باز هم رأی به «بد» در مقابل «بدتر» اما خامنهای و روحانی و رفسنجانی و بقیه زمامداران همهی آرا را رأی به نظام میدانند.
انتخابات دو مجلس، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، برگزار شدند. گفته میشود حدود ۶۰ درصد از دارندگان حق رای بهپای صندوق رفتند. ارائه دهندگان «لیست امید» که فقط اصلاحطلب خواندن آنها دور از واقعیت است چون ائتلافی است که بخشی از اصولگرایان را نیز در بر میگیرد، ادعای پیروزی دارند. طرف مقابل یا اصولگرایان هم معتقدند که بازنده این انتخابات نیستند و ایران در تهران خلاصه نمیشود. هر دو طرف هم به نوعی واقعیت این انتخابات را بازگو میکنند.
اکر ما آمار وزارت کشور را در رابطه با شرکت کنندگان در این انتخابات بپذیریم، با ۴۰ درصدی مواجه هستیم که در انتخابات شرکت نکردند. شرایط کنونی در جمهوری اسلامی ایران این اجازه را نمیدهد که تحقیقاتی مستقل در رابطه با دلایل این عدم شرکت انجام پذیرد. مشخص نیست چه بخشی از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند انگیزه سیاسی داشتند و با عدم شرکتشان میخواستند پیامی را به نظام منتقل کنند، و چقدر به دلایل دیگر پا به حوزههای رای نگذاشتند.
وسوسهی صندوق رأی: ۶۰ به ۴۰
این انتخابات بار دیگر نشان داد که تحریم به عنوان اقدام سیاسی مشخص و سازمان یافته در جمهوری اسلامی ایران، اگر مبنا آمار رسمی وزارت کشور باشد، پاسخگو نیست و بخش مهمی از دارندگان حق رأی هنوز به صندوق آرا برای ارسال پیامهای خود به حکومت اعتقاد دارند. در عین حال، حضور شخصیتهائی که از نوعی محبوبیت در جامعه برخوردارند مثل هنرمندان در کنار صندوقهای رأی، و همچنین شرکت چهرههای سیاسی که به نوعی به خارج از ساختار قدرت پرتاب شدهاند، چون میر حسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، عیسی سحرخیز و حتی ابراهیم یزدی، خود حکایت از این دارد که هنوز شماری از منتقدین نظام هم بر این نظرند که باید از طریق صندوق رای پیگیر مسائل و مشکلات جاری بود.
ابتکار برخی دیگر از منتقدین و مخالفان نظام برای راهاندازی انتخابات مجازی و موازی هم نتوانست موفقیتی را در این انتخابات به ثبت برساند. شمار شرکت کنندگان در این انتخابات موازی که توسط برخی از شخصیتهای سیاسی مخالف نظام مثل کورش زعیم و حشمتالله طبرزدی برگزار شد، بیش از چند صد نفر نبود. رقمیکه در کشوری ۷۰ میلیونی هیچ اثری از خود به جا نمیگذارد. تجربه دیگر کشورها نشان داده است که هرگونه تحریمی که سازماندهی شده نباشد و هدفی معین و راهبردی نداشته باشد، نمیتواند تاثیرگذار باشد. در ایران هم فراخوانهای تحریمی که در انتخابات این سالها داده شدهاند در هیچ موردی نتوانستند حمایت مردم را جلب کنند.
واقعیت صندوق رأی: پیروزی نمادین
نگاهی به نامهایی که از صندوق آرای دو مجلس، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، بیرون آمدهاند، حکایت از دو امر دارد. در تهران این انتخابات بیشتر به نوعی همهپرسی در رابطه با کل نظام شباهت داشت، در حالی که در بقیه کشور نتایج آن تفاوت آنچنانی با انتخابات چند دوره قبل ندارد. در تهران مردم به «لیست امید» رای دادند و راه یافتن ۳۰ کاندیدای این لیست به مجلس شورای اسلامی بدون شک شکستی برای مخالفان دولت حسن روحانی، از اصولگرایان تا سپاه پاسداران، و شخص علی خامنهای است. اما این پیروزی فقط نمادین است زیرا در ترکیب مجلس آینده نقش مهم و تأثیرگذار نخواهد داشت. نگاهی به نتایج شهرستانها و حتی دیگر شهرهای بزرگ حکایت از حضور اکثریتی نه بسیار متفاوت با مجلس قبلی در مجلس آینده دارد.
نسبت دادن این پیروزی به گروههائی که در ایران با نام اصلاحطلبان شهرت دارند نیز از واقعیت دور است. در «لیست امید» که از حمایت هواداران سه روحانی: حجتالاسلام محمد خاتمی، آیتالله اکبرهاشمیرفسنجانی، حجتالاسلام حسن روحانی، و یکی از برادران لاریجانی، علی لاریجانی، برخوردار بود، نامهائی دیده میشوند که تا چند هفته قبل مورد انتقاد شدید اصلاحطلبان قرار داشتند. در این لیست ما با نام کاظم جلالی بر میخوریم که در تهران از نظر آرا در مقام ششم قرار دارد. کاظم جلالی بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ خواهان اشد مجازات، یعنی اعدام، برای رهبران جنبش سبز یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده بود.
در لیست انتخاباتی «امید» برای مجلس خبرگان رهبری نیز ما شاهد حضور محمد محمدی ریشهری و قربانعلی دُرّی نجف آبادی هستیم که بارها از سوی اصلاحطلبان متهم به دست داشتن در قتلهای زنجیرهای و حصر آیتالله منتظری شده بودند.
جالب اینجاست که برخی از شرکت کنندگان در انتخابات، مثل مانی حقیقی، کارگردان و نوه دختری ابراهیم گلستان، مدعی شدند که به یاد محمد جعفر پوینده، محمد مختاری، پروانه فروهر و داریوش فروهر، که در قتلهای زنجیرهای به شکلی فجیع توسط نیروهای امنیتی رژیم کشته شدند، به کسانی که حکم قتل آنها را صادر کردهاند رای داده است. ایتالیائیها زبانزدی دارند که میگوید «نباید فرصت ساکت ماندن را از دست داد»، یا به گفتهی سعدی خودمان «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد»! آقای مانی حقیقی بهتر میبود در این رابطه سکوت اختیار میکرد. البته حق مسلم او و دیگر هنرمندان است که رای خود را به نام هر فرد و جریانی که صلاح میدانند به صندوق بیاندازد، ولی نه با سوء استفاده از نام کسانی که قربانیان کاندیداهای مورد انتخاب ایشان هستند.
پیروزمندان واقعی
در مجلس خبرگان رهبری اگرچه عدم انتخاب رئیس کنونی آن محمد یزدی، و یا مرجع مورد علاقه جناحهائی از اصولگرایان، آیتالله مصباح یزدی، میتواند برای اکبرهاشمیرفسنجانی که بالاترین آرا را در تهران به دست آورد پیروزی مهمی باشد که احتمالا خشم علی خامنهای و صادق آملی لاریجانی را برانگیخته، ولی در ترکیب این مجلس نیز که باز هم اکثریت آن در دست هواداران بیت رهبری خواهد ماند تغییری به وجود نخواهد آورد. اصولا این انتخابات، برخلاف آنچه مردم انتظار دارند، تغییری در سیاستهای کلان نظام به وجود نخواهد آورد.
در این میان، از دیروز ویدیوی گفتگوی پروانه سلحشوری، یکی از منتخبین مجلس شورای اسلامی از «لیست امید» در تهران، با روزنامهنگار ایتالیائی کوریره دلا سرا، دست به دست در شبکههای اجتماعی میگردد. در این گفتگو خانم سلحشوری وعدههای انتخاباتی اصلاح طلبان را تکرار میکند، وعده تغییر میدهد و حتی صحبت از حق زنان برای آزادی در پوشش میکند. بدون وارد شدن به این مساله که آیا وی واقعا به وعدههائی که میدهد اعتقاد دارد یا تنها در مقابل دوربین یک روزنامهنگار خارجیِ غربی صحبتهائی را تکرار میکند که برخی رسانههای غرب میخواهند بشنوند، یک سوال عمده مطرح است: اصلاحطلبانی که در مجلس ششم، مجلسی که از یک سو اکثریت مطلق را در آن داشتند، و از سوی دیگر دولتی با پشتیبانی ۲۰ میلیونی مردم حامی آنها بود، نتوانستند هیچ قانونی را در جهت اصلاحات به تصویب برسانند و اگر تصویب هم شد از فیلتر شورای نگهبان عبور نکرد، حال چگونه در مجلسی که اقلیت بیقدرتی در آن خواهند بود قصد دارند وعدههایشان را تبدیل به مصوبه قانونی بکنند؟!
هواداران مثلث روحانی- خاتمی- رفسنجانی تمام امید خود برای اینکه مجلس آینده حامی دولت باشد را به روی نمایندگانی متمرکز کردند که اگرچه در لیست اصولگرایان قرار داشتند، ولی در حقیقت عضو «حزب باد» هستند. عباس عبدی این امید واهی را در گفتگوئی با فرارو چنین بیان میکند: «ترکیب سیاسی مجلس تا حدود زیادی تحت تاثیر فضا است. به طور مثال همین مجلس تا وقتی احمدینژاد در قدرت بود، طرفدار احمدینژاد بود و وقتی روحانی آمد تا حدودی طرفدار روحانی شد. لذا فضا تاثیرگذار است و این فضا در انتخابات تهران معنا پیدا میکند.» عبدی در ادامه میافزاید: «اینکه برخی رسانههای اصولگرا عنوان میکنند ۶۰ درصد راه یافتگان به مجلس اصولگرا هستند امری مطابق با واقعیت نیست. بخشی از این افراد چون میخواهند در مجلس حضور داشته باشند در ده سال گذشته خود را با معیارهای شورای نگهبان تطبیق دادهاند و گرنه ممکن است از اصلاحطلبان هم اصلاحطلبتر باشند».
صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و عضو مجلس خبرگان آینده، در تفسیر نتایج انتخابات میگوید: «در طول قریب به دو ماه رسانههای متعلق به دولت آمریکا و انگلیس و خصوصا رسانههای متعلق به سازمانهای جاسوسی آنان و نیز ضد انقلابیون فراری از کشور و اصحاب خارج نشین فتنه ۸۸ که از کشورهای غربی ارتزاق میکنند، تلاش بیوقفه کردند تا برخی مسئولین عالیرتبه نظام را از مجلس خبرگان رهبری حذف کنند». رئیس قوه قضائیه سپس بدون آنکه نامی از کسی ببرد میافزاید: « با کمال تأسف، اصلاحطلبان داخلی و حتی برخی کسانی که علیالقاعده باید در تشخیص مصالح نظام از دیگران پیشی بگیرند، در حرکتی کاملا هماهنگ با رسانههای آمریکا و انگلیس و اذناب آنان، همچون رسانههای وهابیت تکفیری عربستان و داعشیها، سعی کردند در برخی از استانها خادمان ملت را از راهیابی به مجلس خبرگان مانع شوند».
این در حالیست که برخلاف صادق آملی لاریجانی، برخی از تحلیلگران اصولگرا اتفاقا با نگاهی منطقیتر به پیروزی نمادین «لیست امید» در پایتخت نگاه میکنند. وحید یامین پور، از فعالان جناح موسوم به حزباللهی، در مقالهای که در رجانیوز منتشر ساخته است، علت شکست اصولگرایان در کلان شهری مثل تهران را نتیجه حضور« طبقه متوسط جدید شهری پیچیده در سبک زندگی شبهمدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه» میخواند. یامین پور در ادامه مینویسد، برای زنان و جوانان اصلاحطلبی « نه یک گرایش سیاسی که مجموعهای از نشانهها و معانی فرهنگ نوگرایا و مدرن است». این فعال حزب اللهی شکست اصولگرایان را نتیجه تبلیغات رسانههای غربی و عوامل نفوذی نمیداند و مینویسد: «بر فرض اینکه پیامهای ساخته و پرداخته شدهای از خارج به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمیدرون نظام که در رسانهها منتشر میشود نیست؟»
این واقعیت را یکی از شرکتکنندگان در دو انتخابات هفتم اسفند که به «لیست امید» رأی داده است در نامهای که به کیهان لندن فرستاده چنین اعلام کرده است: من برای مخالفت با اصولگرایان در انتخابات شرکت کردم و به نامزدهای اصلاحطلبان رأی دادم و این واقعیت ندارد که حالا پس از انتخابات، اصلاحطلبان از جمله رییس جمهور اعلام میکند که رأیدهندگان به کسی «نه» نگفتند و آرای ما به نظام بوده است!