روز شنبه، ۲۹ آبان، حسن شایانفر مدیر دفتر پژوهشهای روزنامه کیهان که به «ارگان بیت رهبری» مشهور است، پس از طی یک دوره سخت بیماری در خانهاش در تهران درگذشت.
او که سالها در کنار حسینشریعتمداری مدیر مسئول این روزنامه و محمد حسن صفارهرندی سردبیر پیشین کیهان و مشاور فرهنگی فعلی سپاه در ستوننویسان ثابت برای خود جایگاه خوبی دست و پا کرده بود. در وصف خدماتاش به اصلیترین بازوی ولایت فقیه در بین روزنامهها یعنی موسسه کیهان همین کافی است که پس از مرگاش خبرگزاری تسنیم نوشت: «حاج حسن شایانفر گنجینه اسرار انقلاب، سردار گمنام عرصه جنگ نرم و مشاور فرهنگی حسین شریعتمداری در آستانه اربعین حسینی جان به جانآفرین تسلیم کرد».
همزمان تقیدژاکام از نویسندگان و دوستان نزدیک به او در یادداشتی ضمن اشاره به رابطه نزدیک شایانفر و آیتالله خامنهای روایت کرده هفت سال پیش وقتی شایانفر در بستر یک بیماری سخت بوده و پزشکان از او قطع امید کردهاند و آنقدر حالاش بد بود که حتی دستاش تکان نمیخورد، آیتالله خامنهای دو رکعت نماز برای او خوانده و شایانفر روی تخت نشسته و پسرش را صدا کرده و چیزهایی به او گفته بود…».
کیهان لندن ساعاتی پس از انتشار خبر درگذشت این نویسنده درباره فعالیتهای او گفتگوی کوتاهی با یکی از پیشکسوتان روزنامه کیهان در تهران داشت، که گفتههای وی را در ادامه میخوانید.
شایانفر به لحاظ شخصیتی انسان تودار و آرامی بود، حتی میشد گفت روابط عمومی و برخورد شریعتمداری با پرسنل و اطرافیان خیلی بهتر از شایانفر بود، بیشتر اوقات در اتاقاش بود و سرگرم نوشتن، سالها ستون «نیمه پنهان» دست او بود و با کمک آرشیو روزنامه کیهان و کتابخانه و مرکز پژوهشها دقیقا کار پروندهسازی و ربط دادن افراد به براندازی و تبلیغ و فعالیت علیه نظام را انجام میداد. خیلیها با چراغ سبز او توسط سپاه به بازجویی میرفتند، خیلی از سوالاتی هم که بازجو از نویسندگان و فعالین رسانهای و سیاسیها میکرد بر اساس دادههایی بود که از موسسه کیهان به آنها منتقل شده بود.
قلماش به قلم شریعتمداری خیلی نزدیک بود، حتی شایعه شده بود که آنها را شایانفر مینویسد و شریعتمداری امضاء میکند. منتهی کار شایانفر زمانی کساد شد که روزنامهنگاری از حالت کلاسیک خارج شد و پای اینترنت به مطبوعات رسید. تا او بخواهد از فلان منبع و کتاب آماری استخراج کند، جوانترها در سایتها و خبرگزاریهای سپاه با استفاده از بهترین نرمافزارها نه تنها شایانفر و شریعتمداری بلکه کل موسسه کیهان را در انتشار مطالب جا میگذاشتند.
رفته رفته عرصه برای فعالیت او که در دورهای از تاریخ جا مانده بود کم شد، رجوعات به دادههای او برای گرفتار کردن افراد کم شد و طبیعی بود که آن برو و بیا و جایگاهی را که در گذشته داشت از دست بدهد.
با این وجود همچنان با ساختار سنتی روزنامه کیهان، پازل او جور بود و در کنار شریعتمداری و دیگران هم شورای تیتر را تشکیل میدادند و هم مشاورههای همیشگیاش را داشت و تا آخرین روزهایی هم که میتوانست به موسسه سر بزند دست راست شریعتمداری بود.
خیلیها توسط او وارد موسسه کیهان شدند، خیلیها را پرورش داد که پا جای پای او گذاشتند، اما شایانفر در مقابل تکنولوژی نتوانست قد علم کند و جا ماند. دوران روزنامهنگاری کاغذی با قلم و خودکار و استفاده از دادههای آرشیوی تمام شده بود، خلاصه بگویم بُرد او کم شد، اما آنهایی هم که بعد از او به عنوان نویسنده خود را در روزنامه کیهان بند کردند هرگز نتوانستند نه جای امثال شریعتمداری و شایانفر را پر کنند و نه مثل رسانههای نوین پیشرو باشند.
نتیجه مدیریت افرادی مثل او این شد که بزرگترین مجموعه مطبوعاتی ایران و شاید در روزگاری آسیا حال و رو امروزش را پیدا کرده.
شما باید از کیوسکهای روزنامه فروشی بپرسید برگشتیهای روزنامه کیهان چقدر است؟ میزان فروشاش چقدر است؟ حتی طرفداران حکومت و آن دو آتشهها و تندروها هم کیهانخوان نیستند، در صورتی که این روزنامه حتی پس از انقلاب هم هویت خاص خودش را داشت. او و حسین شریعتمداری و رفقایشان کیهانخوانی را کساد کردند.