(+ویدیو) در سالهای گذشته همواره در مورد فاصله گرفتن نسلهایی که تحت آموزشها و ارزشهای رسمی نظام جمهوری اسلامی تربیت شدهاند صحبت شده است. نظامی که از مهد کودک تلاش میکند با ایجاد یک ساختار آموزشی بسته، افراد جامعه را به تعبیر خود «انقلابی و ارزشی» تربیت کند.
کتابهای درسی، برنامههای تلویزیونی و مجموعههای فرهنگی کشور در جهت همین ارزشهای انقلابی و اسلامی تعریف شدهاند. اما حتی نسلهای تربیت شده در این سیستم نیز به روشنی پاسخ منفی به ارزشهای تحمیلی میدهند. نمونه بارز این مخالفت در حجاب اجباری دیده میشود، که از روز اول مورد مناقشه بود و تا به امروز همچنان یکی از معضلات رژیم به شمار میرود بدون آنکه توانسته باشد زنان را زیر چادر محبوس کند.
یک، دو، سه، چادرها بالا
آخرین موضوع جنجالی مرتبط با ارزشهای تحمیلی در یزد و درباره حجاب و چادر اتفاق افتاد. مجری جشن فارغالتحصیلی دانشآموزان در سینما دانشآموز یزد، درست مانند برنامههای مشابه در غرب که دانشآموزان کلاههای خود را به هوا پرتاب میکنند، از دانشآموزان میخواهد چادرهای خود را به هوا پرتاب کنند.
سیدعلی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سالها پیش چادر را حتی «لباس ملی» ایرانیان معرفی و تاکید کرده بود: «چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست». (سخنرانی روز پرستار سال ۷۳) او در سخنرانی دیگری چادر را «بهترین نوع حجاب» دانست و با اینکه خود اذعان کرده که «میتوان محجبه بود و چادر هم نداشت» اما اضافه کرده بود: «شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعهی کذایی […] را درست کردیم، دست از سر ما بر میدارند؟ [غربیها] میخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عینا اینجا عمل بشود» (سخنرانی در جمع اعضای شورای فرهنگی- اجتماعی زنان، سال ۱۳۷۰).
این نگاه رهبری جمهوری اسلامی، مطلقا با واکنش بسیاری از دختران همخوانی ندارد؛ دخترانی که چادرهای خود را به اجبار جلوی در موسسه یا دانشگاه سر میکنند و به محض بیرون آمدن به شکلی دیگر از حجاب اجباری تن میدهند که از سوی مقامات رژیم «بدحجابی» خوانده میشود.
به واقع حجاب اجباری و موضوع پوشش برای نسلی که در جمهوری اسلامی پرورش یافته، با افکاری که در ذهن ولی فقیه رسوب کرده است، قرنها فاصله دارد.
آنچه در یزد اتفاق افتاد نه اولین مورد در این زمینه بود و نه آخرین خواهد بود. بعد از انتشار ویدئوی این جشن، طبق معمول فشارها بر مجری این برنامه سبب شد تا وی در پیامی اعلام کند: «اشتباها به جای آنکه بگوید دستها بالا گفته چادرها بالا» و به هیچ عنوان «قصد بیاحترامی به حجاب برتر مورد نظر مقام معظم رهبری را نداشته است».
با این حال بسیج و حوزه علمیه یزد این اقدام را «فاجعهای برای شهر یزد» دانستند و خواستار برخورد با مسئولان این برنامه شدند. این اتفاق در شهری ظاهرا سنتی و مذهبی که آن را حتی «دارالعباد» مینامند زنگ خطری جدی برای رژیمی است که با ناامیدی میخواهد نسلهای تازه را با معیارهای انقلابی و اسلامی تربیت کند.
یک، دو، سه، حالا رقص
نمونهی دیگر در این زمینه، «جشنواره اقوام» در دانشگاه سیستان و بلوچستان بود که هفته گذشته جنجالی شد. به فاصله کوتاهی پس از آنکه خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نهادهای فرهنگی کشور را به «ولنگاری فرهنگی» متهم کرد، رقص دانشجویان کار را حتی به تعقیب قضائی رئیس دانشگاه رساند.
«زاهدان نیوز» از سایتهای اصولگرای استان سیستان و بلوچستان با انتشار این خبر باز هم پای آنچه خود «فتنه» مینامد را به میان کشید. این سایت با تیتر «عامل توهین به رهبری، در میدان رقص در دانشگاه سیستان و بلوچستان» آن را در چهارچوب پروژه «رسانههای معاند» عنوان کرده است. حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی نیز این مراسم را «قرتیبازی فرهنگی» نامید و اجرای آن را در دانشگاه «شرمآور» توصیف کرد.
دادستان زاهدان نیز با عنوان «تضییع بیتالمال و عدم نظارت مناسب بر زیرمجموعهها» علیه رئیس دانشگاه اعلام جرم کرد. در آخرین خبرها، کمیته انضباطی این دانشگاه، هفت تن از دانشجویان را به دلیل رقصیدن برای ۱۲ ترم از تحصیل محروم کرده است.
شکاف عمیق بین حکومت و جامعه
نمیتوان برای عبور نسلهای جدید ایران از ارزشهای رسمی حکومت اسلامی نموداری کشید و یا برای آن نقطه آغازی در نظر گرفت. با توجه به نبود آمارهای مستقل و تحقیقات میدانی حتی نمیتوان درصدی برای آن متصور شد اما به یقین میتوان نمونههای زیادی را برشمرد.
همین دو خبر در کنار «تجمع دهه هشتادیها» یا تجمع برای آب بازی در «پارک آب و آتش» یک پیام مشخص دارد؛ سالهاست که نظام نمیتواند با وجود نهادهای مختلف ارشاد و سرکوب، ارزشهای خود را به نسلهای جوان تحمیل کند. حتی روشهای امنیتی هم دیگر جواب نمیدهند.
در عین حال، گسترش رسانههای اجتماعی و فراگیرشدن تلفنهای هوشمند میان جوانان، اجازه کنترل پیش از اتفاق را از نیروهای امنیتی سلب کرده و به این شکل تقابل آنان با جوانان هر روز بیش از پیش در سطح خیابانها دیده میشود، بدون آنکه تأثیری مطابق میل حکومت داشته باشد. تقویت «گشت ارشاد» و انواع پلیسهای محسوس و غیرمحسوس، اتفاقا نشانگر بیثمر بودن تحمیلِ فرهنگ انقلابی و اسلامی بر جامعه و ناکارآ بودن روشهای سرکوبگرانه و امنیتی است.
اختلاف نسل و شکاف ارزشها در تمامی جوامع وجود دارد. اما تفاوت هست بین ارزشهای عقیدتی و گروهی که یک حکومت سعی در تحمیل آنها دارد و ارزشهایی که به طور طبیعی در جامعه دستخوش تغییر و تحول میشوند.
در نظامهایی همچون جمهوری اسلامی که مدعی پایداری ارزشهای گروهی و عقیدتی خود است، هر قدم دورتر شدن از این ارزشها، بیانگر گسست جامعه از نظام است که سرانجام شکست محتوم آن را رقم میزند.