فیروزه رمضانزاده – بر پایه تعریف صندوق کودکان ملل متحد، یونیسف، ازدواج زیر سن ۱۸ سال، ازدواج کودکان به شمار میرود، بدین دلیل در بسیاری از کشورهای دنیا ازدواج کودکان زیر سن قانونی ۱۸سال غیرقانونی بوده و جرم محسوب میشود.
اما در نظام اجتماعی و حقوقی ایران، مساله ازدواج کودکان، همچنان معضلی جدی و نگران کننده است. بر اساس آمار یونیسف، سه درصد دختران در ایران پیش از ۱۵ سالگی و ۱۷ درصد پیش از رسیدن به سن ۱۸ سالگی ازدواج میکنند.
چندی پیش، کبری خزعلی، رییس شورای فرهنگی- اجتماعی زنان وخانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی در چارچوب نگاهی مردسالارانه، بدون توجه به پیامدهای ازدواج در سنین پایین از پیشنهاد طرحی خبر داد و گفت: «باید دوران تحصیل فشرده شود که فرزندان ما در ۱۵ سالگی دیپلم و در ۱۸ سالگی لیسانس بگیرند تا وقتی ازدواج کردند بتوانند از طریق دورکاری فعالیتهای خودشان را نیز انجام دهند.»
منصوره شجاعی، کنشگر حقوق زنان، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی در مورد سخنان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به کیهان لندن میگوید: «این طرح قصد دارد تشویق کند به ازدواج، بدون اینکه شرایط مادی و معنوی ازدواج را جزو مسوولیتهای جامعه بداند.»
این پژوهشگر در حوزه زنان که یکی از اعضای مؤسس مدرسه فمینیستی است توضیح میدهد: «اگر قصد این طرح واقعا کمک به جوانان باشد، باید طرحی ارائه شود که سختیها و معضلات تشکیل خانواده را از جمله مشکل اقتصادی، بحث نگهداشتن فرزند، مرخصیهای لازم برای زن و شوهر را تامین کند تا نهاد ازدواج تقویت شود ولی طراحان این طرح، فقط به ازدواج به عنوان یک دلیل و پدیدهی غریزی نگاه کردهاند.»
مشروح گفتگو با منصوره شجاعی را در ادامه میخوانید:
-خانم شجاعی، در حالی که شهیندخت مولاوردی، معاون ریس جمهوری اسلامی ایران، به عنوان نماینده زنان برابریخواه نزدیک به حکومت بارها بر لزوم اصلاح قوانین، حمایت از حقوق زنان و توجه به توانمندی اقتصادی، سیاسی و حقوقی زنان تاکید کرده است، آیا تبلیغ ازدواج در سن پایین از سوی افرادی نظیر کبری خزعلی در برابر اراده و مطالبات زنان و مردان برابریخواه، کارساز است؟
-در یک کشور چه اتفاقی میافتد، وقتی که مثلاً خانم جلودارزاده که نماینده تهران در مجلس و عضو کمیته بانوان مجمع تشخیص مصلحت نظام است اعلام میکند بیاییم دادگاههای ویژه زنان با قضات زن راهاندازی کنیم و از طرف دیگر خانم خزعلی، مساله کاهش دوران تحصیل با هدف کاهش سن ازدواج را مطرح میکند.
به نظر من، اینکه این طرح اجرا بشود یا نشود، از یک سو بستگی دارد به سیاستهای دولت، اتفاقات و برنامههایی که دولت در این زمینه پیش میبرد که دراین مورد یکی از امیدها این است که زنان داخل مجلس، جلوی چنین طرحهایی بایستند و اعتراض کنند، از سوی دیگر نگاهی به جامعه وخواست و اهداف جوانان جامعه کافیست تا غیر عملی بودن این طرح روشن شود، ما باید این طرح را از سه جنبه بررسی کنیم.
یک، در واقع حذف دروس علوم انسانی و ایجاد مانع بر سرراه تفکر انتقادی در نسل آینده و جوانان، نشانهگیری نخست این هدف است. چون بحث از کاهش دوران تحصیل میآید، دیپلم ۱۴ سال و لیسانس ۱۸ سال شود. در تمام دنیا اگر بگردید به ندرت جایی را پیدا میکنید که در ۱۴ سالگی فردی بتواند دیپلم بگیرد. مگر اینکه دانشآموزی استثنایی باشد که بتواند همه دروس را بگذراند، پس بخشی از اهداف اجرای این طرح به مساله حذف علوم انسانی، حذف اندیشه انتقادی از سیستم آموزشی بازمیگردد که خب ما نشانههای آن را در حذف برخی از رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها شاهد بودیم.
دوم اینکه این طرح قصد دارد، تشویق کند به ازدواج، بدون اینکه شرایط مادی و معنوی ازدواج را جزو مسوولیتهای جامعه بداند، انگار که دارند آگهی استخدام میدهند و این آگهی انگار برای سازمان یا ارگانی است که اسمش ازدواج است و شرط ورود به آن داشتن مدرک لیسانس است که حالا چون فردی در ۱۸ سالگی لیسانس دارد ازدواج کند بدون اینکه به فکر یک پشتوانه اقتصادی، اجتماعی، باشد. شما چه در ۱۸ سالگی لیسانس بگیرید چه در ۴۰ سالگی، وقتی امکان انجام کاری را نداشته باشید، از نظر اقتصادی تامین نباشید، جامعه امنیت لازم را به شما ندهد، به هیچ وجه به ازدواج کردن فکر نمیکنید. چون امکانش را ندارید. البته این درموردی است که اصولاً شخص قصد ازدواج داشته باشد.
-فارغ از اینکه مسالهی کودکهمسری، عدم آگاهی و رشد را به کودک تحمیل میکند، اما نگاه و تشویق خانم خزعلی به ازدواج، به بازماندن دختران و پسران از فرایند آموزش و تحصیل منجر میشود. این دیدگاه، چه آسیبهای جامعهشناختی دیگری بر دختران و پسران نوجوان وارد میکند؟
-خانم خزعلی، با یک نگاه کاملاً سنتی و انتزاعی و حتی راستش در یک فضای اثیری یکی از ائمه اطهار را مثال میزند که در نوجوانی ازدواج کرده. در واقع الگوی جامعه قبیلهای ۱۴۰۰ سال پیش را حالا دارد به عنوان الگوی موفق مطرح میکند و میگوید باید در ۱۸ سالگی ازدواج کرد. یعنی فقط سن را به عنوان ملاک و معیار نگاه کرده و به شرایط اجتماعی، تاریخی و تامین منابع مالی توجهی نداشته است. ایشان در این طرح به این مساله توجه نکرده که دختر یا پسری در ۱۸ سالگی لیسانس گرفته بعد از لیسانس باید چه کار کند؟ با چه پشتوانه کاری باید خانواده تشکیل دهد؟ فرقی نمیکند زن باشد یا مرد، ما در حال حاضر خانوادههایی داریم که زن سرپرست خانوار است به دلایل مختلف.
تشویق جوانان به ازدواج، بدون تحلیل و بررسی دقیق از اوضاع جامعه و تنگناهایی که برسر راه تثبیت وضعیت جوانان وجود دارد فقط میتواند هدفش دور کردن جوانان و مشخصاً زنان جوان از حیطه اندیشه و استقلال و دور شدن از بازار کار باشد. میخواهند که زنان وارد بازار کار نشوند، به مشاغل دلخواه خود دست پیدا نکنند و هدفشان هم فقط این است که از پیشرفت زنان در جامعه جلوگیری کنند.
اگر قصد این طرح واقعاً کمک به جوانان باشد، باید طرحی ارائه شود که سختیها و معضلات تشکیل خانواده را از جمله مشکل اقتصادی، بحث نگهداشتن فرزند، مرخصیهای لازم برای زن و شوهر را تامین کند تا نهاد ازدواج تقویت شود، ولی مبتکران این طرح، به ازدواج فقط به عنوان یک موضوع غریزی و جنسی نگاه کردهاند، به همین دلیل خانم خزعلی میگوید گناه دارد، از ۱۴ تا ۱۸ سالگی غریزههای جنسی تقویت میشود و پدر و مادرها گناه میکنند اگر اجازه ندهند دختر و پسر در این سنین ازدواج نکنند.
در واقع یک برنامهریزی مسولانه و درازمدت را ایشان تقلیل میدهد به یک غریزه جنسی در یک مقطع سنی. این طرح، بسیارعوامانه است، و خجالتآور است که نهادی به نام شورای انقلاب فرهنگی یک مملکت آن را ارائه کند. ازدواج زودهنگام، کاهش دوران تحصیل، خانه نشین کردن دختران، تحمیل کردن نقش سنتی به زنان، دور کردن زنان از منابع پیشرفت، اهداف اصلی این طرح هستند.
اما جنبهی دیگر این طرح، نگاه جامعهشناختی به جامعه جوانان است. واقعاً این خانم فکر میکند جوانان ایران که آوازه پیشرفتهای علمی و هنری آنها مرزها را پشت سر گذاشته، این طرح عوامانه و منطبق با جوامع قبیلهای را میپذیرند؟! من از همین الان، صدای قهقهه تمسخرآمیز بیشتر جوانان ایران را به این طرح میشنوم و از همین الان، میزان لطیفههایی را که برای این طرح در شبکههای اجتماعی و تلفنهای دستی رد وبدل خواهد شد مجسم میکنم. ای کاش خانم خزعلی به جای این افاضات، کمی با جامعه مرتبط بشود و پای درد دل جوانان منتقد و معترضی بنیشند که در اعتراض به سنتهای دست و پاگیر شرعی و عرفی در جامعه، جریانی به نام «ازدواج سفید» را به عنوان یک آلترناتیو مطرح کردهاند، یعنی این جوانان جسور، حتی به «صیغه» که نوعی کلاه شرعی حکومتی برای کنترل زندگی خصوصی افراد است تن ندادهاند و راه حل مطابق با زمانه خودشان را انتخاب کردهاند، هرچند که هیچ یک از راه حلهای آنان از سوی دولت و جامعه حمایت و بهینهسازی نمیشود.
و ای کاش، خانم خزعلی حتی اگر دوست ندارند با جوانان همکلام شوند سری به مجلس بزنند و از زنان نماینده، درباره نظر دختران شهرستانها درباره ازدواج سوال کنند. بهتر میبود خانم خزعلی پیش از اینکه به سبک اهالی کره مریخ با زمینیان حرف بزند زنان و جوانان جامعه ما را بیشتر میشناخت و زبان رایج جامعه را از آنان میآموخت تا طرحهای پیشنهادی ایشان برای عموم قابل خواندن باشد.