چندی پیش جوانی که املاک زیادی در شیراز داشت ناگهان ناپدید شد. تلاش دوستان و خانواده برای یافتن وی آغاز گردید، آنها پلیس را در جریان قرار دادند چند روز گذشت اما خبری از او به دست نیامد. در همین حال دو نفر به پلیس خبر دادند اتومبیل سوختهای را در یکی از خیابانهای شهر دیدهاند که سر بریده شخصی روی صندلی عقب آن دیده میشود.
کارآگاهان پس از مدتی به سرنخهایی دست یافتند و متوجه شدند مقتول در ساعات آخر حیات خود با برادرزادهاش دیده شده است.
این فرد به پلیس گفت در آن روز درباره مسائل ملکی با عمویش صحبت کرده و دیگر خبری از او ندارد اما در ادامه بازجوییها به قتل عموی خود اعتراف کرد و گفت در روز حادثه در مسیری که عمویم همیشه رفت و آمد میکرد کمین کردم و دنبال فرصت مناسبی بودم که او بیاید؛ زمانی که اتومبیل او را از دور دیدم کنار خیابان آمدم تا مرا سوار کند، وی تا مرا دید توقف کرد پس از سوار شدن و کمی گفتگو با هم درگیر شدیم چندین ضربه چاقو به وی زدم غرق در خون شد و گوشهای توقف کرد سرش را بریدم و روی صندلی گذاشتم و به گوشه خلوتی رفتم تن وی را بیرون انداختم و بنزین روی جسد و اتومبیل پاشیدم و پس از آتش زدن آن فرار کردم.
قاتل اختلاف مالی را انگیزه جنایت اعلام کرد و گفت برادرش در این ماجرا با او همدست بوده است. تحقیقات بعدی پلیس نشان داد یک زن نیز هنگام وقوع جنایت همراه وی بوده است. تحقیقات پلیس در این رابطه ادامه دارد.