کامیار بهرنگ- انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار شد. جدا از اینکه در این انتخابات کدام جناح درون نظام بیشترین کرسیها را به دست آورده باشد، دوره دهم مجلس با چالشهای زیادی در عرصه سیاست خارجی روبرو ست که بحران در سوریه، رابطه پرتنش با عربستان سعودی و ادامه اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از مهمترین آنها محسوب میشود.
حسن روحانی با شعار رفع تحریمها و بهبود شرایط معیشتی مردم ۲ سال پیش به ریاست قوه مجریه رسید. حالا هواداران و حامیان او با همین شعارها راهی مجلس شورای اسلامی شدهاند. دکتر شاهین دادخواه، مشاور سابق شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در مصاحبه با کیهان لندن جنبههای گوناگونی از نقش مجلس شورای اسلامی در حل بحرانهای نظام در عرصه سیاست خارجی را بررسی میکند.
از دکتر دادخواه در مورد امکان و گسترهی تاثیرگذاری مجلس در بحرانهای سیاست خارجی میپرسم. میگوید: «مجلس در نظامهای پارلمانی نقش به مراتب بیشتری دارد اما همان طور که میدانید نظام جمهوری اسلامی نظام شبه ریاستی است که در آن قدرت رهبری و سپس رییس جمهور بیشتر از دیگران است. پس به صورت قانونی دست مجلس در سیاست خارجی چندان باز نیست. با این حال بر اساس قانون اساسی مجلس میتواند از برخی ظرفیتهای نظارتی خود استفاده کرده و دولت را وادار به پاسخگویی کند. برای مثل استیضاح وزیر خارجه یا تشکیل کمیسیونهای نظارتی خاص از جمله این کارهاست. مطابق قانون اساسی عهدنامهها و پیمانهای دولت ایران با کشورهای خارجی باید به تصویب مجلس برسد. اما خارج از این نوع ترکیب مجلس و میزان تخصص و نفوذ نمایندگان است که میتواند باعث کاهش یا افزایش نقش آنها در معادلات سیاسی واقعی از جمله در سیاست خارجی شود. طبعا مجلس قویتر میتواند نقش نظارتی خود را بهتر ایفا کند».
سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه نیز با دو چالش جدی روبروست. بحران در سوریه و بالا گرفتن تنش در مناسبات با پادشاهی سعودی. از دکتر دادخواه پیرامون نقش مجلس آینده به طور مشخص در حل این دو بحران سوال میکنم. وی در پاسخ میدهد: «مساله سوریه و عربستان چیزی نیست که یک جناح یا یک قوه به تنهایی قادر به حل آن باشد. در هر دو مساله سوریه و عربستان شاهد رقابت دو طیف اصلی داخل نظام هستیم. عدهای سوریه را خط مقدم امنیت ملی ایران میدانند و حتی سودای لشکرکشی به آنجا را دارند، عدهای دیگر معتقدند سوریه میتواند باتلاق ایران باشد. لذا دیدگاهها با هم متفاوت و شاید بتوان گفت حتی خیلی متفاوت است. اگر در این شرایط مجلس حامی یک فکر باشد طبیعتا با ابزارهایی که در اختیار دارد میتواند باعث تضعیف یا تقویت آن شود. پس اگر مجلس آینده حامی دولت یا اصولگراها باشد ممکن است در شرایط حساس بتواند موازنه قدرت را به نفع یک طرف تغییر دهد. ظاهرا ترکیب مجلس بعدی خیلی یکدست نخواهد بود و بنا بر این میتوان حدس زد مواضع محافظهکارانهای اتخاذ کند».
اما ادامهی اجرای برجام شاید یکی از مهمترین بخشهای تبلیغات حامیان دولت روحانی برای ورود به مجلس شورای اسلامی بود. در شرایط پسابرجام تمام تلاش دولت ظاهرا میبایست برای استفاده از ظرفیتهای موجود برای رونق اقتصادی باشد تا در طول دو سال آینده که از ریاست جمهوری روحانی باقی مانده، بتواند فضای جدیدی را فراهم کرده تا برد دوباره در انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری را تضمین کند. حال نقش مجلس شورای اسلامی در تقویت این نقش و یا ایجاد مانع در اجرای تمام جنبههای برجام چیست. دکتر دادخواه در این باره میگوید: «در نظامهای ریاستی مجلس قدرت زیادی ندارد. در ایران هم کم و بیش این نکته صادق است. در قضیه برجام هم مجلس در نهایت نتوانست کار زیادی انجام دهد. این امر تا حدی به خاطر ضعف نمایندگان بود. خیلی از آنها اساسا توان علمی و سواد مطالعه اسناد را نداشتند و بیشتر سیاسی برخورد می کردند تا فنی. وقتی تلویزیون مذاکرات داخلی کمیسیونهای مجلس درباره برجام را پخش میکرد عدهای از این کار برای تبلیغ خود و رای آوری مجدد استفاده میکردند. پس از ابتدا مجلس موضع منسجمی نداشت و مخالفان هم بیشتر شعاری برخورد میکردند. کما اینکه برخی از آنها حتی اسم پیمان ان.پی.تی. را نمیتوانستند به درستی بیان کنند [اشاره دکتر دادخواه به طرحی در مجلس نهم با عنوان «الزام دولت به حفظ حقوق مسلم هستهای و مصادیق آن در چهارچوب معاهده «ام پی تی» در مذاکرات هستهای» است] . طبیعی است چنین فردی نمیتواند مخالفت یا موافقت معتبری با برجام داشته باشد. جامعه هم این نقدها را به همین دلیل خیلی جدی نگرفت. چند دانشگاهی غیر مرتبط و غیرمستقل را هم آوردند که مثلا از برجام انتقاد کنند اما به قدری حرفهایشان نامرتبط بود که انها هم جدی گرفته نشدند. برای مثال یکی از این افراد گفت برجام ما را به جنگ نزدیک میکند! خوب این استاد دانشگاه تهران هم تقریبا مثل نمایندههایی بود که فرق ان.پی.تی. و ام.پی.تی. را نمیدانستند!»
از دکتر دادخواه در مورد نقش مردم سوال کردم. در سالهای گذشته جنبشهای اجتماعی و اعتراضی در ایران به شکلهای گوناگون در زمانهای مختلف به میدان آمدهاند. در فضای پسابرجام و البته با شکلگیری اختلافات جدید درون نظام سیاسی جمهوری اسلامی آیا این نقش اهمیت بیشتری پیدا میکند؟ دکتر دادخواه توضیح میدهد: «نیک میدانید که مردم در نظامهای سیاسی دموکراتیک با مبارزه توانستهاند در سیاست حضور دموکراتیک داشته و مورد توجه قرار گیرند. در ایران فعلی هم کم و بیش این گونه است. مردم از طریق صندوقهای رای مبارزه مسالمتآمیزی را آغاز کردهاند. نفس این کار حمایت از سیاستمدارانی است که خواهان تغییر و اهمیت دادن به مردم هستند. البته مخالفان نقشآفرینی مردم هم قدرتمند هستند و با توسل به عقاید و اندیشههای مختلف میکوشند اثبات کنند که مردم لیاقت مشارکت مدنی در سیاست را ندارند. تاثیر مردم تابعی از این مبارزه خواهد بود. انتخابات ۷ اسفند نشان داد مردم با کمترین روزنه و امکانات در صدد ایفای نقش خود هستند».
* دکتر شاهین دادخواه از مشاوران شورای عالی امنیت ملی و از اعضای تیم مذاکره کننده هستهای به ریاست حجتالاسلام حسن روحانی در زمان ریاست جمهوری حجتالاسلام محمد خاتمی بود که از اواخر سال ۸۹ توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به اتهام همکاری با دولتهای متخاصم (اتهامی که همواره از سوی خود او تکذیب شد) تا نزدیک به ۳ ماه پیش در زندان به سر میبرد. او همچنین سابقه شرکت در مذاکرات ایران و امریکا در افغانستان، شرکت در مذاکرات سه جانبه ایران، عراق، امریکا در سال ۸۸ به سرپرستی کاظم قمی سفیر ایران در عراق و همچنین همکاری با مرکز مطالعات استراتژیک را در کارنامهی خود دارد.