عباس کیارستمی به قول نیما یوشیج از مهمانی دنیا رفت. کارگردانی که ژان لوک گدار فیلمساز فرانسوی با تحسین دربارهاش گفته بود: «سینما با گریفیث شروع میشود و با عباس کیارستمی تمام میشود».
چهار ماه پیش، چند روز قبل از نوروز بود که عباس کیارستمی برای یک عمل جراحی جهت برداشتن یک غده مشکوک از روده بزرگ به بیمارستان رفت. او به دوستانش گفته بود یک هفته بعد به خانه بر میگردد تا پروژه فیلم جدیدش را در چین تکمیل کند. خونریزیهای شدید عفونت و چندین عمل جراحی منجر به طولانی شدن اقامت او در بیمارستان شد. سرانجام هفته گذشته تهیهکننده فرانسوی او، کیارستمی را به پاریس منتقل کرد. آخرین عکس او که کنار استخری روی تختخواب استراحت میکرد همه را امیدوار کرد که شاعر، نقاش و فیلمساز بزرگ به زودی زندگی سالم و عادی را از سر خواهد گرفت… ولی چنین نشد.
کیارستمی در اوایل دهه ۱۹۹۰ با فیلم «خانه دوست کجاست» گل کرد. این زمانی بود که نام ایران در رسانههای خبری با تروریسم و خفقان مترادف بود.
کیارستمی با نگاه شاعرانه و انسانیاش به تنهایی و بدون برخورداری از هیچ حمایتی توانست دری تازه، فرهنگی و زیبا به روی ایران باز کند. با وجود مشکلات و محدودیتهایی که در ایران داشت هرگز فکر زندگی در جای دیگر را نکرد. در یک گفتگو در پاسخ به اینکه چرا از ایران خارج نمیشود گفت: «ایران مثل درهای قدیمی زیبایی است که از لای آن سوز و سرما میآید و آدم را آزار میدهد، و من به این سوزها عادت کردهام».
سینمای عباس کیارستمی عاری از تمام عواملی بود که فیلمهای امروز را موفق میکند. سینمای او ساده بود و انسانی، از «نان و کوچه» اولین فیلماش که در سال ۱۹۷۰ برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت تا Like Someone in Love که در سال ۲۰۱۲ در ژاپن فیلمبرداری کرد.
عباس کیارستمی پایهگذار بخش سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. در این دوره فیلمهای آموزشی بلند و کوتاه ساخت همچون «دو راه حل برای یک مسأله»، «مسافر» و «مشق شب» که در مدارس سینمای فرانسه تدریس میشود. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سکوی پرتابی بود برای پیروزیهای جهانی کیارستمی و مکانی برای آموزش فیلمسازی برای کارگردانان نسل بعدی.
وقتی او برای فیلم «طعم گیلاس» در فستیوال کن در سال ۱۹۹۷ معتبرترین جایزهی سینمایی «نخل طلایی» را دریافت کرد، کیارستمی به خاطر آنکه کاترین دونو به هنگام جایزه او را بوسیده بود با موج اعتراضات تندرویان در ایران روبرو شد تا جایی که ناگزیر شد بازگشت خود را به ایران تا چند روز به تأخیر بیندازد. وقتی به فرودگاه ایران رسید از ترس هجوم تظاهرکنندگان او را مخفیانه از درهای پشت ساختمان فرودگاه بیرون بردند. این همان سالی بود که یوسف شاهین کارگردان مصری جایزهی ویژه فستیوال کن را برای سالها فعالیت فیلمسازیاش برده بود، اما وقتی یوسف شاهین به مصر بازگشت از او همچون یک قهرمان و گنجینه ملی استقبال شد.
عباس کیارستمی مینویسد «همیشه ناتمام میماند حرفهای من با خودم».
بغض گلویم را فشرد وقتی در یکی از گفتگوهای کیارستمی شنیدم که گفته بود زمانی که من بمیرم مراسم یادبود و خاکسپاری من از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز شود.
از درگذشت عباس کیارستمی، هنرمندی که در نوسازی و پیشرفت سینمای ایران و سربلندی مردمش نقشی بزرگ ایفا کرد، بسیار متأسفم و به فرزندان او احمد و بهمن و همه خویشان، جامعه هنرمندان و مردم ایران تسلیت میگویم و خود را در این اندوه با آنان همدرد میدانم.
۱۵ تیرماه ۱۳۹۵ / ۴ ژوییه ۱۰۶