نمایش‌خوانی بهزاد فراهانی در کلن

یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۵ برابر با ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۶


اختر قاسمی – (+عکس) جمعه ۸ ژوییه ایرانیان کلن و بن مهماندار یکی از بزرگان هنر نمایشی ایران بودند. بهزاد فراهانی بازیگر، کارگردان و نمایش‌نامه‌نویس  که برای دیدن و نمایش دخترش گلشیفته به پاریس سفر کرده است، از این فرصت استفاده کرد و  برای نمایش‌نامه‌خوانی و  دیدار با علاقمندان تاتر و نمایش در شهرهای مختلف اروپا برنامه های مختلفی تدارک دید. 

دیدار در کلن به همت انجمن تاتر ایران و آلمان از بن و کانون فرهنگی کلوز آپ در کلن برگزار شد. ده‌ها تن از علاقمندان هنر نمایش گرد آمدند و نزدیک به دو ساعت به نمایش‌خوانی بهزاد فراهانی گوش فرا دادند. فراهانی مهارت خاصی در نمایش‌خوانی دارد و می‌تواند به راحتی شنوندگان را جذب خود کند.

طبق گفته‌ی بهزاد فراهانی، نمایشی که خواند  برای تاتر نوشته شده بود اما از جانب وزارت ارشاد اسلامی رد شد و او آن را برای سناریوی سینمایی آماده کرد که باز هم رد شد. بهزاد فراهانی همچنین گفت، این سناریو نمایشی برای سینما، تاتر، تلویزیون، رادیو و هر جایی که به درد بخورد نوشته شده است.

نمایش یادشده «ماه منیر» نام دارد و حول محور عشق یک طلبه به دخترعموی دکتر خود که روان‌شناس ست، دور می‌زند. دختر در خارج درس خوانده و زنی مستقل است که در یک مرکز درمان  و بازپری معتادان کار می‌کند.  پسرعموی او امیرعلی جوانیست که در  یک خانواده‌ی متوسط مذهبی بازاری  بزرگ شده، درس طلبگی و فلسفه خوانده و در حال گذراندن دوره‌ی دکتراست  اما به مواد مخدر اعتیاد دارد.

در روز خواستگاری، پدر امیرعلی که عموی دختر است، به لباس پوشیدن عروس آینده‌ی خود ایراد می‌گیرد و از او می‌خواهد چون از این به بعد عضو نزدیک خانواده‌ی آنها می‌شود مواظب لباس و پوشیدن خود و آبروی خانواده باشد و چادر سر کند.  دختر ناراحت می‌شود و از نوع لباس پوشیدن خود دفاع و به عموی خود او اعتراض می‌کند و می‌گوید او هرگز ارزش‌های اخلاقی را زیر پا نگذاشته و همیشه لباسش مناسب بوده و هرگز به خواست کسی لباس خود را انتخاب نمی‌کند و به رفتار عموی حاجی بازاری خود ایراد می‌گیرد که او معتاد است و با وجود همسر لایق خود اما به زنان دیگر چشم دارد. حاجی به برادر زاده‌ی خود توهین می‌کند و او را «فاحشه» می‌خواند. همین سبب می‌شود برادرش، پدر دختر، او را از خانه بیرون کند و پسر شرمنده از رفتار پدر به عموی خود می گوید که او ماه‌بانو را دوست دارد و تا جان در بدن داد تلاش می‌کند او را به دست آورد.  در روند داستان ما متوجه عشق عمیق پسرعمو به دخترعمو می‌شویم که چگونه تلاش می‌کند تا سر راه او قرار بگیرد و نظر او را جلب کند. امیرعلی بالاخره به محل ککار دخترعمو می‌رود تا ترک اعتیاد کند. مکالمات بین افراد داستان از فرهنگی کاملا سنتی و عقب‌مانده سرچشمه گرفته و خرافات و مذهب را در همه‌ی آنها موج می‌زند.

به نظر می‌رسد بهزاد فراهانی در این داستان می‌خواهد  قدرت عشق را بیان کند اما همان‌گونه  که در ابتدای سخن خود گفت، با توجه به معیارها و ارزش‌های جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند این داستان را نوشته و از همین رو به ارزش‌های مذهبی و اسلامی  که از جانب رژیم به مردم و جامعه تحمیل می‌شود احترام گذاشته و در پایان نیز آنها پیروز می‌شوند.

امیرعلی در پایان از خوابی که دیده و حضرت او را طلبیده سخن می‌گوید. در خواب مردی در لباس سبز به او می‌گوید باید پاک شود و به زیارت حضرت برود، که همین عامل باعث تصمیم او برای ترک اعتیاد می‌شود.  او  بعد از ترک اعتیاد می‌خواهد به زیارت برود اما نمی‌خواهد دیگر در لباس روحانیت باشد، ولی اتفاقا از جانب دخترعمو این لباس را هدیه می‌گیرد و دختر هم از جانب امیرعلی یک روسری بزرگ به عنوان هدیه دریافت می‌کند.

دیالوگ دختر در دفاع از حق پوشش خود و عدم قضاوت در مورد افراد به دلیل پوشش آنها دیالوگی قابل توجه و مثبت در بین گفتگوهای خرافی و سنتی کاراکترهای داستان است.

در بخش پرسش و پاسخ از بهزاد فراهانی در مورد دلیل رد این سناریو توسط وزارت ارشاد سوال شد. او گفت دلیلش این بود که  یک روحانی هیچوقت معتاد نمی‌شود! او همچنین گفت که تهیه‌کنندگانی حاضر بودند این سناریو را به عنوان فیلم کار کنند در صورتی که عمامه روحانی به یک کلاه تبدیل شود اما او حاضر نشد. در بخش دیگر او به سوالی در مورد تاتر خارج از کشور و هنرمندان تاتر تبعیدی گفت که آنها باید طوری بنویسند و کار کنند که بتوان کار آنها را در ایران نیز اجرا کرد چون یک اثر در یک ده کوره ایران تاثیر خیلی بیشتری در جامعه دارد تا اینکه اینجا به نمایش گذاشته شود.

در پایان بهزاد فراهانی گفت که روحانی این داستان واقعی و در کاشان زندگی می‌کند و حاضر است هر بار که این نمایش در جایی اجرا شود حاضر شود و بگوید که این داستان حقیقت دارد.

بهزاد فراهانی شب گذشته در فرانکفورت نیز نمایش‌خوانی داشت و قصد دارد به شهرهای دیگر اروپا نیز برای خواندن نمایش سفر کند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=47192