سخنان ضد و نقیض مقامات جمهوری اسلامی در زمینه واگذاری پایگاه هوایی نوژه به روسیه از این حکایت دارد که رژیم در قبال چنین امر حیاتی که مستقیما استقلال و حاکمیت ارضی ایران را هدف قرار داده است در ضدیت با منافع ملی عمل میکند. مقایسه ابرازات وزارت امور خارجه، وزیر دفاع، رئیس مجلس شورای اسلامی، دبیر شورای امنیت ملی و غیره معلوم نمیکند که قرارداد نامبرده چه مفادی دارد که باید از نظر مردم و حتی مجلس شورای اسلامی مخفی بماند و بالاخره اینکه قرارداد مزبور برای چه مدت زمانی بسته شده است.
این اظهارات متناقض مضافا تاکیدی بر آنست که حکومت در یک در هم ریختگی ساختاری بسر میبرد. امری که باید در درجه اول برای هر ایرانی ملی و آزادیخواهی زنگ خطر را به صدا درآورد و او را نسبت به آینده کشور بیمناک سازد.
مقوله استقلال کشور و تمامیت ارضی برای ملیون ایران از آغاز نهضت مشروطه تا کنون همواره در صدر همه برنامههای سیاسی قرار داشته است زیرا آنها بر این امر آگاه بودهاند که وقتی ایران قادر نباشد حاکمیت خود را اعمال نماید، به طریق اولی تحقق حقوق و آزادیهای مردم آن نیز ممکن نخواهد بود.
روسیه در صد سال اخیر (چه در آن زمان که هنوز تزارها بر آن حکومت میکردند، چه در آن دوره که اتحاد جماهیر شوروی در قدرت بود و چه امروز که قدرت ترکیبی از مافیا و کادرهای سابق کا گ ب تشکیل شده است، همواره بر این مدار سیر میکرده که ایران را به کشوری «روسوفیل» تبدیل کند. توافق موقت دو امپراطوری روس و انگلیس برای تقسیم ایران به دو منطقه نفوذی شمال و جنوب که در اوائل قرن بیستم (۱۹۰۷) کلید خورد در اثر انقلاب مشروطه و مقاومت پیگیر ملیون ایران به نتیجه نرسید. با وجود این ایران همچنان به عنوان کشوری با اهمیت استراتژیک در منطقه عرصه دسیسهها و رقابتهای بی پایان قدرتهای جهانی باقی مانده است.
مقابله مستمر روسیه با جنبش مشروطه، تشکیل دیویزیون قزاق و به توپ بستن مجلس، انگلستان را بر آن داشت که تحت عنوان پلیس جنوب نیروی نظامی دیگری تشکیل دهد. کشف نفت و دست یافتن ایران به منابع عظیم نفتی و اهمیت آن، این دخالتها را تشدید نمود. کودتای ۱۲۹۹ توسط رضاخان، که به اشغال کشور توسط متفقین در جنگ جهانی دوم با نادیده انگاشتن بیطرفی ایران در جنگ انجامید، متعاقبا باعث برکناری رضاشاه از سلطنت شد و تبعید وی را به همراه داشت.
رقابت برای کسب امتیازات بیشتر به منظور استخراج نفت در میدانهای نفتی جنوب و شمال کار را به آنجا کشاند که عوامل دو قدرت اشغالگر شوروی و انگلیس علنا خواهان تقسیم ایران به دو منطقه نفتخیز شمال و جنوب شوند. این بار نیز ملیون ایران توانستند به رهبری دکتر مصدق با مبارزات استقلالطلبانه خود که توسط این رهبر ملی موازنه منفی لقب گرفت، جلو توطئه را بگیرند. دولت ملی مصدق قادر شد با جلب پشتیبانی قاطبه مردم، صنعت نفت را ملی کند و اقداماتی مانند برکناری وی و جانشینی قوامالسلطنه و اعلام خودمختاری در استانهای آذربایجان و کردستان نیز نتوانست تعادل موجود را برهم زند. مردم ایران با قیام سی تیر نشان دادند که به هیچ قیمتی حاضر نیستند از استقلال کشور صرفنظر کنند.
کودتای نظامی ۲۸ مرداد بار دیگر و این بار به سرکردگی دولت آمریکا عملی شد تا بر دستآوردهای مبارزات مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت خط بطلان بکشد. نتیجه این شد که ایران در دوران ۲۵ ساله سلطنت استبدادی عملا به حیاط خلوت ایالات متحده در خاورمیانه تبدیل شود.
امروز مسئولان حکومت اسلامی که چنین گذشتهای را نادیده میگیرند و سبکسرانه با استقلال و تمامیت ارضی کشور بازی میکنند، پس از ماجراجویی در سیاست هستهای که به تسلیم در برابر کشورهای ۱+۵ منجر شد، حال مجبور شدهاند برای نجات خود از منجلاب جنگ سوریه به قدرت آتش جنگندههای روسیه متوسل شوند. به نظر میرسد زمان آن رسیده که معنی واقعی شعار “نه شرقی نه غربی” جمهوری اسلامی را در همه ابعاد آن درک کنیم.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور کلیه اقداماتی را که جمهوری اسلامی برای بقای حکومت خود بر ضد منافع ملی و استقلال و تمامیت ارضی کشور انجام میدهد به شدت محکوم میکند و از همه کسانی که قلبشان برای این سرزمین و استقلال آن میتپد، انتظار دارد که به اهمیت و حیاتی بودن این امر توجه نموده و این دشمنی آشکار حکومت اسلامی با منافع ملی را نیز همچون دسیسههای دیگر عقیم سازند.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
۳ شهریور ۱۳۹۵ برابر ۲۴ اوت ۲۰۱۶
[email protected]
http://www.iranazad.info