یک عضو هیات علمی انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی ایران گفته فقر و بیکاری و کاهش توان مالی خانوادهها سوء تغذیه و گرسنگی پنهان در استانهای شرقی ایران به خصوص مناطق حاشیهنشین را به ناامنترین مناطق غذایی کشور تبدیل کرده است.
دکتر فاطمه محمدی نصرآبادی، در نشستی با عنوان «جغرافیای فقر» به محلههایی حاشیهنشین اشاره کرد که آسفالت ندارند و شهرداری آنها را به رسمیت نمیشناسد یا خانههایی که حتی پلاک ندارند که در آنها خانوادههای نیازمند زندگی میکنند و علایم سوء تغذیه در آنها مشهود است.
او با تاکید بر آثار منفی فقر بر افزایش گرسنگیِ عنوان کرد: «سوء تغذیه توانایی و بازدهی فرد را چه در کودکی و چه در بزرگسالی کاهش میدهد، هزینهای سنگین روی دست جامعه میگذارد و مانند ترمزی در فرآیند توسعه عمل میکند».
به گفته این محقق اقداماتی برای شناخت گروههای آسیبپذیر و حمایت از آنها برای مبارزه با سوء تغذیه انجام شده است از جمله طرحی با عنوان «کوچهگردان عاشق» که در شبهای قدر سال ۹۵، علاوه بر آگاهیرسانی هشت هزار کیسه غذایی حمایتی شامل مایحتاج ضروری خانوادههای آسیبپذیر تهیه و پس از شناسایی خانوادهها در میان آنان تقسیم شده است.
مرداد ماه امسال معاون وزیر بهداشت با ارائه گزارشی از آسیبهای اجتماعی در ضمن تاکید بر روند سریع افزایش فقر و محرومیت خبر داد که ۳۰ درصد جمعیت کشور گرسنه هستند و حتی نان برای خوردن ندارند.
فروردین سال ۱۳۹۰ وزارت جهاد کشاورزی از کاهش ۲ میلیون تنی سرانه مصرف گندم کشور خبر داد. مصرف سالانه گندم در ایران در سال ۸۴ حدود ۱۰ میلیون تن بود، اما در سال ۸۸ به هشت میلیون و هفتصد هزار تن رسید.
برای کشوری که نان اصلیترین غذای سفره خانوار محسوب میشود و جمعیت آن رو به افزایش است، کاهش مصرف گندم یعنی افزایش فقر و ناتوانی از خرید نان برای سیرکردن شکم.
موج کاهش مصرف گندم در ایران چند ماه پس حذف سوبسیدها و آزادسازی قیمتها پس از اجرای طرح «هدفمندی یارانه» آغاز شد. افزایش قمیت نان سفره میلیونها نفر از مردم را خالی کرد.