فیروزه رمضان زاده- «…عباس کیارستمی را کشتند. قاتلین میان ما هستند. ما باید از این فرصت استفاده کنیم و این پزشکان بیعرضه و احمق که یک همچین گوهر گرامی را کشتند به محاکمه بکشیم.»
این جملات بخشی از سخنرانی داریوش مهرجویی، کارگردان سرشناس سینمای ایران در مراسم یادبود عباس کیارستمی، کارگردان فقید ایرانی است. مهرجویی در این سخنان با فریاد، خشم و عصبانیت از کانون سینماگران، وزارت ارشاد و قوه قضاییه درخواست کرد تا پزشک کیارستمی «محاکمه» شود.
انتشار ویدئوی سخنان داریوش مهرجویی سبب شد تا بسیاری از کاربران ایرانی، هنرمندان و کنشگران مدنی در در توییتر و فیسبوک با استفاده از هشتگ #خطای_پزشکی ضمن واکنش به مرگ عباس کیارستمی به بازگویی تجربههای مختلف شخصی خود و دیگران بپردازند و اخلاق حرفهای و تعهد پزشکان ایرانی را زیر ذرهبین ببرند.
از جمله منصوره شجاعی، نویسنده و کنشگر حقوق زنان به بهانه مرگ عباس کیارستمی با انتشار یادداشتی انتقادآمیز در تارنمای ایران امروز با عنوان «زهی مرگ، زهی میدان این مرگ» ضمن اشاره به ارتکاب خطاهای پزشکی در مورد خودش، جامعه غیر پاسخگوی پزشکی در ایران و استیلای نگاه مردانه درحوزه بهداشت و درمان زنان را مورد نقد قرار داده است.
بهمن کیارستمی، فرزند دوم عباس کیارستمی نیز در روزهای گذشته با انتشار نامهای اعتراض آمیز خطاب به وزیر ارشاد از روند رسیدگی به پرونده پزشکی پدرش ابراز نگرانی کرده است. او از کمیسیون پرونده پزشکی عباس کیارستمی خواسته است که علت فوت از دستور کمیسیون خارج و بررسی دقیق روند درمان در ایران تا اعزام این فیلمساز فقید به فرانسه در دستور کار قرار بگیرد.
ارتباط مستقیم کادر درمانی و خطاهای پزشکی
غلامعلی جعفری، رئیس اداره کمیسیونهای پزشکی استان تهران در تیرماه سال ۱۳۹۳ از رشد سالانه ۵ تا ۱۰ درصدی خطاهای پزشکی و شکایات از پزشکان در تهران خبر داده بود.
کیهان لندن موضوع خطاهای پزشکی را با محمدرضا یزدان نیاز، پزشک مشاور مقیم تهران در میان گذاشته است.
دکتر نیاز معتقد است اگر ۱۰۰ درصد پرسنل کارآزموده و دستگاهها و وسایل پیشرفته و آخرین مدل را هم داشته باشید ۵۰ درصد از خطای پزشکی قابل پیشگیری نیست این مساله جزئی از پزشکی است که باید آن را بپذیریم.
او سهل انگارى و بى توجهى برخى از پزشکان را به حساب همه جامعه پزشکى نمیگذارد و میگوید: «بیشتر از ۹۰ درصد از خطاهای پزشکی به دلیل خطاهای کادر درمانی است. وقتی کادر درمانی خطایی میکند همدیگر را کاور میکنند، حتی خود پزشک هم نمیفهمد چه اتفاقی رخ داده، صبح میآید میبینید بیمارش فوت کرده چون یکی از پرسنل، آمپول اشتباهی به بیمار تزریق کرده.»
وی با اشاره به این که خطای پزشک به خصوص خطای مربوط به جراحان به دلیل مشخص بودن، بلافاصله برملا میشود ادامه میدهد: «در ایران دو دسته پزشک داریم، یک دسته پزشکان مشهور و دارای سهام بیمارستان که در نظام پزشکی دست دارند و به نوعی از سوی بیمارستان یا سیستم قضایی پزشکی حمایت میشوند و خطای پزشکی آنها به نوعی حل و فصل میشود. مثلاً در دهه هشتاد دیدیم که چندین بیمار در بیمارستان ایرانمهر بر اثر تزریق داروی بیهوشی مانده فوت کردند به این دلیل که خود دکتر ایرج فاضل، وزیر وقت بهداشت و درمان، جزو جراحان آن بیمارستان بود و آن زمان به نوعی مساله را حل و فصل کرد.»
به گفته این پزشک مشاور، اگر پزشکی تازه کار باشد و سهام نداشته باشد، او را قربانی و با فرستادن به قسمت قضایی سازمان نظام پزشکی به شدت با او برخورد میکنند، در اینجا پزشکان تازه کار، قربانی خطاهای پزشکی میشوند درحالی که گاه مقصر نیستند بلکه پرسنل، عامل این خطاها هستند.
وی به کم سوادی برخی از کارکنان در بیمارستانها اشاره میکند و اضافه میکند: «گاه پرستار، بیمار را به دست بهیار میسپارد، بهیار تزریق اشتباهی انجام میدهد، مثلاً زمانی پرستاری در یکی از مراکز درمانی به جای تزریق آلومینیوم امجیاس، یک ماده خوراکی داخل رگ، یک داروی دیگر را تزریق کرد ولی مساله پوشیده ماند.»
بسیاری از پروندههای خطاهای پزشکی به دلیل ناآگاهی بیماران به ویژه در روستاها و شهرستانها تشکیل نمیشوند.
به گفته دکتر محمدرضا یزدان نیاز٬ ۹۰ درصد از خطاهای پزشکی در ایران برملا نمیشوند٬ چرا که معمولا زمانی که همراهان بیمار با جسد بیمارشان روبرو میشوند در وضعیت روانی خوبی نیستند و به همین دلیل هم این خطاها در نهایت به زیر خاک میروند و پنهان میمانند.
او اضافه میکند وقتی هم بستگان فرد میخواهند شکایت کنند چون جسد و مدرکی نیست دستشان به جایی بند نیست، وکلا هم به این دلیل که چنین پروندههای قضایی پیچ و خمهای زیادی دارند معمولا از قبول آنها خودداری میکنند.
مریم، روزنامه نگار ساکن تهران در گفتگو با کیهان لندن به مرگ مادر همکارش براثر تشخیص اشتباه پزشکان در تهران اشاره میکند و میگوید: «چند ماه پیش مادر همکارم با وجود این که نمیتوانست غذا بخورد به طرز عجیبی وزن کم میکرد به طوری که در طول یک هفته ۵ کیلو وزن کم کرد. پزشک متخصص داخلی، کمکاری تیروئید را تشخیص داد. متخصص تیروئید هم پس از انجام یکسری آزمایش برای او داروهایی تجویز کرد اما بعد از سه ماه، حالش بدتر شد به طوری که یک روز به زمین افتاد، بعد از انتقال به به بیمارستان و یکسری آزمایش متوجه شدند او به سرطان پیشرفته خون مبتلا شده است. دکترها در بیمارستان گفته بودند اگر همان روز اول، بیماری درست تشخیص داده شده بود بیمار با شیمیدرمانی میتوانست زمان بیشتری زنده بماند٬ او اما در نهایت سه روز بعد فوت کرد.
به گفته مریم، حالا که این بیمار فوت کرده و دفن شده٬ امکان شکایت خانواده او از پزشکان خطاکار هم وجود ندارد.
محمدرضا یزدان نیاز میگوید: «هنگامی که خطای پزشکی به وجود میآید بیماران به حقوق خود آگاهی ندارند، نمیدانند به کجا مراجعه کنند. بنابراین سازمان نظام پزشکی باید گروه خطاهای پزشکی در ایران تشکیل دهد؛ گروهی از پزشکان آزاد، شامل چند پزشک معتمد با یک شماره تلفن مشخص تا اگر خطایی به وجود آمد همراهان بیمار یا خود بیمار بتوانند با این گروه تماس بگیرند. این گروه با مراجعه به بیمارستان باید به پرونده ها دسترسی داشته باشند در حالی که وقتی خطایی رخ میدهد بلافاصله پروندهها جابجا میشوند، آزمایشها عوض میشوند و فرد دیگر نمیتواند مدرکی پیدا کند.»
یزدان نیاز به سرپوش گذاشتن بر خطای پزشکی که در مورد یکی از نزدیکانش رخ داده بود اشاره میکند و میگوید: «چند سال پیش، زنی از نزدیکان ما در خانهاش بیهوش شده بود، پس از انتقال به بیمارستان به همراهان او گفتند به کما رفته. پس از تزریق یک آمپول، او را زیر دستگاه ونتیلاتور بردند و گفتند سکته مغزی کرده در صورتی که دچار یک بیهوشی معمولی شده بود. وقتی به بیمارستان رفتیم ما را از دسترسی به پروندهها منع کردند و به نوعی می خواستند خطای خود را بپوشانند.»
به گفته دکتر نیاز، اگر شخصی که خطای پزشکی در مورد او رخ داده باشد فرد مهمی باشد پس از مدتی جار و جنجال فراموش میشود اما بدانید هزاران مورد بدتر خطای پزشکی بوده که انجام شده و هیچ جار و جنجالی هم ایجاد نشده٬ چون بیماران ایرانی از حق و حقوق خود آگاه نیستند، حتی اگر هم آگاه باشند مرجع شکایتی که بتواند به شکایتهای آنها رسیدگی کند٬ وجود ندارد.
جابجایی پرونده بیمار پس از وقوع خطای پزشکی
در کشورهای توسعه یافته پس از بروز خطای پزشکی، پزشک خود را معرفی میکند و مسئولیت کار خود را میپذیرد اما در ایران پزشکان این چنین رفتار نمیکنند.
ازسوی دیگر، نگاه از بالا به پایین، بیاعتنایی به حقوق بیماران و تفرعن و خود بزرگبینی از ایرادهایی است که افکار عمومی به جامعه پزشکی ایران نسبت میدهد. در آذرماه سال ۱۳۹۴ بود که شکافتن بخیه چانه کودک چهار ساله از سوی تیم درمانی بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینیشهر در استان اصفهان به دلیل فقر والدین کودک خبرساز شده بود.
یزدان نیاز معتقد است: «در ایران فاصله بین پزشکان، کادر پزشکان و بیماران بسیار زیاد است، اغلب پزشکان خود را از مردم نمیدانند و در قبال خطایی که کردهاند مسوولیت قبول نمیکنند.»
به گفته وی، اگر پزشکان در ایران خطایی مرتکب شوند جرات ندارند از بیمارشان عذرخواهی کنند یا خود را به دادسرای انتظامی پزشکان معرفی کنند، اگر بیمار بخواهد یک عمل جراحی ساده هم بکند بلافاصله از او امضا میگیرند تا اگر اتفاقی افتاد از مسوولیت مبرا باشند اما در کشورهای توسعه یافته اگر خطایی رخ بدهد پزشک حتی گریه میکند، خود را معرفی میکند ، مدتی کار نمیکند، عذرخواهی میکند و تاوان پس میدهد.
یکی دیگر از مسائل در مورد خطاهای پزشکی ترس بیماران از خطای پزشکی و شکایت از پزشک معالج است.
به گفته یزدان نیاز، در بیماریهای مزمن مثل بیماریهای کلیوی، اگر پزشک مشهوری مرتکب خطایی شود چنانچه بیمار شکایت کند سایر پزشکان از پذیرش او خودداری میکنند بنابراین خود بیمار هم از ترس این که سایر پزشکان از پذیرش او خودداری نکنند با خودسانسوری از حق خود میگذرد و از شکایت صرفنظر میکند.
در بسیاری اوقات هم ناآگاهی بیمار نسبت به مصرف دارو منجر به بروز خطای پزشکی میشود.
دکتر محمدرضا یزدان نیاز میگوید: «برای مثال پزشک دستور میدهد چندین دارو در فواصل زمانی مشخص خورده شود، بیمار یکی را نمیخورد، دو تا را با هم میخورد، بعد دچار عوارض ناخواسته میشود، میرود شکایت میکند و اینجا پزشک باید جوابگوی کمسوادی و بیدانشی بیمار باشد.»
البته کیفیت داروها هم در ایران چندان مطلوب نیست چرا که بسیاری از عوارض و خطاهای پزشکی در ارتباط با پایین بودن کیفیت داروها رخ میدهد.
پزشک ساکن تهران به عوارض ناشی از مصرف داروهای بیهوشی و بالا بودن میزان مرگ و میر بر اثر داروهای بیهوشی در ایران اشاره میکند و اضافه میکند: «این داروها از کشورهایی مثل چین و هند وارد میشوند که دارای مواد نگهدارنده نیستند، اگر به بیماری تزریق شوند و مواد نگهدارنده اضافه شود برای بیمار بعدی عفونت مرگبار ایجاد میکند.»
یکی از داروهای وارداتی آمپول پنیسیلین چینی است که در سال ۱۳۹۱ منجر به تشنج و مرگ تعدادی از شهروندان ایرانی شد. در آن زمان، مسوولان دست اندرکار٬ راه آسان تکذیب واردات پنیسیلین از چین را ترجیح دادند.
به گفته یزدان نیاز، پنیسیلینهای وارداتی از چین دارای مقدار زیادی پتاسیم بود، داروهای ارزان قیمتی که از کشورهای مثل چین و هند وارد میشوند دارای کیفیت مطلوب نیستند و باعث عوارض بسیار زیاد، خطاها و مرگ و میر بسیار زیادی میشوند.
اما فارغ از درمانهای موفقیتآمیز و رفتار صادقانه، اخلاقی و انسانمدارانه بسیاری از پزشکان و جراحان در ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی، در سالهای اخیر شاهد انبوه اظهارنظرها و انتقادها در خصوص زیرمیزی گرفتنها، دلالی کردنها و تخلفهای بسیاری از پزشکان در ایران بودهایم. این روزها که مرگ عباس کیارستمی باعث تهییج دوباره جامعه و افکار عمومی در نقد خطاهای پزشکی شده، بار دیگر، دیوار بلند بیاعتمادی بین مردم و جامعه پزشکی ایران برپا شده است.