احمد رافت – (+عکس) گالری «پی آی آرت ورک» لندن، که شعبه یک گالری مهم استانبول ترکیه است، تا آخر ماه ژوئیه میزبان کاری بسیار زیبا از پرستو فروهر است.
پرستو فروهر در سه روز قبل از افتتاح این نمایشگاه، در محل این گالری در مرکز شهر لندن مشغول بهکار بود تا فضای این نمایشگاه را تیدیل به اثری هنری کند. کاری که متاسفانه آخر ماه ژوییه رنگ سفید آنها را خواهد پوشاند و به قول این هنرمند «به بخشی از حافظه تاریخی این فضا تبدیل خواهد شد».
این اولین بار نیست که «اتاق نوشته شده» پرستو فروهر را می توان دید. از سال ۱۹۹۵ تا کنون پرستو فضاهای بسیاری را در کشورهای مختلف با حرفهائی که اگرچه در کنار هم قرار گرفتهاند ولی یک کلمه نیستند، تزئین کرده است ولی گویا تنها در چند مورد رنگ سفید آنها را به «حافظه تاریخی» نسپرده است و هنوز به عمر خود ادامه میدهند.
فضاهائی که پرستو آنها را با خط فارسی تزئین کرده، برخلاف خطاطی سنتی که بر اساس اهمیت جمله است، مفهوم زبانی ندارند ولی با این وجود تمام توجه بیننده را به خود جلب میکنند تا به دنبال این کلمات نامفهوم به گشت و گذار در فضائی بپردازد که از چارچوب طبیعیاش خارج شده است. توپهای پینگپنگی که روی آنها نیز خطاطی شده است و روی زمین رها شدهاند نیز بیننده را در این سفر به فضای درهم شکسته همراهی میکنند.
پرستو در رابطه با «اتاق نوشته شده» به کیهان لندن میکوید: « نوشتهای که قابل خواندن نیست خودش جای تامل دارد چون زبان را از کارکرد اصلیاش که انتقال مفاهیم است رها میکند». این اثر پرستو فروهر به گفته خودش «این قاعده که نوشته بستر انتقال مفاهیم است را میشکند و توجه را به ریتم نوشته و نقش و نگار خطاطی جلب میکند». پرستو در ادامه میافزاید: «چون این نوشته ها در تمام محل نمایش از دیوارها تا کف و سقف را اشغال میکند، به نوعی مکان را نیز بازتعریف کرده و بنابراین قواعد معماری را نیز میشکند».
خطوطی که فضا و مکان را میشکنند
این شکستنها به نوعی در بیننده حس آزادی و رهائی را به وجود میآورد و فضای سنگین کلمات و سلطه مکان را زیر سوال میبرد. پرستو در رابطه با این خطوط که از در و دیوار بالا و پائین میروند میگوید: «چشم دنبال این خطوط حرکت میکند و چارچوبهای خشک فضای معماری که دیوارهای صاف و زمین هستند را میشکند و حتا به نوعی تعادل را به هم میریزد. البته توپهای تخممرغی و صدای سبکشان این شکنندگی را تشدید میکنند».
در عین حال زبان نامفهوم خطاطیهای «اتاق نوشته شده» به نوعی بیانگر تغییرات در زبانی نیز هست که یک مهاجر هنگام خروج از کشور در چمدان قرار میدهد و با خود میاورد. پرستو اعتقاد دارد که «زبان مادری کارکرد روزمرهاش را در مهاجرت از دست میدهد و به یک خاطره یا نقس و نگار گذشته تبدیل میشود، زیرا مهاجر در زندگی روزمرهاش سر و کار چندانی با زبان مادری ندارد».
پرستو فروهر در ادامه گفتگویش با کیهان لندن میافزاید: «مهاجر مالک مکانِ تازه نیست، وارد آن میشود و تغییرش میدهد من هم وارد این فضا شدم، تغییرش دادم و قواعدش را شکستم و آن را به چیز دیگری تبدیل کردم».
مهاجران، فرصتی برای غنای غرهنگی
صحبت از مهاجر و مهاجرت شد. از پرستو فروهر که در آلمان زندگی میکند، کشوری که همراه با ایتالیا در ماههای گذشته بالاترین شمار مهاجران و پناهجویان را پذیرفته است، پرسیدم این پدیده را که به دغدغهای در اروپا تبدیل شده است چگونه ارزیابی میکند؟ پرستو میگوید: «بستگی به برخورد کشورهای اروپائی دارد. این کشورها میتوانند به مهاجران به عنوان فرصتی که فرهنگشان را غنی میسازد نگاه کنند، یا اینکه چون راستگرایانی که متاسفانه روز به روز شمارشان افزایش پیدا میکند مهاجران را پس بزنند و بر گذشتهگرائی ناسیونالیستی تکیه کنند. اگر این نظر دوم غالب شود مهاجرین و مهاجرت به یک معضل تبدیل خواهد شد. معضلی که شاید رابطه مهاجرین قدیمی مثل مرا نیز با کشور میزبان تغییر بدهد».
هنر و تشویش اذهان عمومی
در این روزها صحبت از ممنوعالخروجی پرویز تناولی است. البته گویا مشکل حل شده و این مجسمهساز شناخته شده پاسپورت خود را پس گرفته و میتواند ایران را بدون مشکل ترک کند. ظاهرا مجسمههای تناولی هم دیگر مورد اتهام «تشویش اذهان عمومی» قرار ندارند یا هرگز نداشتهاند. در هر صورت، مدتی است که هنرمندان، از مستندسازان تا شعرا و دست اندکاران موسیقی دستگیر و به حکمهای طولانی و حتی شلاق محکوم میشوند. پرستو فروهر نیز همین چند هفته پیش به خاطر کارهائی که از او سال گذشته در لندن به نمایش درآمدند مورد اتهام و حمله قرار گرفت.
در رابطه با این «اتهامات» پرستو نمیخواهد صحبت کند، ولی در رابطه با حملات علیه دیگر هنرمندان به کیهان لندن میگوید: «اینکه مجسمهای اذهان عمومی را تشویش کند واقعا مسخره است، ولی در هر حال مدتی است که دستگاههای امنیتی نوک تیز حملاتشان متوجه فضاهای هنری است. البته دستگاههای امنیتی همیشه توجهشان به آن فضاهائی است که پتانسیل رشد دارند، فضاهائی که جامعه مدنی توانسته در آنجا برای خود امکاناتی برای بیان نطراتش پیدا کند. این بار گویا قرعه به نام هنرمندان و محفلهای هنری درآمده است و به سراغ مجسمهساز، نقاش، موسیقیدان، شاعر و هر کس دیگری که از هنر برای بیان حرفهایش استفاده کند میروند».