تروریسم اسلامی به مثابه پاسخی خشن و ناامیدانه به تغییر و تحولات سریع پس از جنگ جهانی دوم و پایان قرن بیستم در همهی عرصهها، ویژگیهایی را بر تروریسم سیاسی افزوده که پیش از این در میان گروههای مختلف تروریستی ناشناخته بود. یکی از مهمترین این ویژگیها عدم نیاز به تشکل و تعلق سازمانی برای انجام عملیات ترور است. هیچ گروهی به اندازهی داعش تا کنون از این ویژگی بهره نگرفته است.
«انترناسیونال ترور» که خارج از هرگونه نقشهی تشکیلاتی، افراد مستعد را با سود بردن از امکانات مدرن تکنولوژیک از سراسر جهان به خود فرا میخواند تا با ابتکارات و امکانات فردی در کشورهای مختلف دست به عملیات تروریستی بزنند، از ظرفیتهایی برخوردار است که مشکل بتوان با راهحلهای تا کنونی به مبارزه و مهار آن پرداخت.
در این میان دولتهایی که در رقابت برای اقتدار، از گروههای تروریست و عملیات آنها علیه کشورهای دیگر بهره میبرند، بیش از هر کس باید بدانند که خود نیز از گزند ترور در امان نخواهند بود. دولت اردوغان در ترکیه که در یک سیاست دوگانه در رابطه با حکومت اسلامی تلاش کرده است تا از حضور آن به سود خود بهره گیرد و حتی به معاملات سیاسی و اقتصادی با داعش پرداخته است، در یک سال گذشته مورد چندین حملهی تروریستی بزرگ قرار گرفت که آخرین آنها هفتهی گذشته به کشته شدن بیش از ۴۰ تن در فرودگاه بینالمللی استانبول و زخمی شدن صدها تن انجامید.
ناظران این ترور را پاسخی به از سرگیری رابطهی دوستانهی ترکیه با اسراییل و ترمیم روابط آن با روسیه ارزیابی کردهاند.
مماشاتهای بینالمللی و منطقهای با تروریستها، و حفظ و گسترش منافع اقتصادی، چه از سوی اروپا و آمریکا و چه از سوی روسیه و چین، هیولایی را پرورش داده و فربه کرده که نه در حال حاضر چشماندازی برای مهار آن وجود دارد و نه هیچ کدام از این کشورها از آن در امان هستند.
این همه در حالیست که به نظر میرسد مهمترین عاملان غلبه بر تروریسم اسلامی، خود مسلمانان و کشورهای اسلامی هستند. اما حکومتهای کشورهای مهم اسلامی، چه در ترکیه و عربستان و چه در ایران (بقیه به جای خود) متوهمتر و فاسدتر از آنند که بتوان انتظار داشت جوامع خود را به تحریک علیه تروریسم برانگیزند. حال آنکه به راستی راه حل پایدار برای مقابله با بیماری بنیادگرایی و ویروس تروریسم در این جوامع نهفته است. درست همانگونه که کشورهای مسیحی نیز خود از درون خویشتن توانستند از قرون سیاه وسطا راهی به سوی آینده بگشایند. با این تفاوت که مسلمانان این امتیاز بزرگ را دارند که مجبور به تکرار خطای کشورهایی نیستند که تجارب مشابه را از سر گذراندهاند. برای همه اینها اما به آموزش و آگاهی برنامهریزی شده و سازمانیافته نیاز هست که حکومتهای فعلی در کشورهای اسلامی از عهدهی آن بر نمیآیند زیرا خود پیوندهای مشترک با بنیادگرایی اسلامی و تروریسم دارند.