جنگِ ناشی از توافق هستهای و اجرایی شدن برجام درون رژیم گسترش مییابد.
پروژهای که به آن نام «نفوذ» دادهاند با شتاب بیشتری نسبت به ماههای گذشته در حال شکل گرفتن است. تغییرات در مدیریت رسانههای با نفوذ در داخل کشور، خارج ساختن روزنامهنگاران مطرح از گردونهی رسانهها و ادامه فشار بر روزنامهنگاران در خارج از مرزهای ایران، در کنار فعالیتهای ارتش سایبری و سربازان گمنام، از جمله اقداماتی هستند که در رابطه با این پروژه در دستور کار قرار گرفته است.
پروژه نفوذ برای اولین بار از سوی علی خامنهای در مرداد ماه گذشته مطرح شد. پس از آن در چند مورد دیگر نیز رهبر جمهوری اسلامیدر دیدارهایش به این طرح اشاره کرد. چهارم آذر سال گذشته، علی خامنهای که در جمع فرماندهان و گردانهای بسیج صحبت میکرد، عمده سخنانش را به همین پروژه اختصاص داد. خامنهای در این دیدار هشدار داد که «از جمله موضوعات بسیار مهم در دشمنی نرم، استفاده از پروژهی نفوذ است». رهبر جمهوری اسلامی در همین دیدار، البته بدون نام بردن از حسن روحانی که گفته بود برخی از پروژه نفوذ استفاده جناحی میکنند، گفت « البته اگر کسانی از آن استفاده جناحی میکنند، کار اشتباهی است، اما این مساله نباید موجب غفلت از اصل موضوع نفوذ و فراموشی آن شود».
روزنامهنگاران، نخستین قربانیان
پیام علی خامنهای اما روشن بود و گیرنده آن کسی نبود جز حسن روحانی و برخی از وزاری دولت کنونی. در مقابل، رئیس دولت هم بدون نام بردن از علی خامنهای گفت: «اینطور نباشد که با هر کس مخالف هستیم، بخواهیم او را به نحوی متهم کرده و گروهی را به حاشیه برانیم». در این کشمکش بین رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور، تا کنون روزنامهنگاران قربانی شدند. ۱۲ آبان، چند هفتهای پس از آنکه علی خامنهای پروژه نفوذ را مطرح کرده بود خبرگزاری فارس از بازداشت ۵ روزنامهنگار به اتهام «عضویت در شبکه نفوذ» خبر داد. فارس نوشت: «با تلاش سربازان گمنام امام زمان و به دستور مقامات قضائی پنج تن از عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور که در مطبوعات فعال بودند بازداشت شدند».
در همین رابطه خبرگزاری مهر به نقل از «منابع مطلع» مدعی شد که دستگیری روزنامهنگاران در راستای برخورد با « یک شبکه ریشهدار، هوشمند، دارای ارتباطات ارگانیک، وسیع و طولانی مدت با نهادهای مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی برخی کشورهای غربی بوده است». چهار نفر از این پنج نفری که به اتهامات واهی در آبان ماه دستگیر شدند، آفرین چیتساز، احسان مازندرانی، سامان صفرزائی و داود اسدی، در روزهای گذشته در مجموع به ۲۷ سال زندان محکوم شدند. برای نفر پنجم، عیسی سحرخیز هنوز حکمی صادر نشده است. گویا این تاخیر با بستری شدن این روزنامهنگار با سابقه به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان مرتبط است.
جالب اینجاست که یکی از این به اصطلاح نفوذیها در تمام مدت عمرش حتی یک بار هم پا به دفتر یک روزنامه نگذاشته و یک خط هم مطلب قابل انتشاری ننوشته است. تنها جرم داود اسدی، داشتن برادری به نام هوشنگ است که از جمله بنیانگذاران سایت «روز» است که چندی پیش به دلیل پایان بودجه، تعطیل شد. هوشنگ اسدی میگوید برادرش قبل از دستگیری، مدیر فروش یک شرکت خصوصی بوده و هیچ رابطهای با حرفه روزنامهنگاری نداشته و حتی روزنامه هم نمیخوانده. هوشنگ اسدی معتقد است که «سپاه پاسداران برای اینکه پروژه نفود را قطور کند، اقدام به دستگیری او کرده و در واقع به جعل روزنامهنگار دست زده است تا پرونده ساختگی خود را مستند جلوه دهد». این روزنامهنگار باسابقه میافزاید «میتوان گفت که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی از مرحله ارعاب بستگان روزنامهنویسان خارج از کشور قدمی فراتر گذاشته و دستگیری آنها را با عناوین جعلی در دستور کار قرار دادهاند».
بازداشت افرادی از خانوادههای روزنامهنگاران در جمهوری اسلامی بیسابقه نیست، ولی این اولین بار است که یکی از اعضای خانواده یک فعال رسانهای، روزنامهنگار اعلام شده و حتی محکوم به ۵ سال حبس میشود. گویا مبلغی حدود ۸ میلیون تومان که هوشنگ اسدی برای مخارج معالجه پدر به حساب برادرش در ایران واریز کرده بود دلیل بازداشت و محکومیت داود شده است. عضو شورای سردبیری سایت «روز» میگوید: «چون این مبلغ ناچیز بود و نمیتوانستند بر مبنای آن برادرم را محاکمه و محکوم کنند او را به اتهام واهی و غیر قابل اثباتی مانند تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی محاکمه و محکوم کردند».
دستگیری و محکومیت روزنامهنگاران اعتراض حتی روزنامه «جمهوری اسلامی» را هم برانگیخت که در واکنش به آن، البته بدون بردن نامی از اطلاعات سپاه پاسداران، این نهاد را متهم کرد که «با پول، رسانه و سلاحهائی که در اختیار دارد کلیدواژه نفوذ را به عنوان سرنیزه در پهلوی دولت و گلوگاه ملت فرو برده است». پروژه نفوذ، آنچنان که روزنامه جمهوری اسلامی هم اشاره میکند، یک بخش رسانهای هم دارد. یکی از مهمترین رسانههائی که در این زمینه فعال هستند، خبرگزاری فارس و زیرمجموعه آن است.
تغییرات گسترده در رسانههای وابسته
در آخرین روزهای سال گذشته خورشیدی، سروان حمیدرضا طباطبائی، مدیر عامل جدید خبرگزاری فارس در همکاری با کامران قبادی، سردبیر این خبرگزاری، بیش از ۵۰ نفر از خبرنگاران با سابقه را که با مدیریت جدید همسو نبودند اخراج کرد. گفته میشود که نیروهای جانشین که در روزهای آینده با این خبرگزاری همکاریشان را آغاز خواهند کرد، همگی از پرسنل سپاه پاسداران خواهند بود. اخراج این روزنامهنگاران را بسیاری «کودتای سپاه در خبرگزاری فارس» خواندند. جابجائی مهرههای اصلی خبرگزاری فارس البته از ماهها پیش آغاز شده بود. حمیدرضا طباطبائی، حتی زمانی که هنوز حکم مدیرعاملیاش را دریافت نکرده بود و سکان خبرگزاری فارس هنوز در دست سید نظامالدین موسوی بود، به عنوان نماینده تامالاختیار هیات مدیره، بسیاری از مدیران را اخراج کرده و نیروهای سپاهی را به عنوان جانشین آنها برگزیده بود.
اگرچه از خبرگزاری فارس از ابتدای تاسیس به عنوان وابسته به سپاه پاسداران نام برده میشد، ولی این نخستین بار است که افرادی از نیروهای اطلاعاتی و حراست این خبرگزاری به عنوان مدیران آن منصوب میشوند. همین امر سبب نگرانی دولت حسن روحانی و هواداران آن شده و صحبت از «کودتا» و پادگانی شدن این رسانه میکنند.
این تغییرات تنها به خبرگزاری فارس محدود نمیشود و دیگر رسانههای وابسته و نزدیک به سپاه چون مشرق نیوز، نسیم، و اشراف را هم شامل میشود. در اقدامی مشابه رضا داوری، مدیر مشرق نیوز، ۱۰ نفر از نیروهای این پایگاه خبری اینترنتی را برکنار کرده و افرادی از سپاه را به عنوان جایگزین منصوب نموده است که سرهنگ گرمابدری، سردبیر سابق صبح صادق، ارگان سپاه، یکی از آنهاست.
برخی از نزدیکان دولت حسن روحانی واهمه دارند که این تغییرات زمینهسازی برای حملات جدید علیه دولت با نگاه به انتخابات آینده ریاست جمهوری باشد. حملاتی که تنها به رسانهها و روزنامهنگاران خلاصه نمیشود.
افزایش فعالیتهای سایبری علیه دولت
یکی دیگر از تهدیدات جدی، فعالیتهای سایبری یا مجازی سپاه علیه دولت و حامیان دولت است. ارتش سایبری سپاه پاسداران که تا چندی پیش فعالیتهایش متوجه روزنامهنگاران و فعالان سیاسی منتقد و مخالف حکومت بود، در هفتههای اخیر شخصیتهای دولتی را هدف قرار داده است. یکی از آخرین قربانیان این حملات، شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده است که اول اردیبهشت در صفحات تلگرام و توئیتر خویش اعلام کرد که حسلبهای کاربری جیمیل و فیسبوک او هک شده است و از مخاطبانش خواست که به پیامهای دریافتی از وی توجهی نکرده و پاسخ ندهند.
در ماههای گذشته علاوه بر شهیندخت مولاوردی، مقامات عالیرتبه دیگری چون یکی از مشاوران رئیس جمهور، یکی از معاونین وزارت خارجه و یکی از وزرای کابینه مزهی حملهی هکرهای وطنی را چشیدهاند. این حملات بسیار منظم و هدفمند انجام گرفتهاند و گویا برخی از مطالبی که هکرها به دست آوردهاند در اختیار بیت رهبری قرار داده شده است.
بیشترین قربانیان این حملات سایبری افرادی هستند که به نوعی از نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی به شمار میروند. با در کنار قرار دادن عوامل تا کنون شناخته شدهی «پروژه نفوذ» و حملات روزانه سرداران سپاه و عناصر نزدیک به بیت رهبری به دولت و هوادارن دولت، میتوان به این نتیجه رسید که جنگی درون رژیم گسترش مییابد که میتواند در ماههای آینده با تشکیل مجلس شورای اسلامی جدید ابعاد گستردهتری پیدا کند. جنگی که نه میتوان آن را انکار و لاپوشانی کرد و نه میتوان از آن چشم پوشید.