عبید سن خوزانی – والله ازخدا پنهان نیست، ازشما هم پنهان نباشد، خیلیها، یکیش خود من. لطفا نام مرا در بالای لیست مخالفین سفر پرنس چارلز به ایران بنویسید تا یادتان نرفته تا دلایلش را برایتان بنویسم.
پرسش اساسی آنست که اصولا ما از سفر ولیعهد انگلیس به ایران چه سودی عایدمان میشود؟ این که نوشتم «ما» قصدم احترام به خود نبود یا برای لحظهای فکر نکردم که مثلا من هم شدهام «ما شاهنشاه آریامهر» بلکه مقصودم از ما، ملت ما و مملکت ماست. راستی کسی هست که به من پاسخ دهد «ما» ازسفر پرنس چارلز چه سودی عایدمان میشود؟
عرض میشود آنگونه که شنیده میشود، ملکه الیزابت یعنی پادشاه فعلی گفته است به محض آنکه رکورد ملکه ویکتوریا را بشکند، یعنی فرضا یکسالی بیشتر از او در تخت سلطنت باقی بماند و تا آن زمان اجل به سراغش نیامده باشد، آنوقت میخواهد داوطلبانه ازتخت سلطنت کنارهگیری کند و تاج را با دست های مبارک خودش، بر سر همین پرنس چارلز بگذارد که حالا نزدیک شصت و پنج سال است بیچاره انتظار آن تاج را میکشد. اما ازآنجا که این خانواده ماشاالله خیلی خوش بنیه هستند و دارای عمرهای طولانی، مخصوصا خانمهایشان، فعلا گمان نکنم پادشاه انگلیس به مرگ طبیعی بمیرد. حالا هم طفلک سنی ندارد فقط نود و یک سالش است و خانم مادر ایشان، یعنی والده ملکه فعلی نیز بعد از نزدیک به صد سال عمر، در عین جوانی رفت و هنگامی هم که رفت خیلی سرحال و سالم بود و همه فکر میکردند هنوز ده سالی هم عمر خواهد کرد و اغلب نیز پس از مرگش یکصدا اظهار تاسف میکردند که حیف از ملکه مادر که جوانمرگ شد. اما بالاخره رضایت داد و رفت.
حال این ملکه هم فکر کنم شیرین پانزده بیست سالی میهمان ما خواهد بود و به این ترتیب این پرنس چارلزی که میخواهیم او را به ایران دعوت کرده و تر و خشکش کنیم که شاید روزی دستش به دم گاوی بند شود و آنوقت تلافی این میهماننوازیهای ما را درآورد، به نظرم آرزوی پادشاهی را به گور خواهد برد، مگر آنکه ملکه به قول خود وفادار بماند و دبه درنیاورد و واقعا پس از شکستن رکورد سلطنت ملکه ویکتوریا، بالاخره راضی به کناریگیری بشود که این بیچاره چارلز بدبخت هم بعد از هفتاد سال انتظار بالاخره سرش با ته تاج سلطنتی قدری روبوسی کند و مزه پادشاهی را بچشد. ازخدا پنهان نیست، ازشما هم پنهان نگذارم که این شهریور که بیاید، ملکه دوسال تمام است که رکورد ویکتوریا را شکسته است، اما تا کنون به روی مبارک نیاورده که کی و چه وقت و چه سالی قصد دارد دست از این جیفه دنیائی بردارد و ترس من آنست که این چارلز بدبخت پیرانه سر بمیرد وحلوایش را هم ملکه بخورد، اما به آرزوی دیرینهاش نرسد.
تازه من میگویم به فرض هم همینطور شد و پرنس چارلز با همین ترفندها به تخت و تاج پادشاهی رسید، آقا پادشاه انگلیس که پادشاه بورکینافاسو و کومور و ایران عهد قاجار یا همان عهد پهلوی خودمان یعنی دوران خوش دیکتاتوری که نیست که همه، از شما چه پنهان خود «ما» هم افسوسش را میخوریم. البته برای ما فرقی نمیکند شاه داشته باشیم، امپراتور داشته باشیم، شاهنشاه داشته باشیم یا مثلش را عرض میکنم «رهبر» و مقام معظم داشته باشیم، آنقدر آدمهای ماخوذ به حیا هستیم و گوش به فرمان افراد خیلی زوردار که بالاخره با اعطای تمام اختیارات طرف را میرسانیم به عرش اعلا تا جائی که خودمان هم وسط کار میمانیم که شتری را که با هزار بدبختی رساندهایم به بالای پشت بام، ما که سهل است حتا فرستنده شتر به بالای پشت بام هم زورش نمیرسد که آن «یک نفرشتر» را پائین بیاورد و بفرستد سرکار و زندگی و شغل سابقش. بگذریم.
این بابا با اره و عوره و شمسی کوره بلند میشه میاد تهران. خوب به تهران که قناعت نمیکنه، مطابق معمول برای آنکه برنامه آقا را پرکنیم و مقامات ما هم یک نفسی در نبودنش بکشند و آنهائی هم که در رکابش به اصفهان و شیراز میروند، دلی از عزا درآورند، ناچاریم آقا را به همراه یک تیم زبده و تعدادی مامور و محافظ و«بادی گارد» ایرانی- انگلیسی بفرستیم که از جاذبههای تاریخی و توریستی اصفهان شیراز دیدن کند که سفرش زیاد سوت و کور نباشد و حسرت به دل از وطن ما نرفته باشد. حالا علاوه بر دردسرهای جنبی، شما هزینه همان دو سه روز سفر به جاذبههای توریستی را با دلار ۳۵۰۰ محاسبه کنید و بعد پیدا کنید پرتقال فروش را.
تازه اینها در صورتی است که این بابا یعنی پرنس چارلز مثل مادر مکرمهاش به قول اینوریها خیلی «پیکی» و اهل ایراد گرفتن و پز دادن و «ارد» صادر کردن، نباشد. شنیدهام که آن علیامخدره مکرمه که حال تقریبا به حالت «زیرخاکی» درآمده است، حق هم دارد سنش که کم نیست، از دوشیزگان دوره قاجار است که جا مانده، به هر جا دعوتش کنند، پیش از خودش یک تیم زبده را میفرستند که ازمحل اقامت آینده علیامخدره بازدید کنند تا خیالشان راحت باشد که تمام آلات و ابزار و دکور و مبل و تخت خواب و چراغ مطالعه و آباژور آن و حتا وان حمام و کاسه توالت مطابق میل و ذوق و سلیقه و مزه دهان علیامخدره ملکه انگلیس باشد. اینها هنوز آن باد و بروت سابق را از دست ندادهاند که مملکتشان به جوری بود که در قلمرو آن خورشید هرگز غروب نمیکرد. اینها با آنکه مدتهاست از «اسب» افتاده و تبدیل شدهاند به یک کشور خیلی کوچک یا به قول احمدی نژاد خودمان به جزیرهای در غرب آفریقا، اما اهن و تولوپ و برو بیاشان فرق نکرده و بارها هم آشکارا گفتهاند که آقا فرض کنیم ما از «اسب» افتادهایم ولی از «اصل» که نیافتادیم، ما وارث ملک و تاج و تختی هستیم که پانصد سال سابقه دارد. خلاصه این علیاحضرت خیلی ایرادگیراست و تمام وسایل محل اقامت ایشان ولو فقط یک شب درآنجا بیتوته کنند، باید کنده شده و از سر (به قول بچه مدرسهایها) نونوار شده از جنس و رنگی باشد که با سلیقه و میل و مذاق علیاحضرت همخوانی داشته باشد. در نتیجه فرضا اگر ملکه در عرض مسافرت به کشوری، در چهارپنج جا بیتوته کند، بیچاره صاحبخانه یعنی رهبر کشور دعوت کننده را تا بدبخت و مفلس و ورشکسته به تقصیر نکند، دستبردارنیست. البته من بیشتر امید دارم که این پرنس چارلز که خداوند از یک طرف و روزگار از آن طرف بدجوری زده پس گردنش و نزدیک هفتاد سال در انتظار تاج و تخت یک موی سیاه در هیچ جای بدنش باقی نمانده، مثل والده مکرمه ایرادگیر و نق نقو نباشد و قدری مثل «تحفه آرادان» خودمان خاکی باشد و از این بامبولها سر ما درنیاورد وگرنه باید به آن هزینههای قبلی، هزینههای تعویق آمبلمان و آلات و ابزار نو چند رنگ و سیفون دسته طلائی را هم اضافه کنیم که فکر کنم باید درآمد یک سال نفت خودمان را(آن هم درآمد پیش از تحریم را) خرج این عوج بن دیلاق بن عنق بکنیم به این امید که خوب کاره دیگه، شاید هم یک روزی به پادشاهی رسید و تلافی کرد.
تازه با این اخلاقی که ما از آقای خودمان داریم که این بیچاره سید روحانی هرجا میرود و هر امضائی میدهد، هنگام برگشت مورد توبیخ آقامون قرار میگیرد که تو بیخود کردی گز نکرده بریدی و دوختی و زیر این همه قراردادهای رنگارنگ رفتی. نکنه تو هم مثل اون بنی صدر فکر کردی که مثلا با این هیجده میلیون رای واقعا رئیس جمهور مملکت گل و بلبل شدهای که رفتی این همه آلات و ابزار گوناگون ازکشورهای فرنگ سفارش دادی که بیاورند و بریزند در مملکت موروثی؟ پس فکر کردی ما اینجا قاقیم؟ بدون اینکه به ما خبری بدی یا عطسهای و سرفهای بکنی شترق زیر قراردادها را امضاء کردی که هری؟ خوب معلومه منم همه این قراردادهارا به هم میریزم و تازه زیاد حرف بزنی همان توافق اتمی را هم که این اندازه باعث پرروئی شماها شده، باطلش میکنم و جرش میدهم و میریزم تو بخاری که همراه با دل شماها گر بگیره بسوزه که واسه من اینقذه فرجام فرجام و پسا فرجام بازی در نیارید! ما رومیگن رهبر و ولی امر و ولی فقیه مستضعفین جهان، ما که هسته هلو و برگ زردآلو که نیستم آی زالو.
خوب با این حساب اصلا آدم مرض داره کسی را که یک درصد احتمال داره روزی پادشاه آن هم بیکارهای بشه بدتر و کم قدرتتر ازهمین خاتمی خودمان، با این مخارج و دلاری سه هزار و پانصد تومن دعوت کنه که بیاد واسه ما دردسر بشه؟ تازه یه وقت هم دیدی با این سن و سال نفس آخرش را همینجا یا اصفهان و شیراز کشید و جنازهاش وبال گردن ما شد.
والله این روحانی خوب کرد که اصلا از خیر سفر اتریش گذشت. آخه بدبخت بره اونجا چی بگه؟ بالاخره باید یک مقداری خرت و خورد بخره و سبیل اونا را چرب کنه که دو سه روزی برای او و هیات همراهش سورچرانی راه بیندازند و بساط جور کنن. اما با اون تجربهای که از سفر ایتالیا و فرانسه و پاکستان داشت و با آن جوابی که عراقیها از سفر به آن کشور بهش دادند، حق داشت که پشت دستش را داغ کرد و پیغام فرستاد نخیر عظما جان، ما اصلا قید این سفرهای رنگارنگ خارج را زدیم که واسه ما فقط اسم بدنومی داره. واسه چی بریم و تتمه آبرو را هم از دست بدیم. انگار به قول بازرگان مرحول ما هویدا هستیم و ایشان هم شاهنشاه آریامهر که حتا وقتی میخوایم یه کاسه آب بخوریم، یا بریم دست به آب از آقا اجازه بگیریم. یه بار میگم نه، نُه ماه به دل نمیکشم. مرده شور این مسافرتهای رسمی رو ببره با این دردسرهاش. اصلا هم اون گوشت آهو به این چس تازی نمیارزه.
روی همین حساب، من قویا توصیه میکنم که ایشان یعنی پرنس چارلز اصلا دور این سفر پردردسر وپرهزینه را که نه برای ما منفعتی دارد و نه از ترس آقا میتونه برای آنها منفعتی داشته باشه، خط بکشه و از خیرش بگذره و اجازه بده ما هزینه این سفر را هم مثل بقیه برنامهها بفرستیم برای بشار اسد که عینهون مجتبا برای آقای ماست. والله به پرنس چارلز هم میگیم از نظر امنیتی صلاح ندانستیم انگلیسیها را از نعمت پادشاه آیندهشان محروم سازیم.