محمدرضا حمیدی – اظهارات سخیف امام جمعههای مشهد و کاشان در مورد دختران ورزشکار و زنان هنرمند در روزهای اخیر تأسف زیاد و آزردگی خاطر دوستداران ورزش و هنر را به دنبال داشته است.
امام جمعه مشهد «علم الهدی» در دیدار با معاون وزارت ورزش به او گفته است: «این که یک داور هندی مدال خانم ورزشکار ایرانی را روی سکوی قهرمان به گردن او بیاویزد ننگ جهان اسلام است! چند سال پیش به علی آبادی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی گفتم در محل برگزاری مسابقات ورزشی دختران حتی یک مرد هم برای فیلمبرداری نباید حضور داشته باشد!»
و اما یک کسی باید به این امام جمعه بی ذوق و بی استعداد که به ریخت و قیافهاش نمیآید در عمر طولانی خود پنج دقیقه ورزش کرده باشد بگوید اولا همکاران شما در نزدیک به چهل کشور مسلماننشین که جهان اسلام را تشکیل میدهند به جز چند رژیم اسلامی دیکتاتوری بقیه حکومتهای سکولار دارند و باز برخلاف شما که تنها با معلومات محدود حوزوی اصرار دارید در همه زمینهها اظهار فضل کنید وبه حوزه کاری سران مملکت سرک بکشید آنها حد و مرز خود را میشناسند و به جای فضولی در کار دیگران سعی میکنند حداقل همان مسئولیت روضهخوانی خود را بی غل و غش و بدون دخالت در کار دیگران انجام دهند.
نکته دیگر اینکه شخصیتهائی که مدال قهرمانان رشتههای مختلف ورزش را در بازیهای المپیک و مسابقات جهانی اهدا میکنند مقامات کشورها، مسئولان کمیته بینالمللی المپیک، روسای فدراسیونهای ورزشی جهان و کنفدراسیونهای قارهای یا نمایندگان آنان هستند و هرگز دیده نشده که داور یک مسابقه مدالهای برندگان را توزیع کنند و تازه چه اشکالی دارد تقدیم کننده مدال اهل کشور هند باشد؟!
ضمن آنکه اهداکنندگان جوایز در رقابتهای جهانی، قارهای، منطقهای و کشورهای مشترکالمنافع در کنار توزیع مدال دسته گل کوچکی نیز به نفرات اول، دوم و سوم هدیه داده سپس با آنها دست میدهند و این تنها ورزشکاران ایرانی هستند که پس از کسب مقام قهرمانی و قرار گرفتن روی سکوی توزیع جوائز هنگام اهداء جایزه از سوی جنس مخالف با وجود میل باطنی خود دستشان را عقب میکشند تا در بازگشت به ایران دچار تنبیه و مجازات نشوند. در مجموع این برنامه یک رسم و سنت محترمانه بسیار قدیمی جالب و متمدنانه است که به زیبائی رقابتهای ورزشی میافزاید و به آن جلوهای باشکوه میدهد.
در جهان هیچ دولت، حکومت یا رژیمی حتی از نوع دیکتاتوری آن وجود ندارد که قدر و قیمت برگزارکنندگان بازیهای المپیک و مسابقات بینالمللی را زیر سوال ببرد و به مجریان آن ارج نگذارد و شاید جمهوری اسلامی تنها رژیمی است در جهان که مسئولان آن اجتماع تماشائی دختران و پسران ورزشکار را در یک محل و در کنار یکدیگر در مراسم گشایش بازیها پر از مفسده میدانند.
علی خامنهای چند روز پس از حوادث مشهد و کاشان در دیدار با گروهی از ورزشکاران گفت، «خانمهای ورزشکار که در میادین جهانی پیروز میشوند وقتی برای دریافت مدال با حجاب کامل روی سکوی قهرمانی حضور مییابند از نظر ما ارزش حجاب آنها از ارزش مدالی که دریافت میکنند بیشتر است.»
حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق نیز در تمام سالهائی که بر سر قدرت بود از ورزش و قهرمانان مدالآور در میدانهای جهان بهرهبرداری تبلیغاتی میکرد و به ورزشکارانی که عناوین بینالمللی کسب میکردند مانند کارمندان دولت حقوق میداد و تلاش داشت تا هر چه بیشتر سرود آن کشور در میدانهای ورزش و سالن مسابقات نواخته شود و پرچم آن کشور به اهتزاز درآید که البته شمار اعضای کاروانهای ورزشی شوروی که در مسابقات جهانی به کشور میزبان پناهنده میشدند بیش از مجموع ورزشکاران پناهجوی کشورهای دیگر بود.
بعد از شوروی سابق، ایران از نظر پناهنده شدن ورزشکاران در مسابقات بینالمللی در صدر قرار دارد که این روند در حال حاضر نیز همچنان برقرار است. در جریان یورش ارتش سرخ در سال ۱۹۵۶به مجارستان نیز بسیاری از ورزشکاران مشهور آن کشور از جمله بازیکنان سرشناس تیم ملی فوتبال مجارستان که از بهترین تیمهای فوتبال آن دوران بود به اسپانیا پناهنده شدند و به عضویت تیم فوتبال رئال مادرید در آمدند که مشهورترین آنها پوشکاش ستاره فوتبال جهان در آن روزگار بود.
انتقاد واپسگرایان متحجر از حضور زنان ورزشکار ایران در تورنمنتهای بینالمللی و بازیهای المپیک نه به خاطر اختلاط آنها با جوانان کشورهای دیگر در جریان این بازیها و در نتیجه سقوط از پل صراط و سقوط به درون جهنم در روز قیامت است بلکه تنها به این دلیل است که از نظر حکومت ولایت فقیه ارزشهای والا و انسانی زن ایرانی تا هنگامی که این رژیم بر سر کار است به حجاب و ترجیحا چادر گره خورده است.
اصولا رژیم کنونی ایران ماندگاری خود را در این میبیند که سر و وضع ظاهری زنان ایران در قرن بیست و یکم تحت تسلط رژیم سرکوبگر ولایت فقیه با عناوین ساختگی نماینده خدا در روی زمین و نایب امام زمان باید چیزی شبیه پوشش زنان در شبه جزیره عربستان در ۱۴۰۰ سال پیش باشد و اگر در عالم واقعیت وضعیت ایران هیچ شباهتی به یک کشور اسلامی نداشته باشد حداقل ظاهر آن باید شباهتهایی با حکومت عثمانی داشته باشد.
به دلیل وجود چنین تفکری در ذهن فرسوده رهبر رژیم است که در دیدار اخیر خود با سردار شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به او گفت شورای عالی امنیت ملی باید مانند حزبالله عمل کند.
خلاصه مطلب اینکه تمامی تلاش رژیم این است که ظاهر مملکت با نام حکومت اسلامی مغایرت چندانی نداشته باشد وگرنه اینکه پشت دیوارها چه خبر است در ویلاهای وابستگان حکومت چه میگذرد و چه اتومبیلهائی در خانههای گرانقیمت فرزندان مقامات حکومت پارک شده است مهم نیست.
دلیل آنکه هنگام اعزام کاروانهای ورزشی ایران به بازیهای المپیک و تورنمنتهای جهانی واپسگرایان که این روزها به طعنه «دلواپس» خوانده میشوند سر خود را از پنجره تونل زمان که همچنان در آن گرفتارند بیرون میآورند و فریاد واسلاما سر میدهند را نیز باید از همین زاویه نگریست.
به این ترتیب نمایش تعزیهمانند امام جمعه کاشان در روزهای گذشته و لهو و لعب خواندن یک نشست هنری ساده در آن شهر را نیز باید در همین رابطه تعریف کرد.
این امام جمعه در واکنش به حضور فاطمه معتمدآریا بازیگر سرشناس سینمای ایران در یک نشست سینمائی در آن شهر عزای عمومیاعلام کرد و از گروه ضربت حزبالله و بسیج همیشه در صحنه و آماده حمله به سفارتخانهها و محافل و مجالس هنری، فرهنگی، ادبی، شعرخوانی، سخنرانی، تولد، خاکسپاری و ترحیم میانهروها، ملیگراها و اصلاحطلبان مأمور کرد این جلسه را به هم بریزند و افراد دستآموز امام جمعه نیز وحشیانه به دستور وی عمل کردند.
برنامهای که از پیش تنظیم و با برگزارکنندگان کاشانی آن هماهنگ شده بود و مجوزهای لازم را هم داشت. این رفتار وحشیانه نیز مانند حمله به سفارت عربستان همان طور که پیشبینی میشد سکوت رهبر رژیم، آخوندهای حکومتی و فرماندهان ریز و درشت سپاه پاسداران را که علاقه زیادی به سخنرانی و اظهارنظر در همه زمینهها دارند به همراه داشت.
ساعاتی پس از این حادثه علی جنتی وزیر ارشاد گفت متأسفانه مبارزه با گروههای خودسر در فضای کنونی کشور کار بسیار مشکلی است. جنتی سه روز بعد کمی تندتر حرف زد و ضمن تحسین سوابق هنری خانم فاطمه معتمدآریا از مسببان این ماجرا انتقاد نمود، و هنگامی که سر نخ انتقادات به حادثه کاشان باز شد امام جمعه شهر که در آن روزها مانند فاتحین خیبر سخن میگفت اعلام کرد ما بیدی نیستیم که از این بادها بلرزیم.