سارا دماوندان – بنا به گفته خودش در یک خانواده مذهبی به دنیا میآید و گرایش شدید خانواده به مسائل دینی مهمترین عامل برای شناخت زودهنگام او از دین و دستیافتههای مذهبی میشود.
این شناخت تا آنجا پیش میرود که او نویسندگی در قالب طنز را به سمت و سوی مسائل دینی و مذهبی میکشاند. علیرضا رضایی برای کسانی که علاقه به برنامههای استندآپ کمدی با چاشنی سیاست و دین هستند چهرهای شناخته شده است. همزمان با خروجاش از کشور در سال ۸۸ یکی از نویسندگان اصلی برنامه «پارازیت» ساخته کامبیز حسینی میشود و فعالیتاش را با صدای آمریکا آغاز میکند. برنامه «شفافسازی» نیز یکی دیگر از کارهای اوست. به بهانه استندآپ کمدی که قرار است ۵ ماه مارس در شهر کلن برگزار شود با او به گفتوگو نشستم تا بیشتر با شخصیت، کارها و برنامههایش در آینده آشنا بشویم.

-علیرضا، یک سری برنامه در دست داری که قرار است در چند شهر اروپایی اجرا کنی. آیا این برنامهها مثل گذشته و در قالب «شفافسازی» است یا کار تازهای در دست داری؟
-قرار نیست مثل «شفافسازی» باشد. شاید بسیاری از دوستانی که به تماشای این برنامه میآیند انتظار دارند شاهد برنامه ای در سبک و سیاق «شفافسازی» باشند. این برنامه برای نخستین بار به شکل جدید برای مخاطبان اجرا خواهد شد.
-اینکه میگویی «به شکل جدید» یعنی اینکه مخاطب قرار است با خود علیرضای واقعی روبرو شود؟
-دقیقا همین است که میگویی. برای نخستین بار علیرضا بر روی صحنه میرود و برنامه اجرا میکند. بدون هیچگونه نقاب و کاراکتر نمایشی. در برنامههایی که قرار است اجرا کنم میخواهم برای نخستین بار از صنعت تروریسم دفاع و تشکر کنم. دلایل قانع کنندهای برای آن دارم. مهمترین دلیلاش این است که دنیا سالهای سال است که دارد با آنها مبارزه میکند و عملکرد آنها را زیر سوال میبرد اما آنها همچنان به کارشان ادامه میدهند. در واقع قدرت آنها به دلیل مخالفت جهان است. حال اگر شما تصور این را داشته باشید که دنیا با آنها موافق باشد این گروههای تروریستی حرفی برای گفتن ندارند. دلیل دیگری که وجود دارد این است که وجود این گروهها باعث شد که نام ایران که زمانی بر سر زبان تمام ابرقدرتها بود و این کشور را تروریست میخواندند از زبانها بیفتد. بنابراین به خاطر وجود این گروه های تروریستی بود که ما توانستیم هویت از دست رفتهمان را بدست بیاوریم بنابراین باید از آنها تشکر کرد. با مطالبی که عنوان کردم قصد ندارم یک محتوای تکراری را در تمام برنامهها تکرار کنم.
-سالهای سال است که استند آپ کمدی اجرا میکنی. آیا پیش از اجرا به محتوایات مطالبی که قرار است گفته بشود فکر میکنی یا همان لحظه نه میروی روی صحنه و به اجرای برنامه میپردازی؟
-من هیچ زمانی نتوانستم از روی دستنوشته برنامه اجرا کنم. ممکن است مطالبی را روی کاغذ بیاورم اما زمانی که میروم روی صحنه و چشم در چشم مخاطب میشوم به طور کلی فراموش میکنم. با توجه به فضای موجود و بازتاب مخاطب برنامه را پیش میبرم. حتی در برنامه «شفافسازی» هم که از پیش ضبط میشود بدون نوشته برنامه را اجرا میکنم. فقط ده دقیقه قبل از اجرا آرشیو خبری را مرور و سوژه مورد نظر را انتخاب میکنم و سپس شروع به اجرای برنامه میکنم.
-آیا این تغییر برایت مطلوب بوده است؟
-بله، خیلی زیاد. مخصوصا در یک شوی کمدی که به صورت زنده چشم در چشم مخاطبات هستی این نحوه اجرا بسیار میتواند تاثیرگذار باشد.
-برنامهای که قرار است در آینده اجرا کنی «دفاع از تروریسم» است. آیا فکر نمیکنی این برنامه ممکن است با ریزش مخاطب برای تو همراه باشد و چهره علیرضا را مخدوش کند؟
-نه، فکر نمیکنم. تجربه این کارها را دارم. تا الان فکر میکنم با چیزهایی شوخی کردم که حتی تصور شوخی کردن با آنها به ذهن کسی خطور نمیکرد و یک خط قرمز بود اما من این کار را انجام دادم و بسیار با استقبال هم روبرو شد. بنابراین مخاطب این برنامه باید بداند که این یک برنامه طنز است و اگر بخواهد به برنامه طنز ایراد بگیرد دیگر بحث ندارد.
-تو در یک خانواده مذهبی بزرگ شدی. چه میشود یک پسری که انتظار میرفت بسیار مومن و مذهبی باشد سر از طنز و بازی با ائمه در میآورد؟
-خانواده من به شدت معتقد و مذهبی هستند. گاهی فکر میکنم اگر اعتقادات آنها به این شدت نبود من کمتر به سمت و سوی طنز کشیده میشدم. من مطالعات دینی و قرآنیام زیاد است. در محیطی بزرگ شدم که به طور مرتب با واژهها و کتابهای دینی برخورد میکرد. اوایل به خاطر جوّ حاکم به سمت مطالعه این دسته از کتابها میرفتم اما بعدها دیگر مطالعاتام بر اساس منطق بود.
خیلیها تصورشان بر این است که من ائمه را مورد تمسخر قرار میدهم و به اعتقادات مردم توهین میکنم در حالی که من به نوعی مدافع اعتقادات مردم هستم. چرا که احساس میکنم این دیگران هستند که با اجرای یک سری برنامههای خاص به مقدسات مردم توهین میکنند و باعث سست شدن پایههای دینی و اعتقادی آنها میشومد. به عنوان مثال در تلویزیون جمهوری اسلامی حرفهایی را به خورد مردم میدهند که هیچ پایه و اساس دینی ندارد. به نظر من اعتقاد یک قوت قلب است اما اینکه به عنوان نمونه شخصی یک زنجیر به گردن خود ببندد و ادای سگ بارگاه ائمه را دربیاورد من با این رفتار مخالفم و به شدت آن را دستمایه طنز خواهم کرد.
-نخستین کار طنز را کجا شروع کردی؟
-بعد از گرفتن دیپلم وارد کار در حوزه ارشاد و تبلیغات شدم. به مدت ۴ سال در استان مازندران رییس انجمن نمایش بودم. در آن زمان کارهای طنز انجام میدادم. پس از سال ۸۸ بنا به پیشنهاد دوستانم از کشور خارج شدم که احساس میکنم انتخاب درستی بود. تازه وارد فرانسه شده بودم که کامبیز حسینی با من تماس گرفت و پیشنهاد کار برای برنامه «پارازیت» را داد که در زمان خودش بسیار با محتوا و پر مخاطب بود. بعد از «پارازیت»، «پلیتیک» نوشته شد که از ابتدا تا انتهای پروژه همکاری کردم و در حال حاضر هم که برنامه «شفافسازی» را میسازم.
-آیا از سوی شخص یا گروه خاصی مورد حمایت مالی قرار میگیری؟
-نه خوشبختانه، سرمایهگذار مالی ندارم و هیچ وقت دوست ندارم که این اتفاق بیافتد. چون وقتی کسی سرمایهگذار مالی برنامه میشود بدون تردید میخواهد در نوشتار و اجرای تو تأثیرگذار باشد و این کار را خراب خواهد کرد. در واقع خودت را از خودت میگیرد در نهایت من دوست ندارم دخل و تصرفی در برنامه هایم به وجود آید.
-تا حالا به این فکر کردی که بعد از «شفافسازی» به ساخت برنامه جدیدی بپردازی؟ یا اینکه همین فرم برنامه برای تو کفایت میکند؟
-نه. بدون شک که کافی نیست. مهمترین برنامه من در آینده این است که برای آینده برنامهریزی نکنم. حقیقتاش را بخواهی من چندین بار یک سری تصمیمات برای آیندهام گرفتم اما خب به نتیجه مطلوب نرسیدم . الان مهمترین برنامهام این است که بتوانم زنده بمانم و از زندگی لذت ببرم . شاید خیلی از افراد مرا به اسم «شفافسازی» بشناسند اما تا الان در ۵ سال گذشته ۳ تا عنوان عوض کردم. اولی «بلاگر» بود . مردی که فقط کارش نوشتن وبلاگ بود. دوم زمانی بود که من در برنامه پارازیت نقش «شهرام امیری» را بازی کردم حتی در آن زمانها مردم هم مرا به این نام صدا میزدند. در حال حاضر هم که با نام «آقای شفافسازی» معرف مردم هستم. بنابراین نتیجهگیری این میشود که در آینده چه دور چه نزدیک عنوان جدیدی خواهم گرفت.
-تا کنون از سوی نهادهای وابسته به نظام جمهوری اسلامی مورد تهدید قرار گرفتهای؟
-ازسوی نظام جمهوری اسلامی خیر اما تا کنون بارها از سوی مخالفان جمهوری اسلامی تهدید شدم! شوخیهای من پسند آنها نیست و همین مسائل عامل نفرت و ناراحتی و تهدید میشود.
-در برنامههایت هزینه زیادی نداری. یک دکور ساده که بخشی از زندگی شخصی توست و یک دستگاه فیلمبرداری. برای مخاطبی که چشماش به استودیوهای پر زرق و برق عادت کرده چقدر این برنامه ساده بدون دکور بازخورد داشته است؟
-بارها به من پیشنهاد دادند که برنامه را به شکل حرفهای با دکور و نور اجرا کنم اما اصلا چنین قصدی ندارم. من احساس میکنم، تنها دلیلی که این برنامه به دل مردم نشسته همین سادگی و بی آلایش بودن آن است. این برنامه خانگی است و مردم با این فرم برنامه ارتباط گرفتهاند و راضی هستند.
-یک سوال که شاید به موضوع گفت و گوی ما ارتباطی نداشته باشد اما بحث روز است. نظرت نسبت به لغو تحریمها علیه ایران چیست؟
-خوب و بد ماجرا را نمیدانم. من با مردم کاری ندارم. من با واکنش حکومت کار دارم اگر ببینم حکومت خیلی خوشحال است متوجه خواهم شد که هیچ اتفاق خوشآیندی قرار نیست برای مردم بیافتد. اگر ببینم حکومت خیلی دلخوراست متوجه میشوم جای امیدواری است. از آنجایی که رهبری باید چندین بار صحبت کند تا متوجه منظورش بشویم تا کنون فقط یک بار درباره برجام صحبت کرده بنابراین نمیتوان نظری داد که آیا خوب است یا بد.
-کجا دنیا آمدی و رشته تحصیلیات چه بود؟
-مثل خیلی از مردم دیگر در تهران به دنیا آمدم در شمیران. در دو رشته متفاوت تحصیل کردم. مهندسی عمران گرفتم و بعد از اتمام درس تصمیم گرفتم ادبیات داستانی بخوانم. ادبیات داستانی را بسیار تصادفی خواندم و همین تصادفی خواندن باعث شد که من به طور جدی به آن بپردازم. زمانی که رشته عمران را در دانشگاه انتخاب کردم فکر کردم خب این شغلی خواهد بود برای تمام عمر من اما بعد از مدتی دیدم که دقیقا رشتهای که با جدیت آن را دنبال میکردم در زندگیام نقشی نداشته برای همین دیگر از آن زمان تصمیم گرفتم هیچ برنامهای برای آینده نداشته باشم.
با اندکی توجه و آشنایی با شخصیت ملیح اون شادروان، پی به طنـــــــــــز مستتر در بیان «مث خیلیا، تهرون شمرون»، که کنایه از نوعی باکلاس و …بودن است، بعنوان محل تولش پی می برید.
با درود فراوان.
در پایان گزارش نوشتید که علیرضا متولد تهران هست، درصورتی که ایشون در یک مصاحبه ویدئویی با برنامه چهرها خیلی واضح گفتن که بخاطر شغل پدر و مادرشون که نظامی بودن و دائم در ماموریت، در شیراز بدنیا اومدن.
لطفا مطلبتون رو تصحیح کنید ، با تشکر