حق با احمدی نژاد است!
او حتما این حرف را زده است

یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ برابر با ۱۵ مه ۲۰۱۶


عبید سن خوزانی – در اخبار آمده بود که احمدی‌ن‍ژاد به رهبری گزارش داده که به واسطه این تحریم‌های کمرشکن، عملا به آخر خط رسیده ایم و باید تسلیم شد. رهبر هم ضمن مخالفت واوقات تلخی گفته است، من خودم مسئولیت پرونده انرژی هسته‌ای را به عهده می‌گیرم. یا به عبارت دیگر، بهتر است شماها برید گم شید که من خودم آن را اداره خواهم کرد!عبید سن خوزانیواضح است با کارهائی که احمدی نژاد کرده و به سبب انتخاب قلابی او به ریاست جمهوری در هر دو دوره (بار نخست به شیوه حقه‌بازی زیر نام مهندسی و بار دوم با تقلب آشکار)، خل بازی‌های او، لحنی که به کار می‌برد، ضرر و زیانی که از نظر مالی و حیثیتی به مملکت و ملت زد و بسیاری علل دیگر که شما بهتر از من می‌دانید، طبعا من به هیچ وجه، نظر خوشی نسبت به او ندارم. او دوش به دوش “”عظماجان”، مسئول آن همه خون‌های ریخته آن جوانان بی گناه، در سال ۸۸ و مسبب همه جنایاتی است که اینها مرتکب شدند. اما انصافا فکر می‌کنم این مکالمه بین آنها، به واقع  رد وبدل شده و احمدی نژاد این حرف را به وی زده  وخامنه‌ای هم همان پاسخ را داده و در دل گفته گور پدرهمه‌تان و بعد هم به احمدی نژاد گفته است “خودم آن را برعهده خواهم گرفت” و حل خواهم کرد و خلاصه ما پیروز از این کار بیرون خواهیم آمد و حرفمان را پیش خواهیم برد و وقتی هم بعدا دیده نخیر، واقعا حق با احمدی نژاد است و مملکت در آستانه سقوط قرار دارد و اینها حتا قادر به پرداخت حقوق ماهیانه کارمندان هم نیستند و غربی‌ها هم از آن طرف به هیچ وجه حاضر به کوتاه آمدن نیستند، ناچار به دست و پا افتاده و به ظریف گفته است که برو و هر طورشده این قرارداد را امضاء کن و به اعتراضات ظاهری من هم توجهی نداشته باش. حتا اگرشنیدی که من رسما اعلام می‌کنم این مذاکرات باید قطع شود، یا با این و آن قسمت مذاکرات مخالفم، اصلا توجهی نکن و جوری که احترام من حفظ شود، کار خود را دنبال کن و قال قضیه را بکن که همه ما واقعا در خطر اضمحلال هستیم.
از همین رو بود که برای حفظ ظاهر نیز، آن ۹ تبصره را اعلام کرد که در پاسخ وی نیز از طرف روحانی و ظریف، فقط به صورت ظاهر گفته شد چشم اوامر شما “آقا” حتما در نظر گرفته خواهد شد و البته در دلشان هم اضافه کردند “اما بدیهی است اجرا نخواهدشد” و به این صورت بود که توافق به نتیجه رسید و غربی‌ها تقریبا به تمام خواسته‌های خود رسیدند. من مطمئنم که این حقایق در آینده که جلد‌های بعدی کتاب “آقای سفیر” ظریف تحت عنوان “آقای وزیر” انتشار یافت، عینا رو شده و آن وقت شما به روح رفته من رحمت خواهید فرستاد که عجب آن “مرحول” آدم روشن‌بینی بوده که تمام این نکات را در آن نوشته‌اش، یعنی همین نوشته‌ای که می‌خوانید، آورده بود!  عجب مرد نکته‌دان و ظریفی بوده است. نور به قبرت ببارد مَرد، و ظریف هم یادش نرود که در مقدمه کتابش “آقای وزیر” یادی هم از این مرحول بکند و قدری هم قدردانی به سبب این نام قشنگ و مناسب و ساده‌ای که برای کتاب بعدی خاطراتش پیشنهاد کرده‌ام که انگار به من از آن بالاها الهام شده است، بدون آنکه ادعای پیامبری داشته باشم! ما بیشتر از آنی که فکر می‌کنید، خاکی و کم توقع هستیم!

برگردم به اصل مطلب، اما از آنجا که “عظماجان”، خیلی مرد رند است و فکر می‌کند خیلی هم زرنگ و آب زیرکاه تشریف دارد، از همان اول نسبت به مذاکرات و توافق اتمی‌همیشه، یکی به نعل زده و یکی به میخ و در خفا نیز همان گونه که اشاره کردم، به تیم مذاکره کننده گفته است هر کاری از دستتان بر می‌آید بکنید که اینها تحریم‌ها را بردارند تا ما فعلا از این وضعیت وخیم و “آچمز” بیرون بیائیم، آن وقت خرمان که از پل گذشت، من می‌دانم با این غربی‌های فلان فلان شده، چه کنم و چه بلائی سرشان بیاورم که در تاریخ‌ها بنویسند.  فراموش نکنید که او به ظریف و حرف‌ها و نقل قول‌هایش از مذاکرات هسته‌ای هم اصلا اعتمادی نداشت و ندارد و چندتا آدم در اطراف او گذاشته که خیلی محرمانه تمام جریانات و جزئیات مذاکرات را از سیر تا پیاز به اطلاعش می‌رساندند و می‌رسانند که یکی ازآنها همین حسین امیرعبداللهیان است که در حقیقت در حکم چشم و گوش آقا است و اخیرا هم با آنکه روادید او به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در “قطر” رسیده و قطری‌ها هم با آن موافقت کرده‌اند، اما آقا” که می‌داند، ظریف قصد دارد از شرّ امیر عبداللهیان راحت شود، تا کنون نسبت به آن موافقت خود را اعلام نکرده است، تا “چشم و گوش” درست و مطمئنی به عنوان جانشین او انتخاب کند.
به هرحال نقشه ایشان آن بود که با اعلام سیاست گول زنک “نرمش قهرمانانه”، کارها را به نفع خود بچرخاند و با این سیاست، یکی به نعل و یکی به میخ بزند وکج‌ دار ومریز، غرب را خام کند و با خود نیز می‌گفت که اینها وقتی از خواب خرگوشی بیدار خواهند شد که ما آنها را غافلگیرکرده و ناگهان و بی مقدمه اعلام کنیم اکنون ما به بمب اتمی ‌دست یافته و دارای سیصد کلاهک اتمی‌ هم هستیم. حالا بفرمائید هر غلطی که می‌خواهید بکنید و اگر
می‌توانید، خاویار ما را تناول بکنید. از سوی دیگر،  خوب می‌بینید که به ظاهر هم مرتب از این قرارداد انتقاد کرده و آن را با حرف‌های تفرقه‌افکنانه‌ای که تا حال بر زبان رانده، تقریبا از حیّز انتفاع انداخته و آن را سکه یک پول کرده است. غربی‌ها هم تقریبا از به سرانجام رسیدن توافق نامه دلسرد شده‌اند و بازرگانان غربی و آمریکائی هم، برخلاف روزهای نخست بسته شدن توافق‌نامه، دیگر علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در ایران از خود نشان نمی‌دهند.

یک نکته را هم اضافه کنم. خامنه‌ای آدم بسیار حسودی است. او می‌خواهد در تمام زمینه‌ها، وقتی طرحی و کاری  به نتیجه خوب و مثبت رسید و مورد قبول عامه قرار گرفت، همه بگویند این کار را رهبر کرده است و به سبب هوش و ذکاوت او بود که این کار به ثمر رسید، به عبارت دیگر خواهان تناول لطمه چرب و آماده است.  اما اگر طرحی به بن‌بست خورد یا به نتایج زیان‌بخش رسید و سبب ضرر و زیان شد، در آن صورت فورا بگوید من به این و به آن
دلیل از اول گفته بودم که این کارعملی نیست و”احوط” آنست که به این کار دست زده نشود. این بابا اگر جرات دارد بیاید بگوید که بله من بودم که گفتم این مملکت می‌تواند بدون برنامه‌ریزی و کنترل، جمعیت خود را به ۱۵۰ میلیون نفر برساند. تازه بعد از آن است که شاید لازم باشد که بنشینیم و برنامه کنترل جمعیت را مورد بررسی قرار دهیم، تازه آن هم برای اینکه برآورد کنیم جمعیت را باز هم زیادتر کنیم یا درهمانجا بمانیم! پس زن و شوهر‌ها فعلا هر شب همچنان مشغول سازندگی و تولید مثل باشند! حالا اگر شهامت دارد بیاید و از مردم پوزش بخواهد که من گز نکرده پاره کردم در حالی که ما حتا قادر به تامین  آب آشامیدنی، این هشتاد میلیون جمعیت فعلی هم نیستیم. یا بگوید ملت من اشتباه کردم که از این احمدی نژاد نالایق آن همه دفاع و پشتیبانی کردم، اوفقط به درد رفتگری شهرداری می‌خورد و بس، اما “عظما جان” اهل این حرف‌ها و اقرار به اشتباه و پوزش نیست. مگر ولی فقیه هم اشتباه می‌کند!؟

در زمینه توافق اتمی‌ هم، وقتی ‌دید در ابتدا و بلافاصله پس از امضای قرارداد، کارها به گردش افتاده و غربی‌ها با علاقه و دسته دسته می‌آیند که درایران سرمایه‌گذاری کنند و کار مملکت دارد راه می‌افتد و روبراه می‌شود و مردم نیز آن استقبال را، راست یا دروغ، از ظریف کردند و روحانی هم روز به روز محبوبتر شد و هر وقت هم به خارج می‌رود، آن همه او را عزت تپان می‌کنند و او و تیم همراهش ده بیست قرارداد امضاء می‌کنند و با دست پر برمی‌گردند و به این ترتیب روحانی هم درداخل و هم در صحنه بین‌المللی محبوب می‌شود، و مثل آن یکی رییس جمهورش روز به روز منفورتر نمی‌شود، حسادتش نسبت به روحانی و ظریف حسابی گل کرد. ازسوی دیگر متوجه شد که برخلاف گذشته این بار غربی‌ها چهارچشمی‌ مراقب هستند که جمهوری اسلامی این بار نیز مثل گذشته، زیر آبی نرفته و برخلاف توافق، دست به تولید سلاح هسته‌ای نزند، شروع کرد به سنگ‌اندازی در راه این توافق و به روحانی هم اکیدا توصیه کرد که تو بیخود می‌کنی وقتی خارج میری این قول و قرار‌ها را گذاشته و این قراردادهای گوناگون را امضاء میکنی. مگر فکر کردی این مملکت صاحب ندارد؟ و من هم ناسلامتی آفتابه‌دار مسجد شاه هستم اینجا!؟  تمام قول و قرارهای سفرهایت به خارج، مخصوصا قرارداد‌های مربوط به سفر ایتالیا و فرانسه هم مالیده  و دیگر حق نداری از این کارها بکنی وگرنه  تو را به بدتر از روزگار خاتمی‌ خواهم انداخت که حتا حسرت “تدارکاتچی” شدن هم به دلت بماند، یک کاره!؟ از قرار مرا هنوز خوب نشناخته‌ای، واسه ما دُم درآوردی؟  روحانی هم در دلش ضمن حال و احوال عرض ارادت و احوالپرسی با خانم والده و همشیره گرامی‌آقا، حتما گفته است بسیار خوب در آن صورت من هم به اتریش نمی‌روم و به همین سبب بود که سفرش را با یک دلیل کاملا خنده‌دار و “خاویاری و دولم به سقفی” منحل کرد و در خفا هم گفت این بابا از قرار ما را حسابی فیلم کرده است! بروم اتریش برای چه؟ آنها که عاشق چشم و آبروی من و هیات همراهم نیستند که حتا مجسمه‌های لختی و تاریخی را با حجاب اسلامی بپوشانند و ما را از تماشای یک دل سیر آنها، محروم سازند. آنها می‌خواهند برویم قراردادی ببندیم که بیایند و سود ببرند وخلاصه دستشان به دم گاوی بند شود وگرنه عاشق دیدن من هستند یا تو عظما جان!؟

حالا که “عظما” می‌بیند نخیر، مسجد جای بعضی کارها نیست وغربی‌ها هم با دیدن این همه مخالفت‌ها، حسابی دلسرد شده‌اند و لنگ توافق هم حسابی به هوا رفته و تقریبا اجرای آن متوقف شده است، “عظماجان”، این فیلم‌ها و عدم کارکرد توافقنامه و انتقاد از آن را برای این به این صورت آشکارا ابراز می‌کند که ثابت سازد حرف نخست او درست  بوده است که گفته بود من به غربی‌ها اطمینان ندارم و به آمریکا هم نمی‌توان اعتماد کرد. اینها می‌خواهند پس ازموفقیت در توافق اتمی، هر روز یک تقاضائی بکنند بامبولی سر ما درآورند و به این ترتیب “عظماجان” ادعا کند که من که از اول گفته بودم این توافق به جائی نمی‌رسد، اما برای جوری جنس، و جلوگیری از بهانه‌گیری عده‌ای، با مذاکره مخالفت نکردم. حالا ای مردم شریف باشتین، مرض داشتین که رفتین این قرار داد را بستین؟  دیدید حرف من درست بود!؟ بالاخره ما دو سه تا پیراهن پاره پوره، بیشتر از شماها تن کرده‌ایم!

اما او نمی‌داند چاه‌کن، با کندن و عمیق کردن چاه، خودش بیشتر در آن فرو می‌رود. مردم امتیاز بسته شدن توافق را به ظریف و تیم همراهش می‌دهند و روحانی، و بی اثرشدن و عدم موفقیت آن را نیز به حرف‌های نسنجیده “”عظماجان”. تاریخ نیز نسبت به او بدجوری قضاوت خواهد کرد. این خط  و این هم نشان، این هم کلاه درویشان، من زنده شما هم انشاء الله صد و بیست سال پس از مرحول شدن من، عمربکنید، خواهید دید که تا چه اندازه حق با من بود. میگی نه، بشین و خوب تماشا کن!

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=42383