روشنک آسترکی – چالشهای نشر کتاب و کتابخوانی در ایران موضوعی است که سالهاست مورد توجه کارشناسان و نویسندگان قرار دارد. در این میان وضعیت کتاب کودک با جمعیت چهارده میلیونی کودک و نوجوان در ایران از حساسیت ویژهای برخوردار است.
به گفته کارشناسان این حوزه، بیشترین آمار نشر کودکان و نوجوانان در ایران به کتابهای کمک درسی اختصاص دارد که از آن به عنوان فاجعهای فرهنگی یاد میشود چرا که وقت مطالعه غیر درسی کودکان در زیر سایه نظام ناکارآمد آموزش و پرورش کشور باید به خواندن کتابهای کمکآموزشی اختصاص پیدا کند. جدا از این موضوع، کتاب کودک معمولا در دو حوزه تصویرسازی و داستاننویسی مورد بررسی قرار میگیرد زیرا تصاویر کتاب به اندازه متن و مضمون آن برای کودکان اهمیت دارد. در این دو حوزه نیز کتاب کودک در ایران دچار فراز و نشیبهایی است. برای نگاهی به وضعیت کتاب کودک در ایران با هیوا پورشریف، تصویرساز و نویسنده کتاب کودک در ایران گفتگو کردم.
هیوا پورشریف متولد سال ١٣۶۵، کارشناس تصویرسازی و کارشناس ارشد گرافیک است که از سنین نوجوانی فعالیت هنری خود را آغاز کرد. او که ساکن تهران است تاکنون چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی با موضوع نقاشى دکوراتیو، کالکوگرافى و تصویرسازی برگزار کرده و کتابهای «جشنهای ایران باستان» و «خپل خان وارد میشود» از جمله آثار او در حوزه نشر کودکان است. او چند کتاب تازه در دست انتشار دارد.
-چه انگیزهای باعث شد به عنوان گرافیست، به دنبال تصویرسازی و نویسندگی برای کودکان بروید؟
-حقیقتش من از کودکی نقاشى و کارهاى هنرى را دوست داشتم، این شد که در هنرستان رشتهى گرافیک را انتخاب کردم. از طرف دیگر چون خیلى به کودکان علاقمند بودم، دوست داشتم کارهایى را در حوزه نشر براى کودکان انجام دهم و به همین دلیل رشته تصویرسازى را در دانشگاه خواندم و بعد شروع به تصویرسازى کتابهاى کودکان کردم.
– وضعیت تصویرسازی کتاب کودک در ایران را چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید وضعیت موجود چه اندازه با ایدهآلها فاصله دارد؟
-از لحاظ ایدهآل کماکان نمیتوان فاصلهى تصویرسازىهاى ایران با تصویرسازىهاى جهانى را منکر شد اما نسبت به سالهاى گذشته به نظر شاهد پیشرفت تصویرسازى کتب گوناگون در ایران هستیم، وجود تصویرسازهاى جوان و با استعداد در این دوره باعث شده تصویرسازى ایران رشد زیادى داشته باشد و این بسیار خوب بوده. تاثیرپذیرى کودکان بیش از اندازه زیاد است و تصاویر به شکل خارقالعادهاى بر ذهن کودک اثر میگذارند؛ بنابراین تصویرگران کتاب کودک باید خیلى مراقب باشند که چه تاثیرى روى ذهن و فکر کودکان میگذارند. استفاده از رنگها و طرحها ممکن است ذهنیت کودک را به کل تغییر بدهد و پیامى خلاف واقعیت به کودک القا کند.
-از دید شما مهمترین و بزرگترین چالش کتاب کودک در ایران چیست؟
-کتاب کودک یا بهتر بگویم بسیاری از کتابها دو مساله مهم دارد، متن و تصویر. در نوجوانان اگر موضوع و داستان خوب باشد میتواند خواننده را تشویق کند تا آخر کتاب را بخواند اما براى بچههاى کم سواد یا بىسواد در رده سنی پایین، ارتباط برقرار کردن با کتاب تا اندازه زیادی به تصاویر کتاب بستگی دارد. در ایران داستان خوب و مفهومى خیلى کمتر داریم تا تصویرگر خوب که بتواند کودک را به وسط کتاب و ماجراها بکشاند. به نظر من کتاب کودک در ایران با کمبود مضمون و موضوعهاى جذاب و هیجانانگیز روبروست و امیدوارم نویسندگان عزیز کشورمان بتوانند این کمبود را به نحو شایسته برطرف کنند.
-یکی از نقدهایی که معمولا به کتابهای کودکان در ایران می شود این است که بسیاری از آثار با نشانههای فرهنگی و زندگی روزمره کودک ایرانی فاصله دارند. یعنی یا ترجمههایی هستند از کتابهای غیر فارسی که معمولا فضایی که داستان در آن اتفاق میافتد برای کودک ایرانی چندان ملموس نیست و یا آثاری هستند که در فضایی غیر از فضای اجتماعی کودک ایرانی روایت میشود. شما تا چه اندازه با این نقد موافقید؟
-ایران فرهنگ غنى و البته متفاوتى نسبت به جامعه غرب دارد، اما برقرارى تعادل میان این دو جامعه دشوار است و گاهى براى برقرارى این ارتباط نویسنده و به ویژه تصویرگر از غرب تاثیر میگیرد و این تاثیر را در کارها اعمال میکند که گاه این تاثیر به چشم کودکى که از بدو تولد با فرهنگ شرقى آشنا شده و شکل گرفته مانوس نیست و کودک دچار دوگانگى فرهنگى میشود یا ارزشها و پیامهای مثبت کتاب را در چهارچوب همان جامعه و الگوی غرب میبیند، از طرف دیگر چون تصویرسازی در ایران خلاقیت و سبک خودش را به دست نیاورده، اگر از غرب الهام گرفته نشود نمیتوان تصویرسازىها را به ایدهآلهاى جهانى نزدیک کرد. به نظر من میتوان با در نظر گرفتن آنچه در تصویرسازیهای بهروز در غرب صورت می گیرد و ترکیب آن با اِلمانهاى شرقى هم فضایی مانوس براى کودکان به وجود آورد و هم از رشد و استفاده از تصویرسازی جهانى دور نماند.
-شما کتابی نوشته و تصویرسازی کردهاید به نام جشنهای ایران باستان، معمولا نویسندگان کتاب کودک در ایران کمتر دنبال این موضوعات میروند و اکثر داستانها با پیامهای اخلاقی و تربیتی آمیخته است. چه شد شما سراغ این موضوع رفتید؟
-میتوانم بگویم آموزههای خانوادهام بزرگترین دلیل ایجاد انگیزه در این مورد بود. پدربزرگم فعال ملى بودند که به فرهنگ و آداب و رسوم ایران خیلى اهمیت میدادند. ما را هم از کودکی با مولفههای فرهنگ ایرانی آشنا کردند و تمام آداب و رسوم و جشنها را به طور کامل برایمان توضیح میدادند. من دوست داشتم کتابى در این رابطه بنویسم که هم کودکان که متاسفانه الان خیلی کم از فرهنگ و آیینهای ایرانی اطلاع دارند و هم والدینشان اطلاعات کاملترى راجع به فرهنگ و آیینهای ایران داشته باشند که خیلی راحت بتوانند به کودکان توضیح دهند، این شد که کتاب «جشنهاى ایرانى» را نوشتم و تصویرسازى کردم؛ البته وزارت ارشاد اسم این کتاب را به «جشنهاى ایران باستان» تغییر داد.
-فکر می کنید کتابهایی مانند کتاب جشنهای ایران باستان که به فرهنگ ایرانی باز میگردند تا چه اندازه مورد استقبال کودکان قرار میگیرند؟
-در مورد کتاب جشنهای ایران باستان بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم، جالب است که این کتاب هم مورد توجه کودکان قرار گرفته و هم بزرگسالان اما متاسفانه تا چندى پیش نمیتوانستیم کتابهاى زیادى مرتبط با فرهنگ ایرانى برای کودکان پیدا کنیم، یعنی کتابهایی که کودک ایرانی بتواند با آن ارتباط فرهنگی پیدا کند. اما به تازگى شاهد انتشار کتابهایى هستیم که جدا از متن، تصاویرى هم دارد که کودک را با گذشته و فرهنگ و سنت کشورش آشنا میکند، این کتابها فارغ از کلیشههای رایج در کتاب کودک که با روایت داستان و شخصیت پردازی خوب و بد، نکات تربیتی و رفتاری را به او گوشزد میکند اطلاعاتی به کودک میدهد که بار آموزشی دارد. در واقع هر کتابى به نحوی میتواند روى هویت کودک تاثیرگذار باشد و این نکته مهمی است که تصویرگران و نویسندگان کتاب کودک باید در نظر بگیرند. کتابهایى که امروز برای کودکان منتشر میشود نه به طور کامل اما توانستهاند به نحوى هویت کودک ایرانى را به او معرفی کنند. من هم در برنامه کارى آیندهام نوشتن و تصویرگرى کتابهاى دیگرى مانند معرفی اقوام مختلف ایران یا پوششهای ایرانی را در ادامهى کتاب جشنهاى ایران باستان در نظر دارم.
-سپاس از وقتی که در اختیار کیهان لندن قرار دادید.