ایران صرف نظر از تغییر و تحولات ناگزیر که در حکومتاش جریان دارد، از نظر اجتماعی در حال یک گذار تاریخی و فرهنگی است که بیتردید بر ساختار قدرت نیز تأثیرات تعیینکننده دارد.
در این میان، تکنولوژی ارتباطات، از تلویزیونهای ماهوارهای تا اینترنت و رسانههای اجتماعی و رد و بدل خبر و اطلاعات در هر زمینهای که به طور گسترده بین شهروندان ایران جریان دارد، در شکل گرفتن این گذار نقش مهمی بازی میکند.
خبرهایی که فراتر از مسایل سیاسی و اقتصادی درباره اعدام، تجاوز جنسی کودکان و نوجوانان، تنبیه دانشآموزان، حیوانآزاری و مشکلات مربوط به محیط زیست منتشر میشود و واکنش بخش مهمی از مردم به آنها، نشانگر این گذار فرهنگی است. گذار از عرف و عادات و سنتهای ضدارزش به فرهنگ و رفتار ارزشمند با دیگران و محیط زیست خود؛ گذار از ناآگاهی جمعی به آگاهی و خودآگاهی فردی.
مثلا موضوع تجاوز جنسی کودکان و نوجوانان را در نظر بگیریم. پدیدهای که با اینکه در جامعه وجود دارد اما هم حرف زدن درباره آن و هم واکنش قربانی و خانوادهاش علیه آن، هنوز تابو به شمار میرود. اما وقتی خود قربانیان راه را بر افشای چنین مواردی میگشایند و مورد حمایت خانواده خود نیز قرار میگیرند، سبب میشوند تا دستگاه قضایی نیز نسبت به آن بیاعتنا نماند.
یا واکنش شدید از سوی جامعه به تنبیه دانشآموزان در مدرسه نیز سبب میشود تا هم کودکان و جوانان نسبت به این برخورد غیرانسانی حساس شوند و هم خانوادهها موضوع را مسکوت نگذارند. تا جایی که دستگاه قضایی مجبور به تنبیه معلمانی میشود که پای خشونت را به مدارس میگشایند.
واکنش به حیوانآزاری نمونهی دیگری در این گذار است. وقتی چند ماه پیش آن فردی که به آزار و شکنجه یک سگ پرداخته بود، بر اثر بازتاب گستردهی آن در شبکههای اجتماعی مورد پیگرد قانونی قرار گرفت، یک بار دیگر نشان داده شد که جامعه نه تنها علیه فرهنگ رایج خود وارد عمل شده بلکه میتواند مقامات و نهادهای مسوول را نیز به واکنش و پیگیری وادارد.
شکل گرفتن مدنی فعالیتهای محیط زیستی در نهادهای آموزشی، از مهد کودکها تا مدارس و همچنین در گروههای مختلف شهروندی نیز نشانگر رشد خودآگاهی نسبت به ضرورت حفظ محیطی است که در آن زندگی میکنیم و به آن نیاز داریم.
نکتهی مهم اما اینجاست که در این خودآگاهی مدنی، با وجود تفاوتهای سیاسی و عقیدتی که در میان شهروندان وجود دارد، بسیاری از آنان مرزهای تفاوت و جدایی را در مواردی که به سرنوشت و مشکلات مشترک آنها مربوط میشود زیر پا میگذارند.
با این همه روند این خودآگاهی با افزایش عصبیت و خشونت تا حد ارتکاب جنایت از جمله در میان خانوادهها بر سر پیش پا افتادهترین مسایل همراه است؛ دلیل این تناقض را میبایست در تضادی جست که بین نظام مذهبی و راکد حاکم بر ایران و جامعهی پویا و شناور این کشور همیشه وجود داشته است.