چندی پیش پلیس تهران از وقوع یک قتل در محل یافتآباد با خبر شد. آنها با حضور در محل حادثه خانمی ۳۵ ساله را دیدند که در اثر فشار شدید به گردنش خفه شده است. همسایهها گفتند دقایقی پیش پسر نوجوانی را دیدهاند که با حالتی پریشان از خانه مقتوله بیرون رفته است. دختر این زن وقتی به خانه برگشت با جسد مادرش روبرو شد و با پلیس تماس گرفت.
او گفت با پسر نوجوانی دوست بودم به خانه ما رفت و آمد داشت و قرار بود ازدواج کنیم اما بعد از مدتی فهمیدم با مادرم روابط نامشروع دارد، دوستیمان را قطع کردم. روز حادثه مرا به بهانه خریدن سیگار بیرون فرستاد، وقتی برگشتم با جنازه مادرم روبرو شدم.
چند روز بعد از حادثه پسر جوان خود را به پلیس معرفی کرد. در دادگاه دختران خانم کشته شده برای قاتل مادرشان تقاضای اعدام کردند، متهم به قتل گفت من و مادر دوست دخترم فامیل دور هستیم و هفتهای سه بار به خانه آنها رفت و آمد داشتم از دو سال پیش با مهسا یکی از دختران او دوست بودم میخواستیم ازدواج کنیم اما وقتی مادرش ماجرا را فهمید به من گفت اگر مهسا را میخواهم باید با او هم رابطه داشته باشم، از این کار بدم آمد اما به خاطر مهسا مجبور بودم.
روز حادثه وقتی به خانه آنها رفتم با هم مشروب خوردیم سپس او پیشنهاد رابطه جنسی داد با هم درگیر شدیم روی من پرید نفسم بند آمده بود برای نجات خودم کراواتم را دور گردنش پیچیدم و با فشار او را کنار زدم نمیدانستم مُرده به سرعت از خانه بیرون رفتم، همان شب فهمیدم فوت شده است. سه روز بعد به پیشنهاد عمهام خودم را به پلیس معرفی کردم.
او در دادگاه گفت قتل در شرایط مستی و زیر سن قانونی بوده، اما دادگاه حکم اعدام برای او صادر کرد. این حکم اما در دیوان عالی کشور به دلیل سن پائین متهم رد شد و پرونده به دادگاه دیگری رفت.
پسر ۱۷ ساله در دادگاه تجدیدنظر گفت مادر دوست دخترم با پسرخالهام هم رابطه داشت. آن روز روی من افتاده بود من ۳۰ کیلو وزن داشتم و او ۳۵ ساله بود و سنگین هر چه هلش میدادم کنار نمیرفت مجبور شدم با کراواتم خفهاش کنم.
پسر جوان این بار به دادگاه گفت: اگر میدانستم حکم اعدام برایم صادر میشود به جای آنکه خودم را به پلیس معرفی کنم فرار میکردم مثل خیلی از قاتلها. دادگاه در پایان جلسه ۴۰ روز به قاتل وقت داد تا خانواده مقتول را راضی کند تا او را ببخشند.