هرچند ویرانهی اقتصادی که وی از خود به جای گذاشت و انزوای سیاسی بینالمللیاش جای مانوری برای وی باقی نگذاشته، و نه تنها اصلاحطلبان بلکه بسیاری از یاران و حامیان دیروزش نیز با بازگشت وی مخالفاند اما تحرکات اخیر وی خبر از چیز دیگری میدهد.
نامه اخیر احمدی نژاد به اوباما، سخنرانیها و سفرهای اخیر وی بیانگر این مهم است که او برای بازگشت به صحنه سیاست و حضور در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو برنامههایی در سر دارد.
احمدینژاد همچنان در میان بخشی از اقتدارگرایان مخالف برجام یک گزینه مورد تایید برای انتخابات پیش رو در بهار ۲۰۱۷ است. بسیاری از این گروه معتقدند که احمدینژاد تنها گزینهای است که میتواند تیم اصلاح و اعتدال را در انتخابات به چالش بکشد.
اما راهکار وی برای بازگشت به صحنه سیاسی چیست؟
احمدینژاد بیشتر از پیش در تلاش است تا به صحنه سیاسی بازگردد حتی با اینکه میداند نه تنها از سوی اعتدالگرایان و اصلاحطلبان بلکه از سوی بخش عمدهای از اصولگرایان نیز با مشکل روبرو خواهد شد.
چندی پیش احمد علمالهدی به صراحت نظر خود را در رابطه با احمدینژاد چنین بیان کرد: «احمدینژاد راه را عوضی رفت، مُرد و تمام شد.»
هر چند طبق معمول بعدتر وی منکر این حرف شد؛ حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه کیهان که در تهران منتشر میشود، در دهم سپتامبر در سخنرانی خود در جمع دانشجویان گفت: «اگر بخواهم به احمدینژاد نمره منصفانهای بدهم نمره بسیار پایینی خواهد گرفت. احمدینژاد در آن ۱۱ روزی که در منزلش متحصن شده بود مقابل رهبری ایستاد و حزباللهیها به همین دلیل به او رای نخواهند داد. من فکر نمیکنم شورای نگهبان وی را اینبار تایید صلاحیت کند.»
جز بخشی از تندروها، اعضایی از میان کمپ اقتدارگرایان نیز احمدینژاد را مورد انتقاد قرار دادهاند. حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیان تهران در مصاحبه خود با «انتخاب» به صراحت گفت که احمدینژاد از قابلیتهای لازم برای بازگشت به عرصه سیاست برخوردار نیست «احمدینژاد لیاقت بازگشت را ندارد چرا که با عملکردی که داشته چهره خود را در میان بسیاری از چهرههای موجه خراب کرده است و همین موضوع وی را به حاشیه رانده است.»
با تمام این احوال عملکرد احمدینژاد در این ایام بیانگر این است که وی خود را برای رقابتهای انتخاباتی آماده میکند. سخنرانیها و سفرهای استانی وی حتی باعث اعتراض برخی از اعضای دولت روحانی و نزدیکان جبهه اصلاح و اعتدال شده است.
وزیر کشور، عبدالرضا رحمانی فضلی، در این رابطه گفت: «به احمدینژاد اخطار داده شده است که آغاز هرگونه فعالیت و کمپین انتخاباتی پیش از زمان رسمی ممنوع و غیر قانونی است. وی بایستی برای جلسات سخنرانیاش مجوز رسمی درخواست نماید، مضاف بر آن محتوای سخنرانیهای او تحریکآمیز است و آهنگ کمپین انتخاباتی دارد که این موضوع صراحتا مغایر با قانون انتخابات است.»
اما احمدینژاد بدون توجه به این اخطارها برنامه خود را دنبال میکند و بدون توجه به تمام این نگرانیها و اخطارها به کار خود ادامه میدهد.
سوال اینجاست که شخصی که دو دوره انتخابات را با تکیه بر حمایتهای اصولگرایان برنده شده چطور میخواهد با وجود تمام انتقادات و مخالفتهای حامیان دیروز خود به صحنه بازگردد؟
در این رابطه صادق زیبا کلام در مصاحبهای با وبسایت المونیتور گفت: «احمدینژاد میداند که تنها کسی است که میتواند روحانی را به چالش بکشد. وی همچنین به خوبی آگاه است که اصولگرایان کاندیدای دیگری غیر از او ندارند. سعید جلیلی و قالیباف هر دو قبلا به روحانی باختهاند و توان رقابت با روحانی را ندارند. احمدینژاد امیدوار است که با نزدیک شدن به انتخابات بتواند اصولگرایان را متقاعد کند تا از وی حمایت کنند.»
جدا از مخالفتهای اصولگرایان، احمدینژاد مشکل گذر از سد شورای نگهبان را نیز دارد. احمد توکلی یکی دیگر از حامیان پیشین احمدینژاد پیشتر با پیامی در کانال تلگرام خود گفته بود، آمدن و نیامدن احمدینژاد مسئله اصلاحطلبان است نه اصولگرایان، دلایل شرعی و قانونی کافی برای رد صلاحیت احمدینژاد وجود دارد.
در مصاحبه دیگری با المونیتور، سعید لیلاز معاونت حزب کارگزاران سازندگی در اینباره گفت: «ما امیدواریم احمدینژاد و هر کاندیدای دیگر تایید صلاحیت شود چرا که ما اصولا با رد صلاحیت مخالفیم. اما از سوی دیگر من معتقدم احمدینژاد با حضور خود در انتخابات پیش رو در میان اصولگرایان ایجاد انشقاق میکند و شانس رسیدن به اجماع بر سر یک کاندیدا را برای این جناح تضعیف میکند. در جایی که در جناح مقابل این عمل باعث همبستگی بیشتر در میان اصلاحطلبان و اعتدالیون میشود.»
با نگاهی اجمالی به جناح اصولگرایان فقدان و نگرانی از نبود یک کاندیدای قابل برای مقابله با روحانی در انتخاب پیش رو مشهود است.
در انتخاباتهای پیشین اصولگرایان تمامی کاندیداهای خود را به میدان فرستادند و شکست خوردند. قالیباف دو بار خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرد و تنها ۱۱ درصد آرا را در سال ۹۲ کسب کرد. علی لاریجانی هم چه از لحاظ کسب آرا و چه از لحاظ جایگاه سیاسی مناسبی برای تبدیل شدن به کاندیدای اصولگرایان ندارد و از سوی دیگر روابط نزدیکی با روحانی دارد و بعید به نظر میرسد تغییری در رای وی ایجاد شود.
یکی از مشکلات اصلی جناح اصولگرا با احمدینژاد بر سر اسفندیار رحیم مشائی است. شخصی که هم از لحاظ اعتقادی و هم از لحاظ سیاسی برای احمدینژاد و تیم وی مشکلساز شد و حتی پست معاونت وی با مخالفت رهبری روبرو گشت.
حسین شریعتمداری که در طول دو دوره ریاست جمهوری احمدینژاد از مدافعان سر سخت او بود بارها این موضوع را بیان کرده که «مقام معظم رهبری طی نامهای از احمدینژاد خواستند تا مشائی را عزل نماید اما احمدینژاد نپذیرفت و رهبری را مجبور کردند تا نامه را عمومی کنند.» شریعتمداری این سخنان را در روز دهم سپتامبر یکبار دیگر در جمع اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بیان کرد و همچنین گفت: «هیچ کس به نامههای خصوصی رهبری دسترسی ندارد و این نامه به دستور خود ایشان عمومی شد. اما در جواب این نامه احمدینژاد چه کرد؟ او به مشائی ۱۸ پست جدید داد و عملا او را در جایگاهی مقتدرتر از معاونت اولی رئیس جمهور قرار داد.»
احمدینژاد با تمام موانع و واقعیتهای موجود هنوز در تعقیب جایگاهی برای خود در انتخابات پیش روست و در تلاش است تا از حالا تیم رقیب را زیر فشار قرار دهد. در بسیاری از سخنرانیها و بیانات وی، تیم روحانی شدیدا زیر ضرب رفته است. در سخنان اخیر احمدینژاد در جمع دانشجویان هوادارش، وی در رابطه با روحانی پیشبینی عجیبی کرد که البته شنیدن چنین سخنانی از وی چندان هم عجیب و غریب نیست، وی گفت: «در ماههای آتی فشارهای سیاسی و اجتماعی به حدی بالا خواهد گرفت که روحانی مجبور خواهد شد صحنه سیاسی را ترک کند.»
اما از سوی دیگر سخنان صریح و روشن خامنهای که در روز دوشنبه ۲۶ سپتامبر منتشر شد به نوعی حجت را بر احمدینژاد تمام کرد. خامنهای در سخنانش که در آغاز کلاس درس خارج فقه ایراد شد، سربسته اما با مشخص بودن «مخاطب خاص» احمدینژاد را خطاب قرار داد و گفت: «به یکی از برادران توصیه کردیم وارد فلان قضیه نشود؛ گفتند چرا پشت بلندگو نگفته؛ خب این هم پشت بلندگو»!
در حال حاضر مشخص نیست که اصولگرایان آیا یک شکست دیگر در مقابل روحانی را خواهند پذیرفت یا مجبور به پذیرش احمدینژاد با تمام کاستیها و مشکلاتش خواهند شد؟ شاید هم پیشگویی احمدی نژاد درست از آب در آید و در انتخابات پیش رو خبری از روحانی نباشد. اما سناریوی دیگری هم ممکن است و آن استفاده تبلیغاتی و جنگ زرگری برای داغ کردن تنور انتخابات سال ۹۶ است.
*منابع:
http://www.al-monitor.com
http://www.foreigndesknews.com/
http://fararu.com
http://jamejamonline.ir
*ترجمه و تحقیق: محسن بهزادکریمی