فیروزه رمضانزاده – شهرداری تهران دو سال پیش اعلام کرده بود که بیش از ۱۵ هزار کارتنخواب در پایتخت وجود دارد که که پنج تا ۱۰ درصد آنها زن هستند. سن زنان کارتنخواب در تهران به ۱۷ و حتی در مواردی به ۱۵ سال رسیده است.
دستگاهها و نهادهای مسوول در ایران همواره از امکان بازگشت افراد کارتنخواب به سلامتی و زندگی عادی صحبت میکنند اما مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران در گفتگو با کیهان لندن معتقد است: «چون کاری برای این افراد وجود ندارد امکان بازگشت آنها به زندگی عادی هم وجود ندارد.»
نویسنده کتابهایی نظیر «انضباط اجتماعی و نقش آن در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی» و «روشهای مددکاری اجتماعی در پیشگیری و درمان اعتیاد» معتقد است: «هر قدر میزان طلاق، اعتیاد و زندان رفتن افراد بیشتر باشد به همان تعداد میزان کارتنخوابها هم افزایش پیدا میکند.»
این استاد جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی در مورد وضعیت نگهداری کودکان بیسرپرست در شیرخوارگاهها و مراکز نگهداری توضیح میدهد: «سازمان بهزیستی با این امکاناتی که دارد نمیتواند از این کودکان به درستی نگهداری کند، چون بودجهاش همان بودجه چهار پنج سال قبل است قبلاً برای هر پنج تا ده بچه یک مادریار داشتیم الان برای هر سی چهل بچه یک مادریار داریم.»
مشروح گفتگوی کیهان لندن با مصطفی اقلیما را در ادامه میخوانید:
-آقای اقلیما به گفته معاون حجتالاسلام حسن روحانی ، رییس جمهوری، در امور زنان و خانواده، ۱۳ سازمان از جمله شهرداری و سازمان بهزیستی در مورد ساماندهی، حمایت و رسیدگی به زنان کارتنخواب مسئولیت دارند، در حالی که با وجود این همه دم و دستگاه، به نظر میرسد تعداد این زنان در حال افزایش است...
-وقتی از زنان کارتنخواب در ایران صحبت میکنیم باید توجه کنیم به وضعیت فعلی کشور، وقتی در مملکتی بیکاری در حد وسیعی است، وقتی فقر و طلاق افزایش پیدا میکند، وقتی فرد قدرت پرداخت کرایه خانه را ندارد، بیکاراست، کارتنخوابی، دزدی، اعتیاد و سایر معضلهای اجتماعی هم افزایش پیدا میکند. اجاره یک اتاق در جایی مثل ورامین ماهی ۴۰۰ هزار تومان است، کسی که کار و درآمدی نداشته باشد چطور میتواند ۴۰۰ هزار تومان در ماه اجاره بپردازد؟ حقوق یک کارمند در بخش خصوصی هم بیشتر از ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان نیست. با توجه به نبود امکانات، احتمال کارتنخوابی وجود دارد چه برای مرد چه برای زن. هر قدر میزان طلاق، اعتیاد و زندان رفتن افراد بیشتر باشد به همان تعداد میزان کارتنخوابها هم افزایش پیدا میکند. ما هیچ کاری برای زنان کارتنخواب نمیکنیم. نه تنها برای زنان کارتنخواب، بلکه برای جوانان بیکار هم اقدامی نمیکنیم، دولت هیچ کاری نمیکند، هیچ سازمانی مسئولیت کارتنخوابها را نمیپذیرد.
-آیا تا کنون اقدامات سازمان بهزیستی به عنوان مسئول پیشگیری از آسیبهای اجتماعی نتیجهبخش بوده است؟
-سازمان بهزیستی که تنها سازمان نگهداری تمام آسیب دیدههای اجتماعی است جایگاهی برای این افراد ندارد، حتی برای نوزادان و کودکان سرراهی که در خیابان قرار میگیرند جایی ندارد، چون جاهایی که دارد بسیار محدود هستند به همین دلیل از بخشهای خصوصی استفاده میکند که صالح نیستند، بهزیستی حتی برای کودکان دارای عقب ماندگیهای ذهنی هم جایی ندارد چه برسد به زنان کارتنخواب. حالا وقتی برای بچهها و حتی سالمندان معلول جایی نداریم، برای زنان کارتنخواب، مخصوصا اگر معتاد باشند، اصلاً جای خاصی نداریم.
-راهاندازی تعدادی گرمخانه برای مردان کارتنخواب را چگونه ارزیابی میکنید؟
– برای زنان کارتنخواب که اصلا گرمخانهای نداریم. فقط دو گرمخانه در تهران داریم که توسط شهرداری ایجاد شده در جنوب تهران که فقط در زمستانها مردان کارتنخواب و کسانی که جایی برای خواب ندارند را به زور در خود جای میدهد، یکی دو روز آنها را نگه میدارند، اگر دوش بگیرند لباسی هم به آنها نمیدهند، خودشان را میشویند و دوباره به خیابان برمیگردند. ولی همین گرمخانهها هم با تمام اشکالاتی که دارند برای مردان است و برای زنان جایی وجود ندارد.
-پس ان جی اوها و سازمانهای غی دولتی در این میان چه نقشی دارند؟
– ان جی اوهای ما هم هیچ کاری نمیتوانند بکنند، چون اعتبار و بودجه ندارند، محل و جا ندارند، یک سری ان جی اوها کمکهایی از مردم میگیرند که البته بعضی از این کارها خودنمایی است. یک سری کمک مثل برنج و مواد غذایی میدهند، این کار اما مشکلی را حل نمیکند بلکه بدتر، آنها را گدا میکند، چون کاری نمیتوانند برای آنها درست کنند نیکوکاران هم در این کارها وارد نمیشوند.
-روند حمایت و رسیدگی به نوزادان سرراهی و متولد شده در خیابان را چطور ارزیابی میکنید؟
-هیچ آماری در کشور وجود ندارد که چه تعداد از این نوزادان به شیرخوارگاهها تحویل داده شدهاند، پدر یا مادر اکثر این کودکان در زندان هستند، یا مادر نمیتواند بچه را نگهداری کند و در پرورشگاه نگهداری میشوند. اگر مادری نتواند از بچه خود نگهداری کند سازمان بهزیستی بچه را در شیرخوارگاه نگه میدارد، مادر هر وقت امکانش را داشته باشد بچه خود را پس میگیرد. کودکی که پدر یا مادر داشته باشد دولت به هیچ عنوان نمیتواند او را به خانوادهای بسپارد. اما همین مادرانی که در خیابان هستند اگر در خانه باشند بسیار مناسبتر هستند برای نگهداری بچهها چون در سازمان بهزیستی روزی سه تا چهار مادریار با حقوقهای کم کار میکنند که گاهی بچهها را کتک میزنند، این کودکان هیچ احساس امنیت نمیکنند، حتی اگر مادرشان معتاد باشد باز هم فرصتی در آینده دارد برای اینکه اگر مثلا بخواهند ازدواج کنند، اما وقتی به پرورشگاه منتقل میشوند تمام زندگی آینده خود را میبازند. سازمان بهزیستی با این امکاناتی که دارد نمیتواند از این کودکان به درستی نگهداری کند، چون بودجهاش همان بودجه چهار پنچ سال قبل است که برای هر پنج تا ده بچه یک مادریار داشتیم الان برای هر سی چهل بچه یک مادریار داریم.
– ساز و کاری نظیر عقیمسازی برای پیشگیری از بارداریهای ناخواسته این زنان اختیاری است یا اجباری؟ آیا شخص یا سازمانی حق دارد برای جلوگیری از باروری این زنان تصمیم بگیرد؟
-بحث عقیمسازی نه در ایران و نه در جای دیگر قابل اجرا نیست. اینها افراد بالغی هستند و میفهمند، اگر کسی بیمه داشته باشد و بخواهد میتواند به بیمارستان مراجعه کند و درخواست کند برای عقیم کردن خودش، اما هیچ سازمانی در کشور حق ندارد این زنان را عقیم کند. به زور هم نمیتوان این زنان را عقیم کرد و به آنها بگوییم با کسی نخوابید یا بچهدار نشوید! البته به خاطر روسپیگری در تهران ممکن است زنی در خیابان با کسی در ازای دریافت پول بخوابد اما این زنان قرص میخورند و جلوگیری میکنند، چون میدانند بچهدار شدن مشکل است و چه در دوران بارداری و چه بعد مانع کار آنها میشود. هیچ کسی هم حاضر نیست بچه این افراد را بگیرد. بنا بر این زنان کارتنخواب در خیابان معمولا بچهدار نمیشوند.
-به گفته برخی از مسئولان در ایران تعدادی از زنان کارتنخواب و روسپی نوزادان خود را پس از زایمان میفروشند…
-هیچ زن کارتنخوابی بچهاش را نمیفروشد؛ هیچ خانوادهای هم از زن کارتنخواب بچه نمیخرد چون میدانند بعد از یکی دو سال به سراغشان میآیند و سراغ بچهشان را میگیرند. هیچ کس چنین ریسکی نمیکند؛ شاید یک در هزار چنین مواردی پیدا شود، کسانی که چنین ادعایی میکنند نه میدانند و نه تحقیق کردهاند، میخواهند صورت مساله را پاک کنند. ما در تهران بچهفروشی در حدی داریم که در یک شهرستان یا یک روستا، خانواده فقیری یا زنی که شوهرش زندان است، با سه چهار تا بچه چون درآمد ندارد و قادر به نگهداری از بچه خود نیست یکی از بچههای خود را به یک خانواده میدهد تا خوشبختتر شود. تعداد کسانی که بابت واگذاری بچه پول میگیرند شاید یک در هزار هم نمیشود. مساله بچههای سر راهی در ایران بر میگردد به خانوادههایی که از هم جدا میشوند، مادر قادر به نگهداری از بچه نیست، پدر در زندان است، و وقتی دولت و هیچ نهادی به این بچهها رسیدگی نکند خانوادهها مجبور میشوند بچههای خود را ترک کنند یا به کسی بدهند که ممکن است در ازایش پول هم بگیرند.
-آیا امکان درمان و سرپرستی این افراد و بازگرداندن آنها به جامعه و زندگی عادی وجود دارد؟
-امکان بازگشت این زنان به زندگی عادی به هیچ عنوان وجود ندارد. در کشوری که برای شش میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی کاری وجود ندارد این زنان چکونه میتوانند به زندگی عادی برگردند؟! باید کاری برای آنها وجود داشته باشد، هیچ خانوادهای به افرادی که کارتنخواب بودهاند و جایگاهی ندارند حتی کار نظافت خانه هم نمیدهند، چون کسی نیست ضمانت آنها را بکند. این افراد تا آخر عمر خود باید دزدی کنند، یک بار که دزدی کند و به زندان برود بعد از زندان، سابقهاش را میبینند و کسی به او کار نمیدهد. دزدی، مواد مخدر و روسپیگری هیچ کدام از این آسیبهای اجتماعی در جامعه امروز ایران با شرایط اجتماعی امروز و محدودیتهایی که در امکانات وجود دارد، راه حلی ندارد. افراد مبتلا و درگیر با این آسیبها نه دولت آنها را استخدام میکند، نه در بخش خصوصی به آنها کار میدهند و هر قدر فقر و فشارهای اجتماعی بیشتر شود تعداد این افراد هم بیشتر میشود.