فیروزه رمضان زاده- روزنامه ابتکار چاپ تهران چندی پیش از وجود ۴۲۶ کودک در زندانهای زنان در ایران خبر داد. فعالان حقوق کودک معتقدند نگهداری کودکان در فضاهای بسته بندهای زنان، نوعی خشونت علیه آنها به شمار میرود.
البته همراهی کودکان خردسال و شیرخوار در زندانهای جمهوری اسلامی پدیده تازهای نیست، در دهه ۶۰ نیز بسیاری از مادران زندانی سیاسی- عقیدتی همراه با سایر زنان زندانی با حضور کودکانشان دوران زندان را سپری کردند.
کمیته حقوق کودک سازمان ملل (CRC) همواره نسبت به مسائل کودکان در ایران توجه داشته و تاکید کرده است که نباید کودکان در زندانها نگهداری شوند.
نگهداری کودکان در زندانهای غیر استاندارد نظیر زندانهای ایران تاثیر منفی بسیاری بر سلامت روانی و جسمانی کودکان به جا میگذارد٬ از جمله این تاثیرها میتوان به مشکلاتی مانند پرخاشگری، بیخوابی، شب ادراری، افسردگی، گوشهگیری، احتمال وقوع خودکشی، فرار از مدرسه و خانه اشاره کرد.
پرسشی که در این میان مطرح میشود این است که راهکارهای حمایت از کودکان در زندان چیست؟ چه کمکهایی میتوان به کودکانی که در زندان با مادرانشان به سر میبرند٬ ارائه کرد و آیا ایجاد مهدهای کودک در کنار زندان زنان ضرورت دارد یا در داخل زندان؟
در این زمینه با حامد فرمند٬ فعال حقوق کودکان که اکنون ساکن آمریکاست گفتوگو کردهایم.
– در چند سال اخیر شاهد حضور طیف وسیعی از زندانیان زن در بند زنان زندانهای ایران بودهایم. وضعیت نگهداری کودکان در زندانهای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
-در چند سال گذشته زندانیان زن سیاسی که در بند زنان بودهاند گزارشهایی از وضعیت بد نگهداری کودکان در زندان از جمله شرایط بسیار بد زندان قرچک و ورامین منتشر کردهاند. اطلاعات ما از داخل زندانها به همین اطلاعات محدود میشود اما میتوانیم بگوییم که همان شرایطی که در زندان حاکم است برای این کودکان هم وجود دارد. ما از ورود و خروج مواد مخدر به زندانها میشنویم. از شرایط بد غذایی و بهداشتی برخی از زندانها هم گزارشهایی منتشر شده است. برخی از زندانیان زن سیاسی تایید کردهاند که برخی از مهد کودکهایی که در خارج از بند زنان تاسیس شدهاند به شکل اداری اداره میشوند یعنی از ساعت هشت یا نه صبح تا چهار یا پنج بعد از ظهر از کودکان نگهداری میکنند و کودکان زمانهای دیگر را در داخل زندان با همین شرایطی که توصیف شد٬ نگهداری میشوند. این شرایطِ نگرانکننده٬ همان دغدغه اصلی در مورد محیطی است که کودک در آن قرار دارد، هر چند که به ظاهر ارتباط او با مادرش برقرار است.
–گفته میشود در گذشته تفاهمنامهای میان سازمان زندانها و سازمان بهزیستی وجود داشت که بر اساس آن کودکان باید به مهدهای خارج از زندان معرفی و در آنجا نگهداری میشدند. اساساً چه استانداردهایی برای حضور و همراهی کودکان با مادران در زندان تعریف شده است؟
-آنچه مسلم است این است که با اطلاعات جسته و گریخته و ناقصی که داریم هیچگونه مداخله علمی و حساب شدهای نمیتوانیم در این زمینه انجام دهیم. در حال حاضر نمیدانیم آمار دقیق تعداد کودکان در زندان چقدر است. یک منبع از وجود بیش از ۴۰۰ کودک و آمار دیگر از وجود بیشتر از ۲۰۰ کودک خبر میدهد. اطلاعات دقیقتری هم از رده سنی این کودکان در اختیار نداریم. از طرف دیگر بارها از طرف بنیاد کودک و سازمان زندانها خبرهایی مبنی بر تاسیس مهدکودکهایی در کنار یا در داخل زندان برخی شهرستانها منتشر شده است. این درحالی است که سازمان بهزیستی از وجود چنین مهدکودکهایی اظهار بیاطلاعی میکند. این ابهامها کمکی به اصل قضیه نمیکند و در مقابل حتی موضوع را پیچیدهتر میکند.
-به هر حال، فضایی نظیر زندان محیط مناسبی برای رشد و آموزش کودکان نیست. برای رشد فکری کودکان و آماده کردن ورود آنها به جامعه و مدرسه چه اقدامهایی پیشبینی شده است؟
-در بیشتر کشورها زمانی که از همراهی کودکان با مادرشان در زندان صحبت به میان میآید به کودکانی تا سن دو سال اشاره میشود٬ آن هم به این دلیل که کودک بعد از این سن نیاز دارد وارد جامعه شود و اجتماعی شدن را بیاموزد. گرچه میدانیم برخی از کودکان در بند زنان زندانهای ایران بیشتر از دو یا سه سال سن دارند اما بر اساس شواهد موجود اطمینان داریم کودکانی که در بند زنان زندانهای ایران با مادرانشان بهسر میبرند در سن مدرسه نیستند. اما آسیبهای بیشتری که کودکان بالای دو سال از حضور در زندان میبینند غیر قابل چشم پوشی است.
این کودکان معمولا به این دلیل که سرپرستی ندارند یا به درخواست مادرانشان٬ تا دو سالگی نزد آنها در زندان نگهداری میشوند. برای برخی از این کودکان یک بار در سال از طرف موسسهای فرصتی فراهم میشود که به عنوان اردو به بیرون از زندان منتقل شوند، اما برای آنها بیش از این امکاناتی برای ارتباط با محیط خارج از زندان در نظر گرفته نشده است.
–آیا به نظر شما حفظ رابطه کودک و مادر در چنین شرایطی امری ضروری است یا اینکه منافع کودک ایجاب میکند شرایطی فراهم شود که او بیشتر وقتها را در خارج از زندان به سر ببرد؟
-کسانی که مدافع حضور کودکان در زندان هستند بر رابطه کودک و مادر، استفاده از شیر مادر و حضور او در کنار فرزند به ویژه در ماههای نخست تاکید میکنند. اما آنچه از نظر روانشناسی اهمیت دارد شکل و کیفیت این رابطه است. به همین دلیل من هیچ روانشناس یا پژوهشگری را سراغ ندارم که فاصله فیزیکی مادر و فرزند را مشکلزا تلقی کند٬ همه اما بر روی شکل و کیفیت رابطه مادر و فرزند تاکید میکنند.
آنچه از نظر حقوق کودک اهمیت دارد این است که چه محیطی برای زندگی او فراهم شده است که در آن رابطه فیزیکی مادر و فرزند برقرار شده باشد. به عنوان مثال آیا در زندان فضای سالمی از نظر بهداشت عمومی و بهداشت روانی برای کودک وجود دارد؟ به همین دلیل در تعدادی از کشورهای اروپایی و برخی از ایالات آمریکا که بر رابطه مادر و فرزند در زندان در دو سال نخست پس از تولد کودک تاکید دارند، فضاهای کاملا متفاوتی را به آنها اختصاص میدهند. در چنین فضایی مادر و فرزند با مددکاران اجتماعی و روانشناسان در ارتباط هستند نه اینکه در داخل بند زنان فضایی را به مادران اختصاص دهند. این فضاها به صورتی تعریف شده است که برخوردار از مجموعه امکانات آموزشی، بهداشتی و غذایی متناسب با نیاز کودک و مادر است. صرفنظر از آثار مثبت و منفی چنین فضایی، حداقل این است که رابطه مادر و فرزند در یک محیط سالم برقرار می شود. از طرفی منتقدان این چنین فضاهایی کارکرد آن را برای مادران مجرم زیر سوال میبرند و میپرسند اساساً کسی که در چنین فضای سالمی نگهداری می شود٬ چرا زندانی است؟
–کودکانی که پس از دو سال به سازمان بهزیستی سپرده میشوند در چه شرایطی نگهداری میشوند؟ محیط خانوادهای که در آن نگهداری خواهند شد باید دارای چه شرایطی باشد و رابطه کودک و مادر بعد از جدا شدن کودک چگونه حفظ میشود؟
-یکی از اقداماتی که به نظر من باید مورد تاکید قرار بگیرد این است که از فرصتهای مختلف مثل تلاشهایی که خانم نرگس محمدی برای شنیده شدن صدای مادران زندانی انجام داد و اعتراض خود را با اعتصاب غذا نشان داد٬ استفاده کنیم. ما باید مجموعهای از فعالیتهای مدنی و رسانهای را برای احقاق حقوق انسانی افراد زندانی به کار ببریم تا امکان ایجاد و حفظ رابطه مداوم کودک و مادر زندانی برقرار شود.
به هر حال باید بپذیریم که تعدادی از کودکان در داخل زندان نگهداری میشوند و سرانجام زمانی هم از زندان خارج میشوند. صدها کودک هم در بیرون زندان زندگی میکنند که والدین آنها زندانی هستند. آنچه مسلم است این است که باید برای حفظ حقوق کودکان شرایطی برای برقراری رابطه بین مادران زندانی و کودکانشان فراهم شود. تحقیقات صورت گرفته هم نشان میدهد که رابطه مداوم مادر زندانی و کودک در کاهش تکرار جرم عاملی موثر به شمار میرود. به عبارتی بر اساس این تحقیقات والدینی که در داخل زندان هستند و در رابطه مداوم با فرزندان خود هستند احتمال بازگشتشان به چرخه انجام جرم بسیار پایینتر است و به جای آن احتمال مشاهده رفتار صحیح اجتماعی از آنها بسیار بالاتر است. نکته دیگر این است که این رابطه آثار مثبت بلندمدت روانی بر کودکان دارد.
هنگامی که از رابطه صحبت میکنیم، اشکال مختلف آن را باید در نظر بگیریم، نه فقط ملاقات حضوری. در ملاقات این نکته اهمیت دارد که چه فضایی برای ملاقات بین والدین و فرزندان ایجاد شده است. با این حال در همه جای دنیا از جمله ایران تمام زندانیان در محل زندگی خود زندانی نیستند. در کشورهای اروپایی و آمریکا موسسههایی هستند که امکان رفت و آمد خانواده زندانیان به زندان و نیز امکان ارتباط تصویری، نوشتاری و تلفنی بین آنها را به صورت مدوام برقرار میکنند؛ هر کدام از این امکانات آثار مثبت روانی بر فرزندان دارند.
نکته مهم دیگری این است که توضیحی که به کودک در زمان جدا شدن از مادر زندانیاش داده میشود در کاهش آسیبهای احتمالی آینده بسیار اهمیت دارد. به این ترتیب مددکاران اجتماعی، موسسهها و نهادهایی که این خدمات را ارائه میکنند باید دست به دست هم بدهند تا با حمایت از خانواده، شرایط را برای فرزند زندانی آسانتر کنند.
سازمان بهزیستی که با طیف گستردهای از مددکاران اجتماعی مرتبط است باید ارتباطات خود را با سازمان زندانها بیشتر و نزدیکتر کند و زمینهای را فراهم کند تا از چند ماه قبل از زمان خروج مادر از زندان، زمینه آن برای کودک فراهم شود؛ شرایطی نظیر فراهم کردن لباس و لوازم اولیه، آماده کردن پدرها و مادرها و فرزندان برای برقراری رابطه در آینده به شکلی متفاوت و شاید مهمتر از همه آماده کردن روحی کودک و مادر.