لوموند اف اِر ــ ۲۵ مه
بالاخره تصمیم گرفته شد که معافیت از فشردن دست بانوان از بین برود.
مقامات کانتون (استان) بال سوئیس روز چهارشنبه ۲۵ ماه مه معافیت فشردن دست کارمندان زن یک کالج واقع در شهر سویل را که به خاطر دو دانشآموز مسلمان ۱۴ و ۱۵ساله برقرار شده بود، لغو کردند.
این داستان در اوایل ماه آوریل انعکاس زیادی در مطبوعات سوئیس پیدا کرد. این رسانههای گروهی سوئیس آلمانی اعلام کردند که به این دو نوجوان سوریهای اجازه داده شده است که با بانویی که آموزگار آنهاست دست ندهند. این معافیت از انجام عادات و سنن سوئیس آلمانی که معمولا نوآموزان و دانشآموزان در ابتدا و انتهای درس با آموزگار خود دست میدهند، به خاطر احترام به شعائر اسلامی بوده است. این موضوع سر و صدای فراوانی در مطبوعات سوئیس آلمانی و حتی سوئیس ایتالیایی یا فرانسوی برپا کرد. در نتیجه این معافیت از کالج سوئیسی حذف شد.
بخشی از مبارزات تبلیغاتی اسلحۀ گرم به صورت ویدیوهایی است که در آن دربارۀ لزوم حفظ اسلحۀ گرم از طرف مردم آمریکا تبلیغ شده است. یکی از ویدیوها یک پیرمرد آمریکایی را با کلاه لبهدار بسیار بزرگ نشان میهد که تصویر او در روزنامه واشنگتن پست چاپ شده است.
در این ویدیو این پیرمرد خطاب به آیتاللههای ایران میگوید «گوش کنید؛ شما ممکن است رئیس جمهور ما را که چهرهای تر و تازه و کودکانه دارد دیده باشید ولی آمریکا را ندیدهاید.
در این مملکت افرادی وجود دارند که میتوانند روی زمین با تمساحهای عظیم بجنگند. شما در واقع ملت سرزمین آمریکا را ندیدهاید و به افرادی که با ریختن خون خود از این سرزمین دفاع میکنند برنخوردهاید. شما به کارگران فولاد آمریکا و کارگران معادن که وجودی به سختی سنگ خارا دارند برنخوردهاید. درواقع در دولت حسن روحانی اشخاصی هستند که در آمریکا تحصیل کردهاند و در دانشگاههای کلرادو و لوئیزیانا درس خواندهاند. این دانشگاهها زیاد از منطقهای که مردم میتوانند با تمساح بجنگند دور نیست.
بلی، شما آمریکای واقعی را ندیدهاید و دعا کنید که نبینید.» وی در پایان بیاناتش گفت: «من عضو جمعیت ملی طرفدار اسلحۀ گرم آمریکا هستم که اطمینانبخشترین مکان آزادی است. چهرهای که آیتاللههای ایران میخواهند با آنان در تماس باشند ازقبیل اوبامای نازک نارنجی آمریکا نیست. آمریکای واقعی سرزمین گاوچرانان و کارگران نیرومند و سختکوش معادن است.»
لوپوان افاِر ــ ۲۴ مه
یک جوان ۲۰ساله در شیلی که قصد خودکشی داشت از راه پشت بام لخت مادرزاد خود را به داخل قفس دو شیر انداخت و هنگامی که شیران شروع به خوردن گوشت او کردند وی دائماً دعاهای مسیحی میخواند.
مأموران باغ وحش که در محل حاضر بودند و فشنگهای مخصوص بیهوشی فوری شیرها را نداشتند ناچار برای حفظ جان جوان مزبور هر دو حیوان را کشتند و جوان را که قسمتی از گوشت بدنش آخرین غذای شیرها شده و حالش وخیم بود، به بیمارستان منتقل کردند. هنوز معلوم نیست که وی به دنبال این حادثۀ جنونآمیز امکان زندگی داشته باشد.
دربارۀ این حادثه تعدادی از خوانندگان این خبر اظهاراتی کرده بودند که برخی از آنها جالب به نظر میرسد.
یکی از خوانندگان خبر، آن را جنونی که افراط در دیانت به وجود میآورد خوانده و ضمن اشاره به پیامبران یکتاپرستــ گوروهای هندی، خدای فلسطینیها و غیره و غیره اظهار نظر میکند: سردمداران مذهبی از پیروی کورکورانۀ گروهی از مردم بهره میبرند و خودشان همگی زندگی مرفهی دارند.
دیگری نوشته است که این دو شیر بالاخره از زندگی غیرقابل تحملی که به آنها تحمیل میشد آزاد شدند و این جوان متعصب افراطی تنها کار خیری که کرد آزاد کردن دو شیر از اسارت بود.
خوانندۀ دیگری با اشاره به اقدام اولیۀ محافظان که برای نجات جوان از مرگ، روی شیرها آب ریختند و بیشتر موجب تحریک آنها شدند اظهار عقیده میکند که فشنگهای بیهوشی به جای آن که در اختیار محافظان باشد در دفتر مسؤولان نگاهداری میشده.
دیگری زیر عنوان «بیچاره شیرها» مینویسد که این حادثه مرا به یاد یک کشیش میاندازد که برای تبلیغ مسیحیت به گوشه و کنار جهان اعزام میشود. وی در جنگل به شیری برمیخورد و شروع به دعا خواندن میکند که «ای پدر (یعنی خداوند پدر عیسی مسیح) این شیر بیچاره را با تقدیم جگر حضرت مسیح به او، از گرسنگی نجات بده.
سکوتی برقرار شد. آنگاه شیر زانو بر زمین زد و گفت:
«بارالها از غذایی که در اختیار من گذاشتی سپاسگزارم».