علی شریفیان (+عکس) خانم آلیسون آذر حدود پانزده ماه است که چهار فرزند خردسال خود را ندیده و به شدت نگران سرنوشت آنهاست. شروان ۱۱ساله، رژوان ۹ ساله، درسیم ۷ ساله و میتان ۳ ساله را پدرشان آقای دکتر سارن آذر (صلاحالدین محمودی) در سفری به عنوان تعطیلات با موافقت مادرشان و با اجازه ویژه دادگاه به اروپا برده و در جریان سفر به طور ناگهانی ناپدید شدهاند.
خانم آلیسون آذر در گفتگویی با کیهان لندن میگوید: «در این سفر بچهها مدتی در پاریس بودند. در آنجا من با آنها هر روز تلفنی در تماس بودم؛ پس از پاریس به آلمان و به شهر دوسلدورف رفتند. در آنجا هم چند روز با آنها گفتگو داشتم. بعد از آن ناگهان ارتباطم با آنها در اواسط ماه اوت سال گذشته قطع شد و مدتی از آنها اصلا خبری نداشتم.»
بچهها همراه با پدرشان آخرین بار در کلن آلمان دیده شدهاند. وی در ادامه گفت: «به هر وسیلهای که میتوانستم سعی کردم خبری از آنها بگیرم و وقتی دیدم که ناپدید شدن آنها غیرعادی و مشکوک است به پلیس آر سی ام پی ( پلیس ویژه کاناد) مراجعه کردم و آنها به تحقیق در باره موضوع ناپدید شدن آنها پرداختند اما نمیدانم چرا در آغاز با جدیت این موضوع را دنبال نکردند.»
از این مرحله به بعد روایت غمانگیز این مادر کانادایی شروع میشود. وی در مورد آشنایی و ازدواجاش با دکتر سارن آذر به کیهان لندن میگوید: «در سال ۲۰۰۲ با سارن آشنا شدم. آن موقع دانشجوی رشته پزشکی بود. پس از آشناییهای نخستین در همان سال با هم ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم. من مشغول به کار بودم و از او حمایت کردم تا توانست دکترای پزشکی خود را به دست آورد. اجداد من اروپایی و از شهر گلاسکوی اسکاتلند هستند. آنها جزو اولین مهاجران اروپایی مثل ایرلندیها، فرانسویها و ایتالیاییها بودند که حدود چهارصد سال پیش به کانادا مهاجرت کردند. ما هم مانند ایرانیان داشتن فرزند متعدد از سنتهای خانوادگی و فرهنگیمان است. دکتر سارن انسان بسیار با هوش، مهربان و فداکاری بود. او چند سال به طور دواطلبانه به مناطق جنگزده کردستان (عراق) رفته و به مردم نیازمند جنگزده که زیر آتش داعش بودند، کمکهای پزشکی میکرد. خدمات انساندوستانه او مورد تقدیر و تحسین رسمی دولت وقت کانادا و شخص استفن هارپر، نخست وزیر دولت فدرال قرار گرفت.»
از خانم آلیسون آذر پرسیدم چگونه شد که روابط شما رو به تیرگی گذاشت و از هم جدا شدید، وی توضیح میدهد: «نمی دانم چه دلایل دقیقی سبب شد اما متاسفانه حدود سال ۲۰۱۲ پس از بیش از ده سال زندگی مشترک موفق، اختلافات ما شروع شد تا جایی که برای من چارهای جز دادن درخواست طلاق به دادگستری باقی نماند.»
خانم آذر ادامه میدهد: «قاضی رای به جدایی داد و در مورد مهمترین موضوع پس از طلاق ما، یعنی فرزندانمان، رای دادگاه این بود که حق نگهداری کودکان را به پدر و مادر، هر دو، داد. من و همسر سابقم به تساوی میتوانستیم بچهها را تربیت و از آنها نگهداری کنیم. قاضی پرونده اما با توجه به وضعیت جنگی و نا بسامان در مناطق کردستان عراق و ترکیه و اینکه این مناطق، جنگی هستند و ایران و کردستان ایران در کل مکانهای امنی برای زندگی، تحصیل و پرورش بچهها نیستند، مقرر کرد که این کودکان باید در کانادا نگهداری شوند.»
موضوع طلاق بین زوجهایی که از دو ملیت و از دو فرهنگ، مذهب و سنت متفاوت هستند، یکی از مسائل و دلایل قابل توجه طلاقها در کاناداست، با وجود اینکه کشوری که بافت جامعه از اقوام و ملتهای گوناگون ساخته شده و مهاجران جمعیت عمده آن را تشکیل میدهند. البته باید یادآور شد بسیاری از ازدواجهایی که بین کاناداییها و مهاجران جدیدتر صورت میگیرد نیز ازدواجهای موفقی هستند.
خانم آلیسون آذر در ادامه میافزاید: «این طلاق ضربه بزرگی به من و به ویژه به فرزندانم بود. من بر این باورم که مخصوصا در سنین خردسالی، رشد و نوجوانی و حتی جوانی، فرزندان بیشتر به مادرشان نیاز دارند گرچه وجود پدر هم در کنار آنها لازم است. »
به هر روی، پس از اینکه مدتی از طلاق میگذرد دکتر سارن آذر تصمیم میگیرد بچهها را برای گذراندن تعطیلات تابستانی به اروپا ببرد. با موافقت مادر و با کسب اجازه رسمی از دادگستری این کار انجام میشود و بچهها مدت کوتاهی را با پدرشان در اروپا میگذرانند و در تاریخ مشخص شده پدرشان آنها را به کانادا بر میگرداند.
تابستان گذشته نیز دکتر آذر دوباره با اجازه دادگستری و این بار برای مدت طولانیتری فرزندانش را به اروپا میبرد، اما دیگر آنها را بر نمیگرداند. تا کنون بر اساس خبرهایی که در رسانههای کانادا منتشر و از سوی خانم آلیسون آذر هم تائید شده میگویند که پدر توانسته بچهها را بر خلاف قانون ابتدا به اقلیم کردستان عراق ببرد و از آنجا بر اساس خبرهای تائید شده دیگری آنها را به کردستان ایران برده است.
آخرین خبر که مادر از فرزندان خود و پدرشان دارد این است که آنها در اورمیه در استان آذربایجان غربی ایران زندگی میکنند. دکتر سارن آذر در بیمارستانی در همین شهر مشغول به کار است. او در پیامی اطمینان خاطر داده که بچهها در امنیت زندگی میکنند و در اینجا خوشحالاند. پلیس کانادا قرار تعقیب و بازداشت دکتر آذر را در سراسر کانادا و جهان به اتهام ربودن فرزندانش بر خلاف قانون صادر کرده است.
خانم آذر در گفتگو با کیهان لندن تاکید میکند که فرزندانش مدارک و پاسپورت ایرانی نداشته و با پاسپورت کانادایی سفر کردهاند اما یادآور میشود: «من حدس میزنم دکتر آذر در مدتی که در اروپا یا کردستان عراق بوده برای بچهها مدارک ایرانی گرفته یا شاید آنها را به طور غیر قانونی به ایران برده است.»
سال گذشته خبر ناپدید شدن این کودکان به عنوان خبری نه چندان قابل توجه منتشر شد اما با دستگیری دکتر هما هودفر و زندانی شدن وی در تهران و سپش آزادیاش بعد از ۱۱۲ روز، خانم آذر با تلاشهای بیشتری برای بازگرداندن فرزندانش به هر دری میزند و خبر این ربودن در رسانههای کانادا بازتاب گستردهای پیدا کرد. خانم آذر برای پیگیری به اتاوا، پایتخت کانادا رفت و با جاستین ترودو نخست وزیر و استفان دیون وزیر امور خارجه ملاقت و مذاکراتی کرده است. موضوع در پارلمان کانادا در روز ششم اکتبر ۲۰۱۶ پیش از برنامه پرسش و پاسخ به وسیله نمایندگان احزاب اپوزیسیون به عنوان انتقاد از بی توجهی دولت ترودو به سرنوشت کاناداییهایی که گرفتار و یا ربوده شده و در کشورهایی با حکومتهای دیکتاوری نا امن بسر میبرند، مطرح شد. خانم هلن لارومیه نماینده عضو حزب دموکرات نو و منتقد دولت، در پارلمان نخست وزیر را مورد خطاب قرار داد و خواستار توضیح در مورد ربوده شدن این کودکان کانادایی شد. مایکل کوپر، نماینده محافظهکار(اپوزیسون رسمی دولت) در مجلس ضمن اعتراض شدید به ترودو گفت که نخست وزیر باید برگرداندن این کودکان به کانادا را در اولویتهای خود قرار دهد. وی افزود، نخست وزیر ۵ ماه پیش از این جلسه با خانم آلیسون آذر ملاقات کرده و به وی وعده داده بود که با تمام امکانات برای حل مشکل اقدام خواهد کرد، چرا هیچ اقدامی نکرده است؟ خانم آذر بعد از این جلسه در کریدور مجلس خطاب به خبرنگاران رسانهها ضمن ابراز نا امیدی از بی عملی ترودو گفت: «من از نخست وزیر خواستم که گوشی تلفن را بردارد و مستقیما با رئیس جمهور ایران صحبت کند.»
ربوده شدن فرزندان حاصل از چنین ازدواجهایی در کانادا سابقه دارد. در یک گزارش آماری از پلیس ونکوور به مناسبت مورد مشابهی که در یک خانواده ایرانی اتفاق افتاده بود، تنها در یک سال، ۵۷ مورد فرزندربایی در آن شهر وجود داشته که ۳۵ مورد آن ماجرای پدران مسلمان بوده که فرزند یا فرزندان خود را ربوده و به کشور خود بازگرداندهاند. پدرانی که از کشورهای مسلماننشین دست به فرزندربایی میزنند دلایلی برای این کار دارند از جمله اینکه علاقه ندارند فرزندانشان با فرهنگ و اخلاق غربی بزرگ شوند و یا زیر نظر مادر «بی بند و بارشان» بزرگ شوند. در عین حال آنها پس از آنکه متوجه میشوند مادران در امر طلاق، از حقوقی برابر با پدر برخوردار هستند، آن را بر نمیتابند. آنها ظرفیت پذیرش آزادیهای زنان و کودکان در جوامع باز و کشورهای غربی را ندارند و نمیتوانند آن را تحمل کنند.
در باره تلاشهای دولت کانادا در زمینه بازگرداندن این کودکان به کانادا معلوم نیست که حکومت اسلامی با مقامات کانادا و پلیس اینترپل همکاری کند اما گروهی از ناظران سیاسی میگویند دولت کانادا به این دلیل که در صدد عادی کردن روابط سیاسی با جمهوری اسلامی است، در مورد این فرزندربایی با قدرت عمل نمیکند. حکومت ایران تا کنون هیچ واکنشی در این زمینه از خود نشان نداده است.
کیهان لندن برای طرح پرسشهایی درباره اقدامات دولت کانادا در این زمینه، با آقای مجید جوهری، یکی از دو نماینده ایرانیتبار لیبرال که در این پرونده به حل مشکل خانم آذر کمک میکند، تماس گرفت. وی حاضر به دادن پاسخ سریع به پرسشها نشد و خواست که پرسش ها را برایش ارسال کنیم تا پاسخ بدهد. او خاطرنشان کرد حدود « یک هفته و نیم» برای پاسخ به پرسشها زمان لازم دارد و دلیل این امر را چک کردن موضوع با دولت کانادا و خانم آلیسون آذر عنوان کرد. این در حالیست که یکی از وعدههای انتخاباتی ترودو این بوده که لیبرالها ( بر خلاف محافظهکاران) در رابطه با رسانهها شفاف و با سرعت پاسخگو خواهند بود.
برای تهیه این گزارش از طریق فیسبوک برای دکتر سارن آذر نیز پیام داده شد تا نظرات خود را مطرح کند اما هیچ پاسخی دریافت نکردیم. سرنوشت کودکانی که توسط پدرشان ربوده شدهاند در حال حاضر معلوم نیست و مادر کانادایی آنها نمیداند تا کی باید چشم به راه دیدن فرزندانش بماند.