وبسایت «weforum» (فوروم اقتصاد جهانی) در گزارشی به برپایی جام جهانی برای بیخانمانها پرداخته است. مِل یانگ، نویسنده گزارش در مقدمه با بیان اینکه عشق زیادی به ورزش دارد و مسابقات المپیک و پارا المپیک در ریو را به دقت پیگیری کرده نوشته است «به عنوان یکی از بنیانگذاران و مدیر جام جهانی بیخانمانها میدانم که این رویدادی بیسابقه است».
او در گزارش خود به این پرسش پاسخ داده که «فوتبال چگونه مردم را از سطح خیابانها جمع میکند.»
مل یانگ نوشته «بیخانمانی در همه جا هستند، در آمریکا که همچنان ثروتمندترین کشور دنیا است، به هر شهری که سفر کنید مردم بیخانمانی را خواهید دید که روی که نیمکتها و ورودی درها خوابیدهاند. در جهانی که از بیشترین میزان ثروت برخوردار است این موضوع تکاندهنده است. به ماه موشک میفرستیم و به دنبال اختراع اتومبیلهای بدون راننده هستیم اما هنوز نمیتوانیم کاری کنیم که بالای سر همه ما سقفی باشد.کاری که اگر فکر و ذکرمان را رویش بگذاریم میتوانیم به بیخانمانی پایان دهیم. و ورزش چیزی است که میتواند راه آن را به ما نشان دهد».
به اعتقاد او «جام جهانی بیخانمانها نمونه مهمی است از اینکه ما چقدر راحت میتوانیم زندگیها را تنها با یک توپ تغییر دهیم. لیزا در آمریکا بیخانمان است. مارتین در خیابانهای کیپتاون زندگی میکرد. شاون ساکن خوابگاه بیخانمانها در دوبلین بود، امان در اندونزی هیچ سقفی بالای سرش نبود. جودی در اسکاتلند بیخانمان بود و لیندون نیز در گرانادا بیکار بود. اینها صدها و هزاران مایل دور از هم زندگی میکردند اما در دو چیز مشترک بودند. اول اینکه خانهای نداشتند و دوم اینکه یاد گرفتند تا نماینده کشور خود در جام جهانی بیخانمانها باشند».
جام جهانی بیخانمانها که توسط سازمانی در ادینبورگ پایهگذاری شد از الگویی بسیار ساده برخوردار است: ما در ۷۴ کشور کار میکنیم و در هر کشور همکارانی داریم که به خیابانهای کشور اقامت خود میروند تا مردم بیخانمان را پیدا کنند و از آنها بخواهند فوتبال بازی کنند. غالباً هم جواب آنها مثبت است.
سپس برای بازی به جایی در همان حوالی میرویم. زیبایی فوتبال در این است که انسانها به آسانی با آن ارتباط برقرار میکنند. میتوان در هر خیابانی و پارکی و ادارهای دو به دو بازی کرد یا حتی بیست به بیست. میتوانید چاق یا لاغر یا بسیار خوب یا بد، پیر یا جوان، مرد یا زن باشید، هر طوری که باشید مهم نیست چرا که این بازی مجال بازی را به هر کسی میدهد.
ما روال منظمی ساختهایم و در آن بازی میکنیم و قهرمانی را میپرورانیم. از تخیلمان بهره گرفتیم. فوتبال محور همه چیز است و همه در آن برابرند، ولی ما بدین منظور از آن استفاده میکنیم تا تغییری در زندگی مردم ایجاد کنیم.
فراتر از رقابت فوتبالی
این مسابقات به مدت یک هفته در وسط شهر برگزار میشود. استادیوم خیابانی فوتبال به سرعت بنا میشود، مسابقات ۱۴دقیقه طول میکشد و از سرعت بسیار بالایی برخوردار است. ورودی رایگان است و هزاران نفر از مردم برای تماشا به آنجا میآیند. بیشترین تماشاچیان در مکزیکوسیتی بود که ۱۶۸ هزار نفر در یک هفته به تماشای این مسابقات نشستند.
بازیکنان از استانداردهای متنوعی برخوردارند و ساختار جوری تعریف شده که هر تیم سطح خودش را پیدا کند. اگر در این مسابقات ببازید به کشور خود باز نمیگردید. تنها یک تیم برنده اصلی میشود، اما همه تیمها برنده هستند. درست مثل ماراتن فرقی نمیکند که شما چقدر جلو یا عقب هستید، همه یک مدال میگیرید. رقابتی فراگیر که حذفکننده نیست. هر بازیکن تنها یک بار میتواند به این مسابقات بیاید چرا که خصلت این برنامه این است که تاثیرگذار و پویا باشد.
به اعتقاد یانگ «کسانی که در این مسابقات وارد میشوند میتوانند زندگی بهتری برای خود ایجاد کنند. حدود ۹۰ درصد از کسانی در این مسابقات شرکت کردهاند زندگیشان را بهطور کامل تغییر دادهاند. خانه گرفتهاند، شغل پیدا کردهاند و اعتیاد را رها کردهاند. آنها قهرمانند. بسیاری از آنها اکنون مدیر و مربی هستند و رهبرانی واقعی هستند که تحرک اجتماعی میآفرینند».
چهره انسان در پشت آمار و ارقام
نویسنده در پایان گزارش نوشته، این رویداد از سال ۲۰۰۳ تا کنون در شهرهای مختلف در سراسر دنیا برگزار میشود. امسال حدود ۱۰۰ هزار نفر در این برنامه شرکت کردهاند. از آغاز تاکنون، بر زندگی یک میلیون نفر تاثیر گذاشتهایم. اما اگر واقعا میخواهید ببینید ورزش چگونه زندگی انسانها را تغییر میدهد عدد و رقمها را فراموش کنید و نگاهتان را بر جنبۀ انسانی آن متمرکز کنید. لیزا و مارتین و شاون و امان و جودی و لیندون را به خاطر دارید؟ آنها دیگر بیخانمان نیستند. شغل و خانه دارند و همه آنها به شما خواهند گفت که فوتبال تلنگری که به آن احتیاج داشتند را زده تا از تاریکیهای دنیا به سوی روشنی حرکت کنند. فوتبال کاری کرده که آنها از آمار و ارقامی بینام، تبدیل به انسانهایی با نام و باهویت شوند.
لازم است که ورزش را به عنوان عامل تغییر به رسمیت بشناسیم. بله، میتوان همچنان از ستارگان دنیای ورزش نیز الهام گرفت؛ اما بیایید این الهامبخشی را در این مسیر به کار بگیریم که افراد هر چه بیشتری را با ورزش آشنا کنیم و در این مسیر زندگی آنها را متحول سازیم.