باز هم هشتم مارس، روز جهانی زن فرا رسیده است

سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ برابر با ۰۸ مارس ۲۰۱۶


روحی شفیعی- سالیان سال است که ما زنان در حول و حوش روز بین‌المللی بزرگداشت مقام زن،  به ارزیابی از سود و زیان‌ها، به بررسی دست‌آوردها و یا از دست دادن‌ها، به بازبینی اشتباهات و یادگیری و آموختن و به مقایسه خود با جهان زنان  پیرامون و جهان زنان دور از خود می‌پردازیم.

گاه جشن می‌گیریم این روز را و آنچه را با جنگ و گریز، زندان و تحقیر، سرسختی و لجاجت زنانه و چنگ و دندان «به دست» آورده ایم یا به در برده‌ایم از هجوم بر بودن‌مان در صحنه اجتماع و تسلیم نشدن در برابر آنچه ما را نفی و نهی کرده است. آنچه را جنس مذکر، با در اختیار داشتن همه ابزار قدرت، ما، جنس مونث را از صحنه به سوی ناپیدا بودن و نا پدید شدن رانده است.

روز زنما، زنان امروز اما دیگر آن جنس «نازک و لطیفی» نیستیم که از هر بادی بلرزد و خم شود. ما ، به ویژه نسل جوان زنان ما که در چهارچوب و قلب تنگ قانون و نفی و نهی و آزارهای درون و بیرون بال و پر گرفته‌اند، نسلی است پر جوش و خروش، بی پروا و جستجوگر که می‌داند چه می‌خواهد اما هنوز هم با همه تلاش در راه پرواز به سوی افق‌های آزاد راهی بس دراز و پر از نشیب و فراز پیش رو دارد که باید طی کند و خواهد کرد.

از آغاز قیام علیه نظامی ‌که به همه کاستی‌ها به زنان مهربان‌تر بود و زنان را از پرده قرون و اعصار به بیرون راهنما شده بود اکنون ۳۷ سال می‌گذرد. مروری گذرا داریم بر این سال‌ها:

– جنبش ضد سلطنت و ضد شاه با هر دلیل و با هر بعدی که آغاز شد، جنبشی بود که در نیمه راه زنان بسیاری از طبقات سنتی و مذهبی و بعدها زنان گروه‌های سیاسی ضد سلطنت و بعد از آن در آستانه انقلاب زنان سکولار، اما غیر سیاسی را با خود همراه کرد. حضور هزاران زن سنتی با ترکیب‌های گوناگون در خیابان‌ها و در ابعاد کم حضور زنان سکولار و بی حجاب در کنار آنان قبل از انقلاب پدیده‌ای بود که جهان را به تعجب واداشته بود. اما این در کنار هم بودن گروه‌های مختلف زنان، به سرعت و در فاصله کمی ‌بعد از به دست گرفتن قدرت توسط مذهبیون به انشعاب در میان زنان انجامید. زنان سکولار و بی حجاب در هشتم مارس ۷۹ به خیابان‌ها ریختند و فریاد زند «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم». اما زنان با زور چماقداران و قانون‌گذاری و تشکیل گردان‌های ضد زن که تا به امروز هم وجود انها بخشی از موجودیت نظام است ، با رانده شدن از محل‌های کار و ایجاد رعب و وحشت به زیر چادر رانده شدند و به درون خانه.

نسل امروز ایران که دومین نسل بعد از انقلاب است از تلاش‌های زنان در سال‌های اول انقلاب برای حفظ موجودیت زنانه خود و آنچه را طی دهه‌ها به دست آورده بودند از دست دادند و برای بازگرداندن چرخه زندگی به حداقل قبل از آن، شاید آگاهی چندان نداشته باشد.

زنان پس از انقلاب نتوانستند جلوی یکه تازی‌های رژیم را بگیرند زیرا جنگی ناخواسته بلافاصله ایران را به سوی دیگر کشاند. اما ۸ سال جنگ که خود خرابی‌ها و ویرانی‌های بسیار بر جای گذارد برای زنانی که در پشت جبهه‌ها کمک‌های فراوان کردند و زنانی که در شهرها با کمیابی و بیکاری و نگرانی خانواده‌ها را حفظ کردند موجب شد که پس ار پایان جنگ، قشری از زنان در جامعه حضور یابند که از اقشار قبل از ان متفاوت بود. این قشر زنانی بودند که در انقلاب با چادر و روسری شرکت کرده بودند و در جنگ شهید داده بودند و برای پیروزی کشور تلاش کرده بودند و اکنون با اگاهی از تاثیر حضور خود خواهان ان بودند که همچنان در اجتماع حضوری موثر داشته باشند. در این زمان دیگر از زنان سکولار قبلی که فعال بودند و در اجتماع حضور موثر داشتند خبری نبودند. بیشتر یا رانده از وطن راهی سرزمین‌های دیگر شدند و یا خانه‌نشین و نظاره‌گر آواری که از هر سو بر سرشان خراب شده بود.

طی سال‌های جنگ و پس از جنگ، از درون زنان خانواده‌های مذهبی زنانی سر بر آوردند که بلافاصله پس از بازشدن دانشگاه‌ها پس از انقلاب فرهنگی به دانشگاه راه یافنتد. در ادارات جایگزین هزاران زنی شدند که کار را رها کرده و غیبتی همیشگی و جای خالی انبوه بر جای گذارده بودند. آن چنان بود که از درون این انبوه زنان جنبشی متفاوت شکل گرفت که در سال‌های بعد به جنبش زنان ایران معروف شد. این جنبش زنان البته رگه‌هائی از زنان سکولار فعال قبل و بعد از انقلاب را با خود داشت اما بیشتر زنان فعال شده سال‌های بعد از جنگ را زنان خانواده‌های سنتی و مذهبی تشکیل می‌دادند. برخی از فعالان برجسته زنان جزو مبلغین و سپاهیان اوایل انقلاب بودند که بعدها با مواجه شدن با تبعیض و سرکوب و نیز اگاهی از حقوق زن، به این سوی خط رانده شدند.

جنبش زنان ایران با نشیب و فراز با همراهی و همگامی ‌زنان سکولار خارج از ایران و درون کشور نرم نرمک به راه خود ادامه داد در میان لایه‌هائی از قوانین ضد زن و گشت‌هائی که در خیابان‌ها به ازار زنان به طور سیستماتیک مشغول بودند. در میانه این سال‌ها، جنبش زنان ایران با چند مشخصه همراه بود: دستگیری و زندانی کردن صدها زن به جرم مشارکت در گروه‌های سیاسی و اعدام بسیاری از انها و یا حبس‌های طولانی. زندان‌های ایران هرگز از زنان ایران خالی نبوده است. هم اکنون نیز زنانی داریم که به جرم «هیچ» در زندان جوانی از دست می‌دهند.

مشخصه دیگر جنبش زنان در بعد دیگر علاوه بر حرکت به سوی تغییر قوانین، که بیشتر از سوی زنان حقوقدان ادامه داشت، با مبارزات ضد حجاب اجباری به همراه بوده است. به خلاف نظر بسیاری که مسائل و مشکلات دیگر زنان را اساسی و حجاب را  مسئله‌ای ثانوی می‌دانند، نگارنده  بر این اعتقاد است که حجاب اجباری و مبارزه علیه ان یکی از ستون‌های اصلی مبارزات زنان در طول همه این سال‌ها بوده است. زیرا که حجاب تنها به روسری و چادر و مانتو ختم نمی‌شد. حجاب یعنی در پوشش بودن حضور زن در اجتماعی که مردان ان را در اختیار کامل خود گرفته بودند. حجاب یعنی زنان از حضور در استادیوم‌های ورزشی محروم شدن ، یعنی در برخی رشته‌های ورزشی شرکت نکردن.

نگاهی به بودجه‌ای که طی سال‌ها برای گشت‌های رنگارنگ و نهادهای فرهنگی رنگارنگ برای خوراندن حجاب به زنان نظری بیاندازیم. به تعداد هزاران زن و دختر جوانی که در خیابان‌ها دستگیر و روانه بازداشتگاه‌ها شده اند نظری بیاندازیم. به تلاش بی وقفه زنان جوان برای فرار از حجاب اجباری و اختراعات و ابداعات در نوع پوشش نظری بیاندازیم. به سخنان امام جمعه‌ها، برادران نظامی؛ وکلای مجلس (اقای مطهری نماینده “اصلاح طلبان” نگران ساپورت پوشیدن زنان در صحن مجلس سلپورت به نمایش گذارد) همه و همه بیانگر ان است که حجاب زنان در نهایت “پرچم” نظام جمهوری اسلامی‌است. و چنانچه این پرچم دچار خدشه شود، باید اسلامیت را از جمهوریت جدا کرد.

جنبش زنان ایران در طول سال‌های پس از انقلاب در یک مورد شاید بیش از همه موارد ناکام بوده است و آن فرستادن نماینده به مجلس شورا و سایر مجالس قانون‌گذاری در ایران است برای ارائه خواست‌های خود به مجلس که همه قوانین ضد زن را به تصویب می‌رساند. از آن تعداد اندکی زن که همواره از ۳% بالاتر نرفته است نیز بیشتر زنان نماینده مردان بوده‌اند تا حافظ منافع جنس خود و برای هم این است که زنان در دفع قوانین زن ستیز و جلوگیری از تصویب قوانین ضد خود موفقیت چندانی نداشته‌اند. زنان نه توانستند با همه تلاش مدنی از تصویب قانونی که به مردان اجازه رسمی ‌صیغه را می‌داد جلوگیری کنند ، نه از قانونی که به مرد اجازه می‌داد با دختر خوانده خود ازدواج کند و نه قانونی که زنان را به داشتن فرزند بیشتر با همه ناتوانی مالی و جسمی‌تشویق می‌کند. زنان نتوانستند اجازه مسافرت از شوهر را لغو کنند. نتوانستند اجازه برای کار خارج از خانه از شوهر را لغو کنند و بسیاری قوانین و مصوبات دیگر که در مجلس با حضور و گاه با موافقت اندک زنان نماینده مجلس به همراه بوده است.

در دوره‌های مختلف انتخابات مجالس قانون‌گذاری در ایران و انتخابات ریاست جمهوری در ایران، زنان حضور بسیار فعال داشته‌اند برای رای دادن. هر چه که از سال‌های اولیه انقلاب فاصله می‌گیریم، حضور فعال زنان در مراحل انتخاباتی بیشتر و موثرتر می‌شود.  حضور زنان در انتخابات سال ۸۸ به ویژه با تشکیل جنبش همگرائی که با هدفی مشخصا سیاسی همراه بود نقطه عطفی در تاریخ مبارزات زنان به حساب می‌اید. زیرا که برای اولین بار زنان از نامزدهای انتخاباتی خواستار مطالبات خود شدند. با وقوع کودتای انتخاباتی و آمدن محمود احمدی نژاد زنان ۸ سال سیاه زندگی در ایران را تجربه کردند. بماند که با مشارکت در جنبش “رای من کو”  که بعد به جنبش سبز معروف شد زنان بسیاری دستگیر، تعدادی کشته و زحمی‌شدند و آن جنبش نیز سرکوب شد.

در طول و عرض همه این سال‌ها، زنان جوان به جمع زنان میان‌سال و سالمند فعال پیوستند و خواسته‌های خود را که شکلی نوین‌تر و قالبی نوین‌تر داشت به خواسته‌های قبلی پیوند زدند. با جهانی شدن ارتباطات و پدیده اینترنت زنان ایران هرچه بیشتر از نسل‌های قبل از خود که اخبار را از طریق روزنامه و محله با تاخیر دریافت م‌یکردند، به اوضاع و احوال جهان اگاه شدند . اکنون که سال‌ها از پیوند زنان و دختران ایرانی با جهان می‌گذرد انان به خوبی به آنچه می‌خواهند اگاهی دارند و می‌دانند چه نمی‌خواهند. در دوره پس از برداشته شدن تحریم‌ها که یادگار شوم دوران احمدی نژاد و شرکا است که طی ان ایران به تاراج رفت و منابع مالی سوخت شدند شاید طبقه‌ای از مردان به ثروت‌های افسانه‌ای رسیدند اما زنان ایران به شکرانه زن بودن و دور نگه داشته شدن از منابع قدرت از فساد‌های مالی نیز به دور نگه داشته شدند. اما متاسفانه پدیده فقر و فحشا و اعتیاد که خود زائیده فساد مالی در ابعاد گسترده بود بین زنان نیز به میزان هراس‌آوری گسترش یافته است.

اکنون در دوران پسا انتخابات که با همه تلاش زنان تنها ۱۴ زن به مجلس راه یافتند امید بر آن است که این ۱۴ زن که اکثریت آنها دارای تحصیلات دانشگاهی و آگاه به مشکلات اجتماعی و به ویژه آگاه به مسائل زنان هستند بتوانند برای مشکلات زنان راه حل‌های قانونی ارائه دهند. با ورود خارجیان به ایران و باز شدن درهای سرمایه‌گذاری (اگر به طور واقعی اتفاق افتد) زنان، به ویژه هزاران فارغ‌التحصیل بیکار دانشگاهی نیز می‌توانند به بازار کار بپیوندند و حضور انان از ۱۲% در حال حاضر تا سطح قابل توجهی بالا رود.

ایران کشوری است ثروتمند که با همه چپاول‌ها هنوز هم می‌تواند جمعیت میلیونی بیکار زن را در بازار کار جذب کند . زنان تحصیل‌کرده دانشگاهی بیکار می‌توانند در شرایط “پسا برجام” سرمایه ارزشمندی برای بهبود شرایط کشور به شمار ایند.

از سوی دیگر بر شانه همین ۱۴ زن نماینده مجلس است که قوانینی ارائه دهند تا از میزان فقر و فحشا بکاهد. قوانینی ارائه دهند تا زنان بتوانند با خیال راحت به مرخصی زایمان روند و بعد از ان به سر کار برگردند. قوانین مربوط به ازدواج مرد با فرزندخوانده را ملغی کنند. سن قانونی ازدواج دختران را به ۱۸ سال برسانند و از ازدواج کودکان جلوگیری کنند. شاید انتظارات از این تعداد انگشت شمار زن زیاد است اما زنانی که به آنها رای داند روی حضور آنها سرمایه‌گذاری زیادی کرده‌اند. شاید حداقل کاری که می‌توانند بکنند به عقب راند ان تعداد از زنان ضد زنی است که بر صندلی‌های مجلس سال‌هاست تکیه داده‌اند. کار بسیار ا ست. نسل جوانی در ابعاد میلیونی چشم‌انتظار ان است که با جهان پیوند یابد. با جهان همراه شود و از آنچه ما بودیم و شدیم فاصله بگیرد. نسل جوان زنان ایرانی نباید در فقر و فحشا و اعتیاد غوطه بخورد. این نسل را باید در ساختن ایران سهیم کرد تا جامعه ایران را به سوی پیشرفت و ترقی و مدرنیته واقعی رهنمون شود.

روز جهانی زن به همه زنان جهان به ویژه زنان ایران مبارک باد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=37179