برای داشتن رابطه سالم چُرتکه بیاندازید

یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ برابر با ۲۱ فوریه ۲۰۱۶


سارا دماوندان – کارمان این شده بود که ساعت‌ها درباره رابطه‌ای که از آن راضی نبود صحبت می‌کردیم. فکرهای‌مان را روی هم می‌ریختیم و در نهایت هر دو به این نتیجه می‌رسیدیم که داریم به یک رابطه اشتباه، زمان اشتباهی می‌دهیم.

تمام بحث‌های‌مان با این جمله که باید تمام‌اش کنم به آخر می‌رسید اما هیچ‌ وقت تمام‌اش نکرد. معتقد بود که نمی‌تواند و هنوز برای اجرای این تصمیم آمادگی ندارد. این بخشی از زندگی بسیاری از انسان‌هاست. ماندن در رابطه‌های اشتباه و تمام نکردن‌اش. بسیاری از ما ممکن است با خودمان کلنجار برویم که تعریف یک رابطه اشتباه چیست و در هنگام روبرو شدن با آن چه باید کرد. چه زمانی باید به یک ارتباط اشتباه پایان داد و پس از پایان آن چه باید کرد که التیام‌بخش روح زخمی‌ ما باشد. برای گرفتن پاسخ مناسب به این سوالات، گفت‌وگویی با محسن محمدی نیا رئیس مرکز مشاوره خانواده و روان‌شناسی معین انجام دادم.

محسن محمدی نیا سود و زیان رابطه را حساب کنیم
محسن محمدی نیا: سود و زیان رابطه را حساب کنیم

-برای اینکه بخواهیم وارد بحث رابطه اشتباه یا بیمار بشویم، لطفا برای ما تعریف کنید یک رابطه‌ی سالم چیست؟
-زمانی رابطه‌ای سالم است، که دو طرف بتوانند به صورت منصفانه از رابطه بهره ببرند. که به آن «نظریه انصاف» گفته می‌شود. چقدر فرد سرمایه‌گذاری کرده، چه اندازه برداشت می‌کند و چه محصولات سالمی می‌تواند داشته باشد. اولین و مهم‌ترین چیزی که در یک رابطه سالم وجود دارد این است که دو طرف به طور منصفانه و عادلانه بتوانند به نیازهایی که دنبال‌اش هستند پاسخ بدهند. حال این رابطه ممکن است رابطه معلم و شاگرد باشد. معلم باید مطلب بدهد و دانش آموز یاد بگیرد. در رابطه با شریک عاطقی و جنسی نیز شرایط به همین ترتیب است. یک نیازهایی در این رابطه است. مثل نیاز به آرامش، نیاز جنسی، نیاز به توجه، نیاز به احترام، نیاز به رشد و پیشرفت که باید برآورده شود.

-از چه زمانی شخص احساس می‌کند که درگیر رابطه اشتباه شده است؟
-زمانی که نیازهای فرد پاسخ داده نمی‌شود. خیلی از دخترها یا پسرها در رابطه های طولانی مدت چند ساله هستند در این رابطه بیشتر از آنکه آرامش پیدا کنند رنجش و اصظراب و دلهره و نگرانی دریافت می‌کنند. این رابطه باعث می‌شود که شخص دائم نگران باشد. اگر شخص پیش از آن، بسیار شاد و سرزنده بود اما پس از مدتی نگران‌ و مضطرب‌است. به عنوان مثال: هنگام رفتن به مهمانی، نگران این است که مبادا اتفاقی رخ دهد و باعث رنجش شریک زندگی‌اش شود. یعنی بخش مهمی از فکرش درگیر این مسئله باشد که طرف مقابل چه فکری می‌کند. محصول این رابطه شده اضطراب. این رابطه اشتباه است. خود فرد متوجه می‌شود که این رابطه اشتباه است. عشق می‌دهد، عشقی دریافت نمی‌کند. پیام می‌دهد، هدیه می‌خرد، هدیه‌ای دریافت نمی‌کند. وقت می‌گذارد اما طرف مقابل هیچ وقتی برای این رابطه نمی‌گذارد. وقتی یک طرف دارد سرمایه‌گذاری می‌کند و چیزی دریافت نمی‌کند، یعنی این رابطه یک رابطه اشتباه است. در چنین زمانی شخص باید با خودش صادق باشد و ذهن‌اش را درگیر سوالاتی کند که با پاسخ درست و مناسب به آنها به او کمک خواهد کرد. باید از خودش بپرسد: از این رابطه چه می‌خواهم؟ این آدم کیست و چرا من باید در این رابطه بمانم؟ تمام نیازهای من بی پاسخ مانده و من همچنان به ماندن در این رابطه اصرار دارم، چرا؟ اینجا دقیقا همان زمانی است که فرد باید به فکر درست کردن رابطه یا تمام کردن‌اش باشد.
رابطه-آیا این همان زمان ترک رابطه است؟
-درست از لحظه‌ای که فرد متوجه یک‌طرفه بودن رابطه می‌شود، یعنی یکی از دو طرف بیشتر دنبال منافع شخصی خودش است. نکته دیگر، انگیزه طرفین است. فرد در طول رابطه متوجه نیت شخص می‌شود. بیشتر خانم‌ها از روابط سطحی فراری هستند. به عنوان مثال کمتر خانمی پیدا می‌شود که رابطه جنسی بدون عشق، محبت و دوست داشتن برقرار کند. پس از اینکه مدت زمانی از شکل یک رابطه می گذرد، به عنوان مثال یک سال، و این فرد هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد، زمانی است که باید به فکر فرو رفت. چه باید کرد؟ بهترین راهکار این است که بسیار شفاف و روشن اما بدون اولتیماتوم و کشاندن خط و نشان با تدبیر و ظرافت کامل و زیرکانه با ادب و احترام فرد هدف‌اش را از ادامه رابطه مشخص کند. از همان ابتدای تشکیل رابطه سعی کنید نیت فرد را بخوانید، اگر نگاه شریک شما از تشکیل رابطه با شما متفاوت است و جوابگوی خواسته‌های شما نیست به رابطه پایان دهید.

-در یک رابطه ناسالم کدامیک از طرفین بیشترین آسیب می‌بینند زنان یا مردان؟
-زن‌ها زودتر وابسته می‌شوند و اگر در این وابستگی رابطه جنسی هم داشته باشند بیشتر صدمه می‌بینند. از آنجایی که رابطه جنسی برای مردان تنها سکس و تخلیه شدن است و برای زن معانی زیادی چون احساس تعلق، وابسته شدن، علاقه پیداکردن، امنیت در بردارد در نتیجه طبیعی است که بیشتر آسیب می‌بینند. بعد از پایان رابطه هم زمان طولانی باید سپری شود تا هورمون‌ها فروکش کنند و خاطرات تعدیل شوند. طبیعت مرد این است که در آن واحد تنها می‌تواند بر روی یک مورد تمرکز داشته باشد در نتیجه خیلی بهتر می‌تواند با این مسئله کنار بیاید. به عنوان مثال وقتی مردی در یک رابطه عاطفی شکست خورده باشد اگر شاغل باشد در هنگام فعالیت خیلی کم به اتفاقی که برایش افتاده فکر می‌کند. اما زن‌ها همزمان به چند مورد می‌توانند فکر کنند. بنابراین زن‌ها در هنگام شکست بیشتر آسیب می‌بینند. مخصوصا پس از برقراری رابطه جنسی، زن این مرد را به درون خود می‌پذیرد و این پذیرش طبیعتا مسائلی را به همراه دارد. هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ روحی زن‌ها فوق‌العاده آسیب‌پذیرتر هستند.

زنان سیگار

-علت اینکه افراد با علم به اینکه می‌دانند یک رابطه بیمار  یا ناسالم است اما در آن می‌مانند چیست؟
-عوامل متعددی وجود دارد. همیشه این نیست که فرد بداند و بماند. نکته اول اینکه یک سری رفتارها، ریشه‌ی درونی دارد و به ترشح هورمون‌های فرد برمی‌گردد. هورمونی وجود دارد با نام دوپامین که نام دیگرش هورمون عشق است که در خانم‌ها بین ۸ تا ۱۳ ماه زمان می‌برد که این هورمون فروکش کند. هورمون دیگر آکسی توسین است که موجبات وابستگی فرد را فراهم می‌کند. بنابراین زمانی که فردی در یک رابطه قرار دارد باید زمان‌اش سپری شود تا هورمون‌های ترشح شده فروکش کنند. با آزمایش‌های صورت گرفته بر روی افراد، آن بخشی از مغز که درگیر مسائل عاشقی می‌شود همانند فردی است که کوکائین مصرف کرده است. عشق برای افراد همانند اعتیاد است. یک فرد معتاد با وجود آنکه می‌داند مواد مخدر مضر است اما آن را مصرف می‌کند. بخش دیگر به خاطرات شیرینی که افراد با هم دارند برمی‌گردد. مرور خاطرات باعث می‌شود که شخص توانایی دل کندن را نداشته باشد. دیگر علتی که بیشتر برای زنان وجود دارد و باعث ماندن آنها در یک رابطه اشتباه می‌شود، شرایط مکانی و جامعه‌‌ای است که شخص در آن زندگی می‌کند. در جوامع سنتی که طلاق یک امر نکوهیده است، باعث می‌شود که اشخاص ترجیح می‌دهند در روابط اشتباه‌شان و با شریک زندگی که در این نوع جوامع بی‌شک همسرشان است بمانند.

-در موارد زیادی دیده شده که شخص برای فرار از تنهایی به رابطه بیمار پایان نمی‌دهد. راهکار پیشنهادی شما در این مواقع چیست؟
-ابتدا تغییر نگرش است. این افراد فکر می‌کنند تنها شیوه‌ای که می‌تواند آنها را از تنهایی نجات دهد وجود یک همراه است. این یک تفکر اشتباه است. یعنی یا تو یا هیچ. باید یاد بگیریم تنها با یک شخص نیست که می‌توان شادابی و نشاط داشت. باید به این باور برسیم، هستند کسانی که می‌توانند به زندگی‌مان معنی بدهند و شادمان کنند. در یک رابطه اشتباه به نکته‌ای که باید فکر کنیم این است که با از دست دادن این شخص تنها نخواهیم ماند. نکته دیگر این‌که باید بدانیم که بدون این فرد هم می‌توان به نیازهای‌مان پاسخ بدهیم .می‌توانیم شاد باشیم، رشد کنیم، آرامش داشته باشیم. عشق بدهیم و عشق بگیریم. در برخی موارد ترس از تنهایی ریشه‌اش در کودکی و نوجوانی است که می‌بایست به صورت حرفه‌ای با کمک گرفتن از روانکاو و مشاور آن را درمان کرد. افرادی که از تنهایی ترس دارند اعتماد به نفس و عزت نفس‌شان پایین است بنابراین در چنین شرایطی شحص باید توانایی‌ها و نکات مثبت خود را تقویت کند. پس از آن وارد روابط اجتماعی گسترده شود. ورزش‌های گروهی انجام دهد. وارد انجمن‌های شعر و موسیقی شود. به سفرهای گروهی برود و سعی کند بیشتر از آن‌که در خانه بماند وارد جامعه شود.

ایروبیک -اما بهترین روش پیشنهادی شما برای پایان دادن به یک رابطه ناسالم چیست؟
-این بحث شامل دو قسمت می‌شود. یک بحث ذهنی و دیگری بحث عاطفی. از نظر ذهنی به این نتیجه باید رسید که این رابطه اشتباه است. باید از تحلیل سود و زیان استفاده کرد. روی یک کاغذ دو ستون ترسیم کنیم و در هر کدام آسیب‌های این رابطه و فواید این رابطه را بنویسیم. طبیعتا زمانی باید بگذرد که آسیب‌ها بیشتر از سودها باشد. وقتی به این نتیجه رسیدیم که آسیب‌ها بیشتر از فواید است، باید به آن رابطه پایان داد. بعدتر هم همیشه لیستی از آسیب‌هایی را که در این رابطه وجود داشته باید پیش چشم داشت و حواس‌مان باشد که اگر بخواهیم دوباره وارد این رابطه‌ بشویم همین ضربه‌ها را می‌خوریم. باید بدی‌های این آدم را نوشت. خصوصیات منفی را لیست کرد. باید پذیرفت که این احساسات کاملا طبیعی است. ممکن است از فرد متنفر بشویم یا احساس عطش شدید برای دوباره دیدن‌اش داشته باشیم، که این احساس نام‌اش هست «بازگشت خود به خود». لحظاتی که ناگهان تمام دنیا بر سر شخص در اصطلاح عامیانه خراب می‌شود. این لحظات بسیار حساس و خطرناک است و باید مراقب بود. در چنین شرایطی بهتر است که این حس را با دوستی در میان گذاشت. باید بپذیریم که این احساسات طبیعی است و نباید از آن فرار کرد. بخشی از زندگی‌ست که باید با آن روبرو شد. زمانی که افکار را سرکوب نکنیم به مرور زمان با آنها کنار خواهیم آمد. پس از آن باید روی اهداف و آرزوهای‌مان تمرکز کنیم. آنها را لیست کنیم و به دنبال راهی برای رسیدن به آنها باشیم. فعالیت‌های جدیدی را وارد زندگی‌مان کنیم. بهترین مکانیزم دفاعی «تصعید» است. یعنی راهی برای صعود. اگر قرار است برای اتفاقات گذشته گریه کنیم این کار را انجام بدهیم اما در آن نمانیم. به مرور زمان باید بپذیریم که گذشته درگذشته و تمام شده است. در لحظه زندگی کنیم .به سفرهای گروهی برویم و به خودمان کمک کنیم تا به زندگی عادی برگردیم.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=35250