عبید سن خوزانی – من نمیدانم این چه بیماری واگیرداری است که از ابتدای انقلاب مد شده و هنوز دست از سر ما بر نمیدارد!؟ میترسم این نظامیهای بیچاره به خاطر خلاص شدن از عذاب این گونه نشستنها هم شده، دست به کودتا بزنند و با سرنگونی این حکومت هم مردم را نجات دهند، هم پاهای بی حس شده و باد کرده عین متکای خود را. آخه اینم شد کار؟ نه حالا خودمونیم. اینم از آن رسومی است که انجامش ثواب دارد و عینهون جهاد با کفار است؟
این مردم درشرایطی که همه جا مبل و میز و صندلی و وسایل راحتی وجود دارد، چرا مانند مردمان قرون وسطا روی زمین باید بنشینند و ساعتها عذاب کشیده و به نطقهای عظما جان گوش کنند ومرتب از دو طرف در عذاب باشند؟ هم از شنیدن این نطقها، هم ازنشستن به گونهای که آخر وقت دیگر واقعا پای سالمی برای آنها باقی نماند که بتوانند از جای خود حرکت کنند، عظما جان این هم ثواب دارد؟ این هم یک رویه اسلامی عصر پیامبر است؟
در حالی که ما ملت یکی از قدیمیترین مللی هستیم که حالا صندلی سرشان را بخورد، همیشه حتا از “میز” استفاده میکردهایم و واژه “میزبان” از همان زمان به زبان ما وارد شده است. حتا این واژه به زبانهای دیگر از جمله اسپانی هم رفته و اکنون اکثریت مردم آمریکای مرکزی و جنوبی آن را “مسا” میگویند.
من ازآقای عظما این پرسش را دارم و امیدوارم ایشان که ماشاءالله در هر کاری دخالت میکنند وکارشناس همه امور شدهاند و راهکار ارائه میدهند پاسخ دهند که اصلا چه دلیلی دارد که ایشان روی صندلی مخصوص و راحت بنشیند و آنوقت این همه پیرمرد و افراد مسن که قطعا نیز هم پادرد دارند و هم کمردرد اینگونه با کشیدن زجر روی زمین بنشیند و این پا و آن پا بشوند، والله اینها موقع ورود به جلسات هم از این ناراحتی نداشته باشند، قطعا موقع ترک محضر آقا، آن را به عنوان هدیه مقام معظم رهبری با خود به خانه برده و مرتبا به آقا و اهل و عیالش خیرات خواهند فرستاد، مثلا چرا؟ آقا مراقب این نظامیهای پیر و پاتال باش و اینها را این همه آزار نده، اینها اگرغیرت و توان انقلاب و براندازی به جهات دیگر را هم نداشته باشند، به خاطر همین عذابی که در سخنرانیهای شما میکشند ممکن است دست به کارهای عجیب و غریب بزنند و کار دستتان بدهند. حالا عذاب شنیدن آن همه حرفها که، نمیدانم، ما اصلا علوم انسانی لازم نداریم، دانشگاهها باید اسلامی بشود و فیضیه و دانشگاه باید با هم عقد کنند و نسبت به هم محرم باشند وعرق نمیخورم و کراوات نمیزنم و جمعیت ما باید به یکصد و پنجاه میلیون برسد، نرسید هم از عراق و لبنان و غزه و سوریه و یمن وارد میکنیم و من این آقای رئیس جمهور را خیلی دوست دارم که اخلاقش عینهون خودم است و… به کنار، بیچارهها باید دوساعت هم روی زانو بنشنند و درعذاب باشند. آقا بترس از عکسالعمل اینها. میگویند عبدالکریم قاسم هم در عراق به همین علت کودتا کرد و سلسله پادشاهی را برانداخت و به آن شیوه در خیابانهای بغداد رژه داد. خدا را خوش میآید که در دنیا اعلام کنند که نظامیان ایران به چه علتی کودتا کردند و رژیم عظماجان را سرنگون کردند؟ آن هم با آن همه قدرت و صلابت که آمریکا هیچ غلطی نتوانست علیهاش بکند و شب و روز از تهدیدهای سرداران آن تا صبح میلرزیدند و خواب راحت نداشتند؟ حالا خودشان جهنم، به این ترتیب آبروی ما این سوی آبیها را میبرید. آقا چرا این بهانه را ازدست اینها نمیگیرید!؟
اصلا فلسفه زمینگیر شدن و زمین نشستن و بعد هم آخر جلسه شل شلی راه رفتن چیست؟ مثلا برای اینکه این رسم اسلامی است و در صدر اسلام هم کسی روی صندلی نمینشست؟ مگر در صدر اسلام ما اسلحههای خودکار، موشک و بنز ضد گلوله، تلفن، ماهواره، تلویزیون، کامپیوتر، برق، اتم، کیک زرد، سانتریفوژ و… داشتیم؟! خوب کولر و ایرکاندیشن و آب خنککن و سیفون و لولههای شوینده در خلا هم نداشتیم، اصلا خلا هم نداشتیم! چطوره بگی یه باره همه آنها را هم به شکل و شمایل اسلامی درآورند و خیال عظما جان را راحت کنند؟! عظما جان چرا نمیگذاری من ساکت بنشینم و نون و ماستم را این گوشه دنیا بخورم این اندازه جوش نزنم و به شماها مرتب نصیحت نکنم که این کار را بکنید و آن کار را نکنید؟
آقا بگذارید این افکار سخیف و عقب افتاده را به کنار و این همه خود و ملت شریف را مضحکه مردم دنیا نکنید. آخر این چه عناد و چه نوع جهلی است که گریبانگیر شما مثلا رهبران شده است؟ اصلا برای چه شما باید آن صندلی راحت را داشته باشی و دیگران آنگونه عذاب بکشند. اگر فرضا میخواهی ازدیگران بالاتر بنشینی خوب بگو برایت یک صندلی بلندتر بگذارند یا اصلا برو بالای منبر بشین! یا بگو صندلی سه طبقه بگذارند، با یک بالابر و آسانسور که بدون استفاده از سه دست و پا، تند و سریع، ویژی آقا را برساند بالا. مردم را چرا این همه به دردسر و زحمت میاندازی؟ حالا ما یک حرف راست بزنیم، همه غمباد میگیرند که باز این بابا ما را دست انداخت و به آقا توهین شد. والله من قصد توهین ندارم، اما خب شما سوژه دست آدم میدهید، ندهید بابا، نکنید بابا! شما اصلا چرا بهانه دست ماها میدهید؟ یعنی حتا آداب اولیه نشستن و دو کلمه مثل بچه آدم حرف معقول زدن و به سخنرانی گوش کردن را هم بلد نیستید؟ آن را هم من باید یادتان بدهم؟ پس در این سی و هفت هشت سال چی یاد گرفتید؟ به قول “تالیران” اینها در عرض این مدت نه چیزی یاد گرفتند ونه چیزی را فراموش کردند. بابا قرن ماهواره است. ول کنید این رسم عصر حجر را که حتی در عصر قجر هم دیگر رایج نبود!