کامیار بهرنگ- رفراندوم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا جدا از بحرانهایی که در فضای اقتصادی- اجتماعی این کشور به وجود آورد موجب شروع یک بحران سیاسی در دو حزب بزرگ بریتانیا شد.
ساعاتی پس از اعلام نتایج رفراندوم دیوید کامرون، نخست وزیر وقت اعلام کرد که از سمت خود کنارهگیری خواهد کرد و همزمان نمایندگان حزب کارگر در مجلس عوام نیز از جرمی کوربین٬ رهبر این حزب خواستند تا از قدرت کنارهگیری کند. آنها بر این باور بودند که رهبری حزب نتوانسته است از قدرت خود برای ایجاد یک جنبش سراسری برای دادن رای مثبت به باقی ماندن در اتحادیه اروپا استفاده کند و رای منفی بخشی از اعضای حزب را به رفتارهای رهبری منتسب کردند.
حزب محافظهکار خیلی زود به بحران رهبری درونی خود پایان داد و با کنار کشیدن رهبران گروه موافق خروج از اتحادیه اروپا، تریسا می به رهبری حزب و به طبع آن مقام نخست وزیری دست یافت. انتخاب می حتی به رایگیری اعضای حزب محافظهکار نرسید و او به عنوان تنها کاندیدای حزب خیلی زودتر از سپتامبر (زمان برگزاری کنگره حزبی) به این مقام رسید. اما در حزب کارگر داستان به این سادگی نیست.
حزب کارگر از قدیمیترین احزاب بریتانیاست که بیشترین منابع مالی خود را از طریق اتحادیههای کارگری و صنفی به دست میآورد. این حزب بر اساس اساسنامه خود بر ارزشهای سوسیالیستی اصرار داشته و در سالهای گذشته همواره بر دفاع از طبقات میانی و فرودست جامعه تاکید کرده است. تاریخ این حزب همواره دستخوش نوساناتی بود و در این حزب سه دسته سیاسی حضور دارند؛ نیروهای سوسیالیست (چپ) ، میانه که در درون حزب به چپ نرم مشهور هستند و تکنوکراتها که به نو کارگر (New Labour) مشهور هستند. جرمی کوربین رهبر کنونی حزب کارگر به صراحت بر ارزشهای سوسیالستی تاکید دارد و متعلق به جناح چپ حزب است. البته بخشی از اعضای حزب٬ او را به عنوان رهبری رادیکان معرفی میکنند که سالها در حزب٬ اقلیت کوچکی بودند. اما این رهبر هر چقدر هم رادیکال باشد اما در مدت یکسال حضور خود توانسته اعضای حزب را دو برابر کند، تعدادی که بیشترین میزان در تاریخ حزب محسوب میشود. اما همین مقدار که اعضای حزب از رهبری جدید خود دفاع میکنند نمایندگان حزب در مجلس عوام پشت رهبر خود را خالی کردهاند.
باید در نظر داشت که اساس انتخاب جرمی کوربین در انتقاد به سیاستهای گردش به راست حزب در دوره تونی بلر، سرگردانی حزبی در دوران گوردون براوون و میانهروی اد ملیبند تعریف شد. در رقابتهای سال گذشته رهبری حزب کارگر٬ نمایندگان تمام این جناحها حضور داشتند و انتخاب کوربین به نوعی نشاندهنده خواست اعضای حزب برای نمایش صورت سوسیالیستی از حزب کارگر بریتانیا بود.
مخالفان چه میگویند
مخالفان جرمی کوربین که نمایندگان میانهرو و هواداران نگاه نو کارگر هستند ۳ محور جدا از نقد سیاستهای رهبری در مقابله با برکسیت را مطرح میکنند:
۱) آنها باور دارند که با قدرت گرفتن کوربین٬ گرایش چپ افراطی در حزب که سالهای دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ به دنبال تثبیت سوسیالیسم و برداشتهای حتی تروتسکی در حزب بود را مجدد زنده کرده است. گروه «سوسیالیست کارگران» و هواداران نگاه تونی بن در سالهای گذشته بهخصوص در دوران رهبری تونی بلر٬ بسیار کمرنگ شدند. اپوزیسیون درون حزبی حالا پس از سالها به قدرت رسیده و این به معنی شکست تمام جریانهای میانی و نو کارگر بود؛ جریانی که هواداران آن به مانند دوران تونی بلر باور دارند آنها تنها راه پیروزی حزب محسوب میشوند.
۲) جریانهای پشت رهبری جرمی کوربین آنچنان هم مطلوب این گروههای درون حزبی نیست. گروههایی فرا حزبی همچون «مومنتوم» به نیروی قدرتمندی در دفاع از کوربین بدل شدهاند. گروههایی که با نیروهای جوان خود قدرت بالایی در کار میدانی دارند و در تشکیل کمپینهای بیرون حزبی نیز موفق بودهاند. اما «مومنتوم» و گروههای مشابه حتی از سوی نزدیکان کوربین تحمل نمیشوند. در یکی از آخرین اظهار نظرها٬ تام واتسون، معاون رهبر حزب کارگر آنها را «اراذل و اوباش» خطاب کرد که در دوران رهبری کوربین وارد حزب شدهاند.
۳) با اینکه تعداد اعضای حزب کارگر در یکسال گذشته به بالاترین میزان در تاریخ خود رسیده است اما برخی از اعضای ارشد این حزب بر این باورند که وجود چهرهای همچون کوربین امکان رایآوری حزب در انتخابات سراسری سال ۲۰۲۰ را به طور مشهودی پایین خواهد آورد. آنها علاقهای ندارند تا دو دوره شکست خود در مقابل رقیب سنتیشان را مجدد به چشم ببینند.
برکسیت نفت به روی آتش اختلافها
در چنین فضایی رفراندوم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا اختلافهای درون حزبی را شعلهورتر از پیش کرد. اختلافاتی که پیش از این گاه و بیگاه (برای مثال در مورد رای به اجازه حمله نظامی به مواضع دولت اسلامی در سوریه) نمایان شده بود. هیلاری بن، وزیر امور خارجه در کابینه سایه یکروز پس از اعلام نتایج رفراندوم با جرمی کوربین تلفنی صحبت کرده و اعلام میکند که اعتماد خود به رهبری او را از دست داده است. طبیعی بود که کوربین او را از مقامش برکنار کند و این شروع فصل جدیدی از اختلافها شد. به فاصله کوتاهی ۲۷ وزیر دیگر در کابینه سایه نیز از سمت خود استعفا دادند تا رهبر حزب را برای اعلام برکناریاش تحت فشار قرار دهند.
در صورتیکه کوربین از سمت خود استعفا نمیداد٬ بر اساس اساسنامه حزبی میتوانست به صورت اتوماتیک در هر رقابت جدید برای رهبری حضور پیدا کند. به همین دلیل او مقابل تمام فشارهای موجود ایستاد و حتی زمانی که در جلسه علنی مجلس عوام فریاد «استعفا» را در میان صحبتهای خود شنید باز هم از رهبری کنار نکشید؛ فریادهایی که برخی آن را «خنجر زهرآگین به پشت رهبری» توصیف کردند. این اما پایان کار نبود، عصر همان روز جلسه درونی نمایندگان حزب کارگر در مجلس عوام به این نتیجه رسید که رای «عدم اعتماد به رهبری حزب» را فردای آن روز به جریان بیاندازد. اتفاقی که پیام خوبی برای جرمی کوربین به همراه نداشت و ۱۷۲ نماینده در مقابل ۴۰ حامی کوربین قرار گرفتند و ۱۳ نماینده هم البته رای ندادند. بر خلاف حزب محافظهکار٬ بر اساس اساسنامه حزب کارگر این رای الزامی برای کنارهگیری به همراه ندارد و تنها یک توصیه محسوب میشود. اما کوربین که روز قبل از رای گیری در حضور نزدیک به ۱۰ هزار هوادار خود و در تجمعی که بزرگترین تجمع حزبی پس از تظاهرات معدنکاران در سالهایی دهه ۱۹۸۰ محسوب میشد حضور پیدا کرده بود، به آن پشتوانه استعفا نداد تا در رقابت برای رهبری حزب باقی بماند. نمایندگان مخالف کوربین زمانی که با پافشاری او برای حفظ رهبری روبرو شدند ساکت ننشسته و دست به اقدامی دیگر زدند؛ بر اساس اساسنامه اگر ۵۰ نماینده حزب در مجلس عوام از یک نماینده دیگر در مقابل رهبری حمایت کنند باید انتخابات جدیدی برگزار شود. در اولین قدم آنجلا ایگل از وزاری مستعفی کابینه سایه و بعد از او٬ اوون اسمیت وارد رقابتها مقابل کوربین شدند. سرانجام ایگل به نفع اسمیت از رقابتها کنارهگیری کرد تا ۲۴ سپتامبر امسال منتظر اعلام نتیجه رایگیری از اعضای حزب کارگر برای انتخاب رهبر این حزب باشیم.
زلزله روی زلزله
آینده حزب کارگر در چنین شرایطی مشخص نیست. انتخاب کوربین در کمتر از یکسال گذشته خود به یک زلزله سیاسی تعبیر شده بود و حالا حزب کارگر احتمالا با زلزلهای بزرگتر روبرو خواهد بود.
ماندن کوربین در قدرت به معنی نارضایتی بخشی از اعضای قدیمی و بانفوذ حزب و نیروهای میانهرو و نو کارگری خواهد بود که باور دارند با حضور کوربین در انتخابات سراسری با شکست روبرو میشوند. البته باید گفت برای آنها حتی تصور پیروزی کوربین در این انتخاب و نخست وزیر شدن او نیز تا حدودی هراسانگیز خواهد بود. از سوی دیگر رفتن کوربین از حزب به معنی ریزش بسیاری از بدنهی حزبیست که در یکسال گذشته به روشهای گوناگونی خود را به حزب رساندهاند. این وضعیت نشان میدهد که به احتمال زیاد انشعابی بزرگ پیش روی حزب کارگر بریتانیا قرار دارد، انشعابی که نمیتواند به پیروزی هیچکدام از طرفین بیانجامد. اگر کوربین و هوادارانش به سوی یک جریان سوسیالیستی دیگر بروند به سختی امکان فرستادن نمایندگان متعدد به مجلس عوام را خواهند داشت و اگر اعضای میانهرو حزب به جریانی همچون لیبرال دموکراتها بپیوندند نیز آنها امکان به دست آوردن پیروزی بزرگ را نخواهند داشت. تنها یک حالت وجود دارد و آن اینکه جرمی کوربین مجددا به رهبری حزب انتخاب شود و تمام نمایندگان مجلس عوام حزب کارگر و شخصیتهای تاثیرگذار حزبی اختلافات را کنار گذاشته و رای دوباره اعضا به رهبری حزب را قبول کنند و به حمایت از کوربین برخیزند.
رقیب کوربین کیست؟
اوون اسمیت ۴۶ ساله فارغالتحصیل تاریخ و زبان فرانسه دانشگاه ساسکس است. او از سال ۲۰۱۰ به عنوان نماینده مجلس عوام انتخاب شده است و پیش از این مدتی به عنوان تهیه کننده در تلویزیون بیبیسی در ولز مشغول به کار بود.
اسمیت با اینکه سالها عضو حزب کارگر ولز بود اما اعتصاب کارگران معدن در سال ۱۹۸۴ را «بیداری سیاسی» خود عنوان میکند. او در مصاحبه با شبکه ۴ بریتانیا خود را «متعلق به جناح چپ حزب کارگر» دانست و اضافه کرد: «من در واقع چپِ حزب کارگر هستم. من بسیاری از ارزشهای جرمی [کوربین] را تایید میکنم اما به نظرم وقت آن رسیده است که از مدرن کردن آنها سخن به میان آوریم. من فکر میکنم باید در مورد آینده حزب صحبت کنیم».