فروپاشی تدریجی دینی؛ پیامد تقابل شرعیات و پیشرفت

پنج شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۶


کامیار بهرنگ- یکی از استادان جامعه‌شناسی دانشگاه تهران چندی پیش با اشاره به اینکه «متاسفانه امروز جامعه ایران در حال فروپاشی تدریجی دینی است» اضافه کرده بود: «این خطر جدی و همانند دومینو در حال سرعت گرفتن است».

ابراهیم فیاض
ابراهیم فیاض

این اولین اظهار نظر از فروپاشی نظام دینی در جامعه ایران نیست، در سال‌های گذشته همواره صحبت از فاصله میان زندگی عرفی و دینی مردم و در نتیجه شکاف عمیق بین حکومت و جامعه مطرح شده است. نمونه روشن آن را می‌توان در سال‌ها مبارزه با حجاب اجباری پس از پیروزی انقلاب اسلامی دید. بیش از سه دهه فشار و اجبار قانونی و غیرقانونی (و حتی غیرشرعی)، تبلیغات گسترده و هزینه‌های گزاف برای «گسترش فرهنگ حجاب» به آنجا رسیده است که همچنان در آستانه‌ی دهه چهارم انقلاب اسلامی این موضوع در بالاترین رده‌های نظام مورد مناقشه است.

ایران چادر

برای بررسی «فروپاشی تدریجی دینی» با محمد جواد اکبرین پژوهشگر دینی مصاحبه‌ای انجام دادیم.

محمدجواد اکبرین
محمدجواد اکبرین

– ابراهیم فیاض که از چهره‌های اصول‌گرای ایران به شمار می‌رود گفته است: «متاسفانه امروز جامعه ایران در حال فروپاشی تدریجی دینی است» از دید شما چقدر این گزاره صحیح است؟ آیا فروپاشی دینی به معنی امر قدسی در میان مردم است یا دین رسمی؟
– ابتدا فروپاشی دینی را باید تعریف کنیم؛ اگر منظورمان از فروپاشی، فراگیر شدن بی‌اعتقادی یا بی‌اعتمادی به شریعت رسمی و روحانیت است این گزاره می‌تواند درست باشد؛ اما اگر به معنای بی‌ایمان شدن جامعه است موافق نیستم و فرق میان دین و ایمان در این موضوع تعیین‌کننده است؛ یعنی ممکن است فروپاشی دینی اتفاق افتاده باشد اما این به معنای فروپاشی ایمانی نیست. جامعه‌ی ما (و شاید بتوان تا اطلاع ثانوی این را ویژگی جوامع شرقی دانست) وقتی به دین رسمی و متولیانش بی‌اعتقاد یا بی‌اعتماد می‌شود رابطه‌اش با دین آسیب می‌بیند اما ممکن است با عبور از دین، رابطه‌اش با خدا و ایمان به او و امنیت خاطر در پناه او را بازسازی کند.

از اما و اگرها در تعریف فروپاشی که بگذریم آمارها هم در این باره قابل اعتماد نیست. در دولت اصلاحات آماری حاصل از پیمایش‌های سازمان ملی جوانان منتشر شد که نشان می‌داد جامعه از دینداری به معنای مصطلح عبور کرده و بسیاری از جوانان سراسر کشور التزامی به شرعیات ندارند؛ اما پس از برآمدن دولت احمدی‌نژاد یکی از رؤسای تازه از راه رسیده‌ی همان سازمان مصاحبه کرد و گفت آمارهای‌شان نشان می‌دهد که هیچ بحرانی در این زمینه وجود ندارد و اکثریت جوانان کشور نه تنها دیندارند بلکه دخالت دین در همه‌ی زمینه‌ها را ضروری می‌دانند. بنابراین آشفتگی در آمارها و عدم پذیرش واقعیت‌ها رسیدن به تصویر دقیقی از نسبت جامعه با دین را دشوار می‌کند.

پلیس زن – «فروپاشی دینی جمهوری اسلامی» منظور قرائت رسمی اسلام است؟ ما بعد از عهد صفویه همواره با دین رسمی روبرو بودیم اما این که این «دین جمهوری اسلامی»‌ست تا به حال مطرح نبوده…
– حکومت‌های ایران در گذشته هم نسبت‌های کم یا زیادی با دین داشته‌اند اما این شکل و حجم و اندازه از دخالت دین در قانون بی‌سابقه است؛ بماند که ذات دین «اکراه‌ناپذیر» است و ذات قانون «اکراه‌پذیر». به عبارت دیگر همه باید به قانون پای‌بند باشند، اما به تصریح قرآن، در دین اجبار و بایدی وجود ندارد و سرتاسرش از انتخاب اولیه تا التزامات بعدی همه‌اش اکراه‌ناپذیر است. وقتی دین را تبدیل به قانون می‌کنید پارادوکسی به بار می‌آورید که نتیجه‌اش می‌شود شورش درونی جامعه نسبت به دین اجباری.

– ابراهیم فیاض همچنین گفته است «هر چقدر جامعه پیشرفته‌تر شود این فروپاشی سرعت خواهد گرفت». دین در برابر این گزاره که در مقابل آزادی و پیشرفت قرار دارد چگونه می‌خواهد خود را بازسازی کند؟
– طبیعی است وقتی جهان مدرن که بر مبنای عقلانیت مدرن بنا شده دامن و دامنه‌اش تا همه‌ی اقلیم‌ها می‌رسد شما اگر بخواهید با منطق قدیم به دنبال شهروند دیندار مطیع بگردید به بیراهه می‌روید. هر قدر که انسان جدید “چرا”هایش بیشتر شود جا برای “چشم”ها تنگ‌تر می‌شود. نظام معرفت دینی که نداند در کجای تاریخ ایستاده و خود را در چنین زمانه‌ای بازسازی نکند روشن است که متناسب با روند تغییر انسان و جهان به تدریج فرسوده و ویران می‌شود.

– فکر می‌کنید فروپاشی جمهوری اسلامی همراه با فروپاشی نظام دینی خواهد بود یا همچون پیش از انقلاب، دین و دولت از هم جدا می‌شود و به تعبیری دین مردم دین‌تر خواهد شد؟
– پیش‌بینی یا داوریِ نسبتا مطمئن نیاز به آمار و گزارش‌های میدانی دقیق دارد اما برداشت کلی من این است که جامعه با هزینه‌های سنگینی که پرداخت کرده راه خود را پیدا کرده و کاری هم به جمهوری اسلامی ندارد. یعنی مهم نیست نام نظام و سرنوشت آن چه باشد. جامعه تلاش کرده و تا حد زیادی هم موفق شده که دین رسمی را دور بزند و دست آن را از دخالت در حوزه خصوصی‌اش کوتاه کند. این برداشت حتی با نگاهی گذرا به شیوه‌ی زیستن و شمار جمعیت ایران و نتیجه‌ی چهار دهه تبلیغات دینیِ حاکم بر آن قابل تایید نسبی است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=53057