سارا دماوندان – (+عکس، صدا) هفته گذشته، عباس کیارستمی کارگردان نامی ایران، در کمال ناباوری در پاریس درگذشت. هنرمندی که در تمامی طول دوران آفرینش هنریش، امید و زندگی در آثارش موج میزد.
کیارستمی نه تنها یک کارگردان شناخته شده برای جامعه ایرانی و اهالی هنر بود بلکه از معدود هنرمندان معاصر ایران است که نام و آثارش جهانی شد. مرگ وی دنیای هنر را متاثر و سوگوار کرد آنگونه که رییس جمهوری فرانسه در پیامی درگذشت این سینماگر مولف را تسلیت گفت: «عباس کیارستمی، هنرمند بزرگ ایرانی بود که سینمایش جهانی حرف میزد و فکر میکرد. او جایگاه والایی در تاریخ سینما دارد. او یک فیلمساز بود و همچنین یک شاعر و عکاس. عباس کیارستمی در آثار ادبی خود به مسائل ریز و روزمره بُعدی خاص و جهانی میبخشید.»
درگذشت این کارگردان برجستهی ایرانی برای همگان شوکآور بود. هر چند که در این چند ماه اخیر خبرهای خوبی از بهبودی وی که به درمان مشغول بود به گوش نمیرسید اما با آن همه انرژی و عشق به زندگی در وجود عباس کیارستمی، همه فکر میکردند او میتواند بر این بیماری غلبه کند و فعالیت سینمایی خود را از سر گیرد؛ اما چنین نشد و این روزها برنامههای گوناگون است که به یاد و در بزرگداشت او برگزار میشود.
در پاریس نیز مراسمی با حضور دو کارگردان ایرانی رسول صدرعاملی و کیومرث پور احمد و همچنین احمد کیارستمی یکی از دو فرزند عباس کیارستمی در کافه لیت برگزار شد.
بسیاری عباس کیارستمی را به «طعم گیلاس»اش میشناسند. فیلمی که در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن موفق به دریافت جایزه نخل طلا شد. از همین رو برگزارکنندگان این مراسم از مهمانان این برنامه با گیلاس و عرق بیدمشک استقبال کردند.
حضور ایرانیان مقیم پاریس در این مراسم و زنده نگاه داشتن یاد این هنرمند پرافتخار جهانی یک بار دیگر نشان داد که عباس کیارستمی نه تنها برای علاقمندان به هنر از جایگاه ویژهای برخوردار بود بلکه مخاطبان عادی نیز ارزش او و آثارش را میشناسند.
آشنایی با برخی از ساختههای عباس کیارستمی، گفتگو درباره خصوصیات اخلاقی و حرفهای و همچنین دلایل شهرت این کارگردان فقید از موارد مطرح شده در این مراسم بود.
آغازگر این مراسم نمایش کوتاهی از فیلم «راه حل اول» یکی از ساختههای عباس کیارستمی بود. فیلمی که به نوعی سعی داشت ایمان به خود و تواناییهای شخصی آدمی در تنگناهای زندگی را به نمایش بگذارد.
عباس چهره ایران را در دنیا تغییر داد
کیومرث پور احمد به عنوان نخستین سخنران این برنامه از چگونگی آشناییاش با کیارستمی و خاطراتی که از وی داشت برای حضار سخن گفت:
«پیش از این اگر ایران را به خاویار ارزندهاش میشناختند، حال جامعه فرهیخته و فرهنگی دنیا، ایران را به نام کیارستمی میشناسند. از دست دادن چنین گوهری باعث تاسف است. آشنایی من و عباس به سال ۱۳۵۶ بازمیگردد. همان زمانی که فیلم «قیصر» و «گاو» ساخته شده بود. فیلمهایی که در آن زمان خوش درخشید. در همان زمانها بود که فیلم «گزارش» اولین فیلم بلند کیارستمی نیز ساخته و اکران شد. حال و هوای فیلم کاملا متفاوت بود و من چند روزی تحت تاثیر قرار گرفته بودم. آن زمان من نویسنده یک برنامه رادیویی بودم از این رو یکی از برنامههایم را به فیلم «گزارش» اختصاص دادم و از آقای کیارستمی خواستم که گفتگویی داشته باشیم. برنامه بسیار خوش درخشید. این آغاز آشنایی من با عباس بود. «خانه دوست کجاست» را که ساخت به او گفتم دوست دارم دستیارت باشم و او گفت: تو از من فیلسمازتری اما اگر دوست داری میتوانیم با هم کار کنیم. این همکاری کوتاهمدت باعث شد که در سفرهای بسیاری با او همراه باشم و میتوانم بگویم بسیار انسان خوشمشرب و خوش سفری بود. باید بگویم که هر چه سیاستمدران ما با رفتار و سیاستهای غلط خود چهره ایران را در جهان خدشهدار کردند، عباس کیارستمی توانست با هنر و تواناییهایش مردم ایران را در چهره دنیا محبوب نشان دهد.»
کیارستمی برای ایران آبرو آورد
رسول صدرعاملی، فیلمساز، یکی دیگر از مهمانان این بزرگداشت پس از پخش قسمتهایی از فیلم «باد ما را با خود خواهد برد» ساخته عباس کیارستمی، از هنر و کاریزمای این فیلمساز برجسته گفت:
«ازنخستین دقایقی که خبر بیماری آقای کیارستمی منتشر شد تا هم اکنون هیچ نکتهای درخصوص آقای کیارستمی مغفول نمانده است.
آثار هنری وی از فیلم و کارگردانی گرفته تا شعر و نقاشی مرتب در رسانههای گوناگون منتشر شده است. اما اگر از زاویه دیگر بخواهیم به این ماجر نگاه کنیم صادقانه بگویم: من انتظار چنین واکنش گستردهای از سوی مردم را نداشتم. حتی کسانی که با آثار او آشنایی نداشتند نسبت به این اتفاق عکسالعمل نشان دادند.
چیزی که من از عباس کیارستمی، مرد سالهای جنگ، سالهای دهه شصت، سالهایی که به تلخی گذشت دیدم این بود: زمانی که دنیا داشت به سمت و سویی کشیده میشد که ایران را خرد کند و از خوفناک بودن مردم ایران سخن میگفتند، یک نفر، تنها همانند یک سردار با لطافت موجود در فیلمهایش از مهربانی مردم ایران میگفت و آن روحیه خصمآلود را تلطیف میکرد. از عشق سخن میگفت. از موضوعات به ظاهر ناچیز که میتواند در زندگی هر کدام از ما موثر باشد. وقتی به واکنشهای مردم در این چند ماه اخیر فکر میکنم با خود میگویم این میزان محبوبیت ریشه در کجا دارد. حتی افرادی که فیلمهای عباس را ندیدند و اسمش را هم نشنیده بودند از این اتفاق آزرده خاطر و غمگین شدند. و ریشه این همه مهربانی نسبت به آقای کیارستمی برمیگردد به همان جان دادن به نام ایران و تغییر دیدگاه جهان نسبت به ایران و ایرانی.»
رسول صدرعاملی در ادامه با اشاره به دیگر هنرهای عباس کیارستمی به هنر نجاری او اشاره کرد و گفت: «عباس عاشق نجاری بود. ساخت صندوقچههای چوبی در اندازههای گوناگون از سرگرمیهایش محسوب میشد. اگر کسی برای دیدنش میرفت به شوخی میگفت: یکی از آن صندوقچههای کوچک را انتخاب کن. یک بار از سر اتفاق مهمانش بودم، گفت: یکی از آن صندوقچهها را بردار. من کوچکترین صندوق را برداشتم و دیدم چقدر وزنش نسبت به سایر دیگر صندوقچهها سنگین است. در واقع اگر بخواهیم نگاه عباس کیارستمی را به هستی و کائنات بدانیم میتوان به دیگر آثارش نیز نگاه کرد چرا که من معتقدم یک هنرمند در طول زندگی میبایست با هنر زندگی کند.
کاریزمای عباس کیارستمی به گونهای بود که در وجود انسان رسوخ میکرد. برای همین وقتی که صحبت میکند به دل مینشیند. ریشه این تأثیر در کجاست؟ مگر غیر از این است که سرمنشا این همه مهر در جهانبینی و انساندوستی وی خلاصه شده است؟ هنگامی که به تمامی آثار کیارستمی نگاه میکنیم میبینیم همواره دارد از انسانیت سخن میگوید.از عشق به زندگی.»
با لباس زیبا به بدرقه پدرم بروید
بخش پایانی این یادبود با گفتههایی از احمد کیارستمی فرزند این کارگردان فقید همراه بود. او در حالی از پدر سخن گفت که برای چند ثانیهای نتوانست بغض خود را کنترل کند و سخن را نیمه گذاشت.
[گفتگو در کانال کیهان لندن]
احمد کیارستمی خطاب به دوستداران پدرش گفت: «پیشنهاد میکنم یکشنبه اگر به بدرقه پدرم میروید، لباس زیبا بپوشید که جشن زندگی پر ثمر و با افتخارش باشد نه عزای رفتنش. حضور او به این زودی از بین ما نخواهد رفت.
درِ خانه او همیشه به روی هر علاقمندی باز بود و هنرش برای همه. از کسی نپرسید چقدر سینمایش را میشناسد. به جایش فیلم مورد علاقهتان را با یکدیگر تقسیم کنید و علت علاقهتان را بگویید.
در فیلمهای او پسر بچهای روستایی به زیبایی بزرگترین ستارگان سینما بود. پیشنهاد میکنم اگر عکس یا فیلم میگیرید به زیبایی و درستی کادر دقت کنید، نه حضور اشخاص. اگر یک بار او را دیده باشید میدانید که چه قصهگوی خوبی بود. از مراسم با قصه بازگردید نه خاطره. میگفت بهترین دعا اینست که هر جا هستی دلت همانجا باشد و بدترین نفرین اینست که هر جا هستی دلت جای دیگری باشد. با دلتان آنجا باشید. دل من هم از اینجا پیش شما خواهد بود.»
پیکر عباس کیارستمی کارگردان برجسته ایران و جهان که پس از یک بیماری بر اثر سکته مغزی درگذشت، شب گذشته ۱۸ تیر ماه با حضور رضا میرکریمی، سیفالله صمدیان و بهمن کیارستمی از پاریس به تهران رسید تا روز یکشنبه به وصیت این هنرمند فقید در لواسان به خاک سپرده شود.