جارد پیزا یک روانشناس و محقق در وبسایت The conversation در مقالهای با بیان تجربهی شخصی خود و چند پروژه تحقیقاتی در علوم رفتاری به پرسشهایی در مورد «دورویی» در افراد و راههای مقابله با آن پاسخ داده است.
پیزا در مقدمه نوشته «چند سال پیش متوجه شدم یکی از دوستانم مشغول فریب شریک زندگیاش است. این مسئله بلافاصله نظرم را در مورد این دوست خدشهدار کرد. سپس یادم آمد که خودم هم دقیقاً چنین کاری را چند سال قبلتر انجام داده بودم. در آن زمان من در رابطهی بدی گرفتار بودم و اینکه تلاش کردم مسئله را برای شریک سابقم روشن کنم و نشد، چیزی از زشتی رفتار من نمیکاست. اما من باور داشتم که خودم فردی کاملاً اخلاقی هستم. حالا چرا ارزیابی من در مورد دوستم به همین اندازه سخاوتمندانه نبود؟ و چرا من به همین راحتی اشتباه خود را فراموش کرده بودم؟ تحقیقات روانشناسی همواره نشان داده که ما اغلب استانداردهای اخلاقی بالاتری برای دیگران قائلیم تا خودمان. اما چرا این گونه است و چهطور میتوانیم از قضاوت کردن درباره دیگران دست بکشیم؟»
این روانشناس و محقق مینویسد، «اخلاق امر مرکزی زندگی اجتماعی است. در مجموعهای از مطالعات من و همکارانم مشخص شد که صفات اخلاقی بیشترین ارزش را برای ما دارد. در مطالعهای دیگر از افراد خواستیم که مهمترین ویژگیهایی را که افراد مختلف، از خواروبارفروش گرفته تا معلمان و قضات و پدر و مادرها باید داشته باشند رتبهبندی کنند. در همه این نقشها، صفات اخلاقی همچون صداقت، عدالت و قابل اعتماد بودن از صفتهای دیگری چون خوشبرخورد بودن و هوشمندی برای همه این نقشها رتبه بالاتری پیدا کردند».
به باور این روانشناس «این یافتهها به وضوح اهمیت اخلاق را نشان میدهد و توضیح میدهد که چرا درگیر شدن یک سیاستمدار در انجام کاری غیراخلاقی میتواند به شدت چهره او را تخریب کند، حتی بیشتر از گفتن حرفی نابخردانه و یا خونگرم نبودن! اما چرا؟ ممکن است یک دلیلاش این باشد که وقتی ما اخلاقیات یک نفر را میسنجیم میخواهیم بدانیم که آیا او با ما یا دیگران رفتار خوبی دارد یا نه. و برعکس وقتی هوش و خونگرمی شخصی را میسنجیم، میخواهیم بدانیم که آیا او قادر است به اهداف خود برسد؟»
جارد پیزا در ادامه نوشته یادآوری میکند، در پژوهش دیگری دریافتیم که مردم ویژگیهایی چون هوش و خونگرمی را در کسانی تمجید میکنندکه به لحاظ اخلاقی درستکار هستند. آنها واقعاً ترجیح میدهند که کسی کمتر شایسته باشد تا اینکه فساد اخلاقی داشته باشد. حتی سنجش ما از شایستگی نیز به دارا بودن و دارا نبودنِ صفات اخلاقی بستگی دارد.
برعکس، ما کمتر به ناکامیهای اخلاقی خود مینگریم. تحقیقات نشان میدهد که همه ما دوست داریم خودمان را افرادی اخلاقگرا بدانیم، در حالیکه دائماً در وسوسه رفتارهای غیراخلاقی هستیم و یا حتی غیراخلاقی رفتار میکنیم. این ناکامیهای اخلاقی، درک ما از خودمان را زیر سوال میبرد و به همین دلیل ما درگیر مانورهای گوناگون ذهنی میشویم تا این تهدید را خنثی کنیم. این کاریست که قبل یا بعد از اعمال خود انجام میدهیم و معمولاً به آن آگاه نیستیم. یکی از این مانورها این است که خودمان را متقاعد میکنیم که آن اشتباه چندان هم بد نبوده و احتمالاً دیگران هم از آن سود میبرند، و یا کارهای اخلاقی اخیرمان را به خودمان یادآوری میکنیم.
طبق تحقیقات این روانشناس، بسیاری از ما وقتی نوبت به کارهای نادرستمان میرسد، دچار «فراموشی اخلاقی» میشویم. خاطره صدمه زدن به دیگری و تجاوز از اصول اخلاقی بیش از حد سنگین است. بنابراین فراموش کردن کارهای نادرستمان به ما این امکان را میدهد تا دوباره قابلیت خودمان را برای خوب بودن باور کنیم.
چند اصل برای مقابله با دورویی
آگاهی نسبت به این ترفندها که به نفع خودمان است احتمالاً کمک خواهد کرد تا با آرمانهایمان همسوتر شویم و با دوستانمان سخاوتمندتر باشیم. پس چهکاری میتوان کرد تا کمتر دیگران را قضاوت کنیم و کمی با خودمان صادقتر باشیم؟ چهار کاری که میتوانیم بکنیم این است:
۱) همیشه تصور نکنید که فرد از اشتباهاش آگاه است. بسیاری از موقعیتها مبهم است و مردم (و شما) ممکن است این ابهام را به نفع خودتان بهرهبرداری کنید. گاهی افراد ممکن است حتی تصور کنند که کاری که انجام میدهند خوب است و به نفع دیگران هم هست.
۲) فکر نکنید که شما ابعاد کامل عوامل موثر بر تصمیمگیریهای یک فرد را میدانید و یا میفهمید. شما به چنین دانستههایی دسترسی ندارید، حتی در مورد خودتان.
۳) فروتنی از آن جهت مهم است که همه ما از امور اخلاقی به نفع خودمان بهرهبرداری میکنیم. همه ما آلوده به گناهان کوچک زیاد و چه بسا گناهان بزرگ هستیم.
۴) تا جایی که میتوانید در مورد ناکامیهای اخلاقی خودتان صادق باشید. آگاهی به لغزشهای خودتان و توجیههایی که برای آنها می آورید، به شما یادآوری خواهد کرد که چقدر انحراف از آرمانها آسان است. ضمن اینکه ممکن است در زمان ناکامیهای دیگران موجب شود که خودتان را نقد کنید و یا از آنها فاصله بگیرید.