روشنک آسترکی (+عکس، ویدیو) خودسوزی امید، پناهجوی ۲۳ ساله ایرانی در جزیره نائورو و مرگ او خبر تلخی بود که ابتدای ماه مه در برخی رسانهها گزارش شد. مرگ این پناهجو باعث التهاب فضای نائورو و اعتراض و اعتصاب پناهجویان شده است. آنها هر روز عصر دست به تجمع اعتراضی میزنند تا شاید صدایشان به گوش مقامات سازمان ملل و فعالان حقوق بشر برسد.
نائورو، جزیرهای با مساحت ۲۱ کیلومتر مربع و کوچکترین جمهوری جهان است. تبدیل نائورو به تبعیدگاه و زندان پناهجویان از پانزده سال پیش توسط دولت استرالیا کلید خورد. سال ۲۰۰۱ مقامات استرالیا ۴۳۸ پناهجویِ رهسپار استرالیا را به این جزیره منتقل کردند. نائورو نیز که به دلیل بحران اقتصادی رو به ورشکستگی بود، در ازای دریافت کمک مالی از استرالیا، بازداشتگاهی را برای نگهداری این پناهندگان که بیشتر آنها از خاورمیانه بودند برپا کرد که بعد از مدتی پناهجوها به استرالیا منتقل میشدند. دولت استرالیا در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ گروههای بیشتری از پناهجویان را به نائورو فرستاد. کمپ پناهندگان در نائورو از سال ۲۰۰۸ بسته شد اما در اوت ۲۰۱۲ دولت استرالیا در ادامه سیاستهای سختگیرانه در مورد پناهجویان، تصمیم به بازگشایی این کمپ گرفت و پناهجویانی را که از راه غیرقانونی و از مسیر دریا راهی استرالیا میشوند را بازداشت و به این جزیره منتقل میکند. در حال حاضر ۱۲۰۰ پناهجو در این جزیره بسر میبرند که نزدیک به ۹۰۰ تن آنها ایرانی و بقیه از کشورهای سومالی، میانمار، عراق و برمه هستند.
وضعیت این پناهجویان در کمپهای این جزیره، نبود امکانات ابتدایی زندگی، عدم ارتباط با بیرون از جزیره، درگیری و تهدیدهای پیاپی بومیان ساکن جزیره و از همه بدتر بلاتکلیفی و ناامیدی، همه و همه نائورو را به برزخ بیپایانی برای پناهجویان تبدیل کرده است تا جایی که برخی٬ تنها راه حل را خودکشی مییابند. راه حلی که هفتهای چند نفر آن را انتخاب میکنند که یا به کام مرگ میروند و یا به دلیل قوانین محلی جزیره، اگر زنده ماندند به زندان محکوم میگردند! تعدادی هم البته به دلیل وخامت وضعیت جسمی یا روحی به استرالیا منتقل و آنجا ماندگار یا بعد از پایان دوره درمان به نائورو بازگردانده میشوند.
تعداد زیادی از پناهجویان دچار افسردگی حاد و مزمن شده و در شرایط روحی نامناسبی بسر میبرند و تنها تعدادی از آنها از طریق اینترنت با بیرون از جزیره ارتباط دارند.
ارتباط اندک پناهجویان با دنیای خارج از جزیره٬ باعث شده وضعیت دردآور آنها در سکوت خبری ادامه پیدا کند. برای انعکاس وضعیت پناهجویان در این جزیره که بیشتر آنها بیش از هزار روز است در آن گرفتارند، کیهان لندن گفتگوهای اختصاصی با سه تن از پناهجویان انجام داده است.
زندگی روی خط قرمز
آیدین یکی از پناهجوهای ایرانی در نائورو است که سه سال در این جزیره بلاتکلیف بود، یک سال در چادر زندگی کرده است و پس از پذیرش درخواست پناهندگیاش٬ دو سال است در کانکس زندگی میکند. او در مورد شرایط پناهجویان میگوید: «وضعیت همه ما آشفته است. خستگی ناشی از بلاتکلیفی و ناامیدی آنقدر همه را تحت فشار قرار داده که همه آماده انفجار هستند. در یک جزیره کوچک محصور شدهایم و اجازه رفتن به هیچ جا را هم نداریم .حتی یکبار که نمایندگان سازمان ملل به اینجا آمده بودند با دیدن شرایط ما گفتند که شما روی خط قرمزِ بحرانی از نظر شرایط بد بسر میبرید».
این موضوع را شقایق، پناهجوی دیگری نیز تایید میکند. شقایق که سه سال است در نائورو به سر میبرد به کیهان لندن میگوید: «اینجا کشور که هیچ حتی استانداردهای یک شهر را هم ندارد. یک جزیره ۲۱ کیلومتری است که در یک خیابان خلاصه میشود. وقتی جت میخواهد فرود بیاید، همین یک مثلاً خیابان را میبندند تا هواپیما روی آن فرود بیاید. اینجا همه زیر فشار عصبی شدید و مداوم هستند و مصرف دارویهای اعصاب و ضدافسردگی آنقدر شایع است که حتی نوجوانان هم داروهای قوی اعصاب میخورند».
شقایق اضافه میکند: «من و همه کسانی که اینجا هستیم هیچ امیدی به آینده و تغییر وضعیتمان نداریم و همین مساله عامل اقدام به خودکشی از طرف پناهجو هاست. ما که پناهندگیمان پذیرفتهشده و در کانکس هستیم، اما صدها نفر هنوز در چادر زندگی میکنند، همه امکانات در چادر٬ یک تخت سفری و یک پنکه است. از مرد و زن و کودک همه مجبور به تحمل این وضعیت هستند٬ آن هم هفتهها و ماهها و سالهای متوالی».
سینا دیگر پناهجویی که نزدیک به سه سال است در نائورو به سر میبرد، به کیهان لندن میگوید: «اینجا یک برزخ به تمام معناست. شما اینجا نه آیندهای دارید، نه امیدی و نه حتی روال روزمره زندگی عادی است. دولت استرالیا اول قرار بود ما را در نهایت در عرض سه ماه پس از بررسی پرونده به استرالیا منتقل کند اما این مدت به سه سال و الان به ۱۰ سال تبدیل شده است. واقعا با تصور تحمل این شرایط برای ۱۰ سال، خیلیها مرگ را ترجیح میدهند».
امید فقط ۳۰ درصد سوختگی داشت
آنچه سینا به آن اشاره میکند، عامل اصلی اقدام به خودسوزی امید هم بوده است. بعد از مدتها بلاتکلیفی، هفته گذشته چند نفر از استرالیا به این جزیره میآیند و خود را نمایندگان سازمان ملل معرفی میکنند، اما اکنون پناهجویان معتقدند شاید آنها اصلاً از سوی سازمان ملل نیامده و از اداره مهاجرت استرالیا به نائورو آمده بودند. در هر حال٬ این چند نفر ضمن بازدید از کمپی که امید و همسرش هم در آنجا بودند، با پناهجویان گفتگو میکنند. امید پس از توضیح در مورد شرایط نامطلوب و طاقتفرسای این جزیره میپرسد چه زمانی به کشور سوم منتقل خواهند شد و این پاسخ را میشنود که شما قرار نیست فعلاً منتقل شوید و ما در حال بررسی یک طرح ۱۰ ساله هستیم و آمدهایم برای پیاده ساختن طرح اسکان ۱۰ ساله شما بررسیهایی را انجام دهیم. این پاسخ که همه حاضران را شوکه میکند، امید و همسرش را چنان عصبانی میکند که با تهیه بنزین٬ اقدام به خودسوزی میکنند.
آیدین که شاهد خودسوزی امید بوده به کیهان لندن میگوید: «اتفاق تلخی که برای امید افتاد همه ما را شوکه کرده است. چون زمانی که امید اقدام به خودسوزی کرد، نمایندگان سازمان ملل و مسئولان کمپ به جای تماس برای آمبولانس با پلیس تماس گرفتند و جوّ را امنیتی کردند. این جوان ضجه میزد و روی زمین افتاده بود و آنها فقط تماشا میکردند. آنقدر آمبولانس نیامد که ما خودمان امید را به بیمارستان رساندیم که متاسفانه در نهایت این جوان پرپر شد».
آیدین در مورد شرایط همسر امید میگوید: «همسرش را همراه با پیکر امید به استرالیا منتقل کردهاند و الان در یک هتل نگهداریاش میکنند و سه محافظ برایش گذاشتهاند و امکان هیچ ارتباطی با بیرون از اتاق را ندارد. من خیلی نگران همسر امید هستم چون دختر به شدت احساساتی و آسیبپذیری بود و الان در حالی که همسرش را از دست داده، عملاً زندانی شده و تنهاست».
شقایق هم در مورد روز خودسوزی امید میگوید: «خیلیهای دیگر به نقطهای که امید زمان خودسوزی به آن رسید٬ رسیدهاند. یعنی دیگر شما مرگ را به تحمل این شرایط ترجیح میدهید. امید هم متاسفانه با شنیدن خبر ۱۰ ساله شدن طرح استرالیا برای نگهداری ما در این جزیره٬ دچار شوک شد. بعد هم که خودسوزی کرد آنقدر پلیس و مسئولان اینجا با این موضوع بیتفاوت برخورد کردند که من هم دچار شوک شدم و مقابل اداره پلیس اینجا پیرهنم را به اعتراض درآوردم. شاید این شرایط برای کسی که در آن قرار نگرفته قابل درک نباشد و حتی من معتقدم خیلی از مشکلاتی که ما اینجا در این جزیره داریم، دیگر بعد از سه سال برایمان عادی شده است اما وقتی برای شخص دیگری تعریف میکنیم او به عمق فاجعه پی میبرد».
عدم امکانات بهداشتی و درمانی
آیدین معتقد است علت اصلی مرگ امید عدم رسیدگی پزشکی بموقع و مناسب بود. او میگوید: «اینجا بیمارستان ندارد و آنچه ما به آن بیمارستان میگوییم در عمل یک درمانگاهِ به شدت غیر بهداشتی و کثیف است و امید را ۲۴ ساعت آنجا نگه داشتند٬ حتی ما خودمان برای تخت امید٬ ملافه تمیز تهیه کردیم ».
شقایق میگوید: «اینجا پزشک ندارد و کارکنان بیمارستان اینجا یا پرستار یا بهیار هستند و با توجه به وضعیت امید او باید به استرالیا اعزام میشد و حتی جت هم در جزیره بود که امید را منتقل کنند اما او را در بیمارستان نگه داشتند. علت اصلی مرگش هم مرفینهای بیش از حدی بود که به او تزریق کردند. وقتی بعد از ۲۴ ساعت امید نیمهجان شد، او را به استرالیا منتقل کردند که عملاً جنازهاش به استرالیا رسید».
شقایق در توضیح خدمات درمانی در این جزیره میگوید: «اینجا اصلاً خدماتی وجود ندارد. شش ماه یک بار یک دکتر روانپزشک میآید و برای همه قرص تجویز میکند و میرود تا شش ماه بعد. پرسنل بیمارستان هم متخصص نیستند. یک بار انگشت دست من شکست، دو ماه بعد از شکستگی٬ تازه اینجا دستگاه ایکس-ری آوردند و بعد از عکسبرداری فهمیدند انگشت من دچار شکستگی شده، تازه گچ یا آتلی هم در کار نبود و با چسب٬ انگشت مرا ثابت نگه داشتند».
عدم امنیت کودکان را خانهنشین کرده است
بر اساس توافق اولیه٬ قرار شده بود کودکان پناهجو در مدرسه نائورو تحصیل کنند. این مدرسه شرایط بسیار نامناسبی دارد و کودکان باید در هوای استوایی این جزیره بدون کولر یا پنکه، کلاس درس را تحمل کنند. بسیاری از کلاسها نیمکت ندارد و دانشآموزان روی زمین مینشینند. اما اینها همه مشکلات کودکان نیست. دانشآموزان نائورویی پذیرای حضور کودکان پناهجو نیستند و مرتب با آنها درگیر میشوند٬ این درگیریها و تحقیرها آنقدر شدت پیدا کرد که کودکان یکی یکی خانهنشین میشوند و به گفته سینا دیگر الان هیچ کودک پناهجویی در مدرسه نائورو تحصیل نمیکند.
عدم امنیت اما تنها شامل کودکان نمیشود. آیدین میگوید در چندین مورد بومیان نائورو به دختران پناهجو تجاوز کردهاند و همینطور دزدی و تهدید آنقدر زیاد است که عملاً شبها هوشیار میخوابیم.
سینا نیز میگوید بسیاری از بومیان از سر شب مست میکنند و به آزار و اذیت پناهجوها میپردازند، مرتب با پناهجوها درگیر میشوند و آنها را کتک میزنند.
او اضافه میکند: «دزدی کردن هم که دیگر طبیعی است و وقتی از ما دزدی میشود دستمان به جایی بند نیست. حتی اگر بدانیم از چه کسی کتک خوردهایم یا چه کسی از ما دزدی کرده٬ با توجه به اینکه بومیان اینجا همه با هم فامیل هستند و همدیگر را میشناسند، شکایتهای ما در اداره پلیس نه تنها به جایی نمیرسد بلکه پروندههایی که تشکیل میدهیم هم گم میشود».
بحران تغذیه و گرسنگی
پناهجویان در این جزیره در کنار همه مشکلات و فشارهایی که باید تحمل کنند میبایست با گرسنگی هم کنار بیایند. در این جزیره که مواد غذاییش از استرالیا توسط کشتی میآید، ماهها کمبود مواد غذایی و قحطی رخ میدهد و قیمتها هم چندین برابر قیمت آنها در استرالیا است.
آیدین میگوید: «در این جزیره خیلی وقتها دو ماه لبنیات نیست. حالا زنی که باردار است یا بچه شیر میدهد دو ماه را باید بدون شیر یا لبنیات سپری کند. سبزیجات هم کمیاب و گران است و بارها پیش آمده که دو الی سه ماه هیچ میوهای به جزیره نیامده است. وقتی هم میآید، قیمتها غیرمنطقی و بیش از اندازه گران است. مثلاً خیار کیلویی ۱۳ دلار است. حالا با وجود این قیمتها و با حقوق نفری ۱۷۰ تا دویست دلار در ماه که دریافت میکنیم طبیعی است که نمیتوانیم شکممان را سیر کنیم».
شقایق میگوید وضعیت غذایی اصلاً مناسب نیست. به گفته او، هم کمبود مواد غذایی و هم قیمت بالای آنها باعث شده که همه پناهجوها با مشکلات سوء تغذیه مواجه شوند.
شقایق میگوید که وضعیت پناهجویانی که در چادرها هستند خیلی بدتر است و خیلی وقتها گرسنه میمانند.
او اضافه میکند: «وقتی دو عدد پرتقال یا دو عدد سیب زمینی را باید ۵-۶ دلار خریداری کنیم بدون شک پناهجویان زیادی دچار سوء تغذیه میشوند».
آخر خط، تصمیم به پایان زندگی
اگر چه خبر خودسوزی امید در نائورو رسانهای و باعث شد بسیاری از مردم اسم این جزیره کوچک را بشنوند اما امید نخستین مورد از این دست نبود و تصمیم به پایان زندگی به طور هفتگی در این جزیره رخ میدهد. سینا میگوید مدام خبر خودکشیها را میشنویم. او اضافه میکند که حتی پناهجوی بارداری بود که خودش را حلقآویز کرد.
آیدین هم میگوید پناهجوها به صورت مداوم به مرز خودکشی میرسند. به گفته او همین الان در بیمارستان دختر نوجوانی بستری است که چند روز پیش قرص خورده و خودکشی کرده. هر چند در بیمارستان بستری است اما کادر پزشکی به او رسیدگی نمیکنند. آیدین اضافه میکند که این دختر نوجوان حتی دچار بی اختیاری ادرار شده و وقتی مادرش متوجه شده که دخترش دارد از دست میرود آنقدر جیغ کشیده که بیهوش شده است. به گفته آیدین کارکنان بیمارستان اما به جای رسیدگی به وضعیت این زن، حتی معاینهاش هم نکردند و به جای آن به پلیس زنگ زدند.
شقایق میگوید تنها در چند روز گذشته و بعد از ماجرای امید، پنج نفر دیگر هم اقدام به خودکشی کردهاند. یکی از آنها یک دختر ۱۹ ساله سومالیایی بود که خودسوزی کرد و متاسفانه درگذشت. دو نفر دیگر هم زمانی که میخواستند اقدام به خودسوزی کنند، پلیس مانع کار آنها شد و بازداشتشان کرد.
شقایق در خصوص وضعیت این افراد میگوید که یک نفرشان فقط پایش کمی سوخت٬ دو نفر هم برای خودکشی تیغ خوردهاند که بازداشت شدند. به گفته شقایق این دو با وجود جراحاتی که دارند به بیمارستان منتقل نشدند و هر لحظه احتمال دارد که بمیرند.
استرالیا پناهجویان را سپر مرزی خود کرده
جزیره نائورو با وجود بیش از ۱۰۰۰ پناهجو هیچ کارمند یا دفتری متعلق به سازمان ملل ندارد. پناهجویانی که از سال ۲۰۱۲ به آنجا منتقل شدهاند در ابتدای ورود با کارمندان اداره مهاجرت استرالیا برای تشکیل پرونده و مصاحبه روبرو میشوند و در این مدت هم گاهی چند نفر از اداره مهاجرت به عنوان کارمندان سازمان ملل میآیند آنجا و بدون اقدام موثری برای بهبود وضعیت پناهجویان، میروند. هیچ دفتر یا فردی برای حمایت از این پناهجویان در این جزیره نیست و تنها یک اداره پلیس هست که جانبدارانه نسبت به بومیان و با برخوردی بد با پناهجویان روبرو میشود.
سینا به کیهان لندن میگوید: «ما وضعیت بغرنجی داریم. استرالیا عملاً ما را نمیخواهد اما اختیار و سرنوشت ما را هم به دست گرفته است. ما از زندان بزرگ ایران به زندان کوچک نائورو افتادهایم. ما خواستیم به کشور دیگری پناهنده شویم تا از شرایط بهتر و امنی برخوردار شویم. اما واقعیت اینست که استرالیا ما را به نائورو تبعید کرده تا همه ببینند و به این ترتیب مرزهایش از ورود پناهجوهای بیشتر در امان بماند. این را خود مقامات استرالیایی نیز علناً اعلام کردهاند. آنها ما را به سپر مرزی خود تبدیل کردهاند و این خلاف انسانیت است».
باید یادآوری کرد در حالی که دولت استرالیا مسولیت این پناهجویان را بر عهده گرفته ولی همه آنها در این جزیره در شرایطی دشوار بسر می برند؛ تعدادی از آنها به کام مرگ فرو می روند و با وجود تظاهرات و فشارهای فعالان مدنی در استرالیا، دولت این کشور حاضر به نشان دادن انعطاف و بازنگری در تصمیم خود در مورد این پناهجویان نیست به طوری که سازمان ملل متحد نیز استرالیا را برای استواری بر موضع سرسختانهاش نسبت به پناهجویان مقصر قلمداد میکند اما این همه تا کنون هیچ تأثیری بر مقامات و مسوولان این کشور نداشته است آن هم در حالی که استرالیا نیز مانند آمریکا کشوری ساخته شده از مهاجرانی است که از سراسر دنیا به آنجا کوچ کرده و در طول زمانی کوتاه، بومیان آن قارهها را چنان تار و مار کردهاند که از آنها اقلیتی بیش نمانده است. شاید خودسوزی غمانگیز و دردناک امید و رسانهای شدن آن بتواند به یاری پناهجویان محبوس در کمپهای استرالیا یاری رساند.