سیاست افزایش جمعیت خامنهای با شکست روبرو شده است. زندگی مجردی، ازدواجهای سفید و رشد طلاق و کاهش ازدواج نظام را نگران ساخته است.
رسانههای جمهوری اسلامی مدتی است افزایش آمار طلاق، کاهش آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج را پیراهن عثمان کردهاند و گزارش و تحلیلهائی از آنچه «خطری برای سلامت جامعه» مینامند منتشر میسازند. برخی از رسانهها اصطلاحات جدیدی را نیز به کار میگیرند که برخی مثل «زنان مجرد حرفهای» نامفهوم و برخی نیز چون «پیردختران» کاملا توهینآمیز هستند.
بر اساس آنچه این رسانهها آمار رسمی میخوانند، البته بدون ذکر ماخذ، در حال حاضر شمار زنان مجرد یک میلیون بیش از مردان مجرد است. البته در این آمار سن «معقول» ازدواج برای زنان بین ۱۵ تا ۳۵ سال و برای مردان ۲۰ تا ۴۰ سال محاسبه شده است. سایت «جمهوریت مینویسد «۴ تا ۶ میلیون پیردختر در کشور وجود دارد». گمان میرود که این «پیردختران» همان «مجردهای حرفهای» باشند، یعنی زنانی که به دلایلی که پرداختن به آنها در این مقاله نمیگنجد تصمیم گرفتهاند اصولا ازدواج نکنند یا هنوز زمان را مناسب برای ازدواج نمیدانند. جمهوریت پیشبینی میکند که اگر اقداماتی از سوی نهادهای مسوول در اجرای خواستهای رهبر در مورد افزایش جمعیت صورت نگیرد، در سال ۱۳۹۷ تعداد مردان در سن ازدواج دو میلیون بیشتر از زنان خواهد بود.
دلواپسان رشد جمعیت
البته در همین گزارش اشاره میشود که در جمهوری اسلامی «۱۱ میلیون زن آماده ازدواج» وجود دارد. آین آمار بر چه پایهای تهیه شده، مشخص نیست. منظور از «آماده ازدواج» یعنی دختران ۱۵ ساله تا زنان ۲۹ ساله؟ یا منظور کسانی است که چشم به در دوختهاند تا خواستگاری وارد شود؟ اینها از جمله پرسشهائی است که با خواندن این گزارش نمیتوان پاسخی برای آنها یافت. تنها برداشتی که از گزارش «جمهوریت» و گزارشهای مشابه در دیگر رسانههای «دلواپس» میتوان یافت، نگرانی شدید از سبک زندگی رایج است که نه تنها با معیارهای پیشنهادی رهبران جمهوری اسلامی و به ویژه علی خامنهای همخوانی ندارد، بلکه در جهت مخالف آن گام برمیدارد.
در این تحلیلها و گزارشها اشاره نمیشود که افزایش سن ازدواج، به ویژه در زنان، روی آوردن بسیاری از جوانان به تحصیلات دانشگاهی، ورود به عرصه کار و اشتغال و تلاش برای بهبود کیفیت زندگی است. از سوی دیگر شرایط نامناسب اقتصادی، بیکاری و رشد طلاق هم بدون شک زندگی مجردی را به عنوان گزینهای با مسئولیت و دغدغه کمتر مطرح ساخته است.
علی اکبر محزون، مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت سازمان ثبت احوال هم اخیرا صحبت از «سن نامتعارف» در ازدواج میکند. به گفته محزون سن متعارف برای مردان ۲۰ تا ۳۴ سال و برای زنان ۱۵ تا ۲۹ سال است و هر ازدواجی بعد از این سن «نامتعارف است». این مقام سازمان ثبت احوال هم افزایش شمار جوانان در سن ازدواج که هرگز ازدواج نکردهاند را «نگران کننده» ارزیابی میکند. به گفته علی اکبر محزون ۱۱ میلیون و ۲۴۰ هزر نفر از جوانانی که در سن ازدواج هستند، مجرد ماندهاند که ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر از آنها مرد و باقیمانده زن هستند.
این مقام سازمان ثبت احوال میافزاید «از این آمار نگران کنندهتر آمار کسانی است که سن متعارف ازدواج را پشت سر گذاشتهاند و هرگز ازدواج نکردهاند.» شمار «نامتعارف»ها یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است که ۹۸۰ هزار نفر از آنها زن هستند. محزون آماری هم در مورد «مجردهای حرفهای» ارائه داده است. «مجرد حرفهای» کسی است که ۵۰ بهار را پشت سرگذاشته باشد و هرگز ازدواج نکرده باشد. شمار «حرفهای»ها به گفته مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت سازمان ثبت احوال، ۱۵۲ هزار نفر است که بیشترین آنها یعنی ۹۰ هزار نفر، زن هستند.
محمد اسلامی، معاون فنی دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت با بیان اینکه «۱۳ میلیون دختر و پسر ازدواج نکرده داریم» نگرانی نظام از این پدیده را واضحتر بیان میکند. اسلامی میگوید: «بعد از ابلاغ سیاستهای جمعیتی از سوی رهبر در سال ۱۳۹۳ ما در تلاش هستیم که ازدواجهای در سنین باروری انجام گیرند در غیر این صورت نخواهیم توانست برنامههای تدوین شده برای افزایش جمعیت را پیش ببریم». در حقیقت تمام نگرانیهای نظام در مورد افزایش سن ازدواج مساله افزایش جمعیت است. برنامهای که بر پایه آمار نهادهای جمهوری اسلامی مورد استقبال مردم قرار نگرفته و محکوم به شکست است.
یکی دیگر از «موانع» ازدیاد جمعیت گویا گسترش «همباشی» یا «ازدواج سفید» است. ازدواج سفید یا همباشی یعنی زندگی زیر یک سقف بدون ازدواج رسمی و تنها بر مبنای خواست عاطفی طرفین. این مساله در حدی نگرانی نظام را برانگیخته که در وزارت کشور ستادی برای مبارزه با آن به ریاست قائم مقام وزیر تشکیل شده است. محمد اسلامی در اشاره به این پدیده و با تاکید بر مساله ازدیاد جمعیت میگوید: «با افزایش ازدواجهای سفید، انتظارات مبنی بر باروری در کشور محقق نمیشود و اگر تعداد افرادی که به همباشی روی میآورند زیادتر هم بشود، تاثیر منفی آن روی نرخ باروری تاسفآور خواهد بود». البته برای خالی نبودن عریضه همین مقام وزارت بهداشت میافزاید: « حاضریم به دلیل اینکه ازدواجهای سفید در سلامت فرد و جامعه اختلال ایجاد میکنند در این زمینه کمک کنیم».
دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اخیرا سلسله نشستهائی با عنوان «همزیستی بدون ازدواج» برگزار کرد که در آن استادان دانشگاه و حوزه به بحث و گفتگو در مورد جوانب مختلف این پدیده پرداختند. محسن برهانی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با طرح این پرسش که «آسیب های مرتبط به ازدواج سفید چقدر مشترک است با آسیبهایی که بر ازدواج موقت شکل میگیرد؟» میگوید: «منطق حاکم بر کوبیدن یک امر که در جامعه وجود دارد اگر بنا بر آسیبها باشد کل این آسیبها مشترک الحقوق است با ازدواج موقت. آنچه که هست اقلیتی از جامعه تصمیم گرفتهاند چنین روابطی را به هر دلیلی با یکدیگر داشته باشند. مسئله دوم این است اگر بتوانیم با یک پتانسیل فقهی، پتانسیلی را ایجاد کنم که به این شخص بگویم تو که دارای چنین روابطی هستی امکان مشروعیت بخشی به این رابطه وجود دارد. لذا پتانسیلی وجود دارد که از این عنوان بسیار سنگین خارج کند و میتواند این رابطه را در غالب شرعی تعریف کرد. وقتی چنین پتانسیلی هست، امکان سوق دادن ازدواج سفید به ازدواج موقت هم وجود دارد». به زبان دیگر، این استاد دانشگاه معتقد است باید ازدواج موقت یا صیغه را جانشین همباشی کرد.
آمار ازدواج و طلاق هم یکی دیگر از نگرانیهای نظام است. البته این نگرانی نیز بر پایه آسیبشناسی مشکلات جامعه نیست، بلکه در چارچوب خواست علی خامنهای برای ازدیاد جمعیت به آن نگاه میشود. در سامانه اینترنتی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور میتوان آخرین آمار ازدواج و طلاق را مشاهده کرد. در سال گذشته خورشیدی در ایران ۶۸۵.۳۵۲ ازدواج به ثبت رسیده است. در سال ۱۳۹۳ شمار ازدواجهای به ثبت رسیده ۷۲۴.۳۴۵ بوده است. به عبارت دیگر در سال ۹۴ شمار ازدواجهای به ثبت رسیده در مقایسه با سال قبل ۵،۴ درصد کمتر بوده است، و سالهاست که این روند ادامه دارد.
در سال ۱۳۹۴ شمار طلاقهای به ثبت رسیده برابر با ۱۶۳.۷۶۵ بوده است که تفاوت چندانی با سال قبل که ۱۶۳.۵۶۹ مورد است، ندارد. در ۱۰ سال گذشته ولی شمار ازدواجهائی که به طلاق انجامیدند بیش از ۵۰ درصد افزایش داشته است. استانهای تهران و البرز در صدر و سیستان و بلوچستان در انتهای فهرست طلاق قرار دارند.
[کیهان لندن شماره ۷۲]