الاهه بقراط – ترجمهی پژوهشی که آماندا فورمن درباره نقش زنان در تاریخ انجام داده است، علاوه بر «پیشگفتار» و «پساگفتار»، در چهار فصل تنظیم شده: تمدن، دستهبندی، قدرت، و انقلاب.
- نام کتاب: گذار زنان از سایه به نور
- نویسنده: آماندا فورمن
- برگردان: عصمت صوفیه و عباس شکری
- ناشر: نشر آفتاب؛ نروژ ۲۰۱۶/ ۱۳۹۵
عصمت صوفیه در پیشگفتار این کتاب که بر اساس سریال چهار قسمتی تلویزیون شبکه جهانی بیبیسی تهیه شده، مینویسد: «متاسفانه در کتابهای تاریخی تقریبا به صورت انحصاری از مردان و روایت پیروزی و شکست آنها نام برده میشود. اما پژوهش آماندا فورمن و دیگر محققان معاصر ما را به این نکته رهنمون میشود که چنین روایتی از تاریخ، روایتی که زنان را به حاشیه میراند و نقش آنها رانادیده میگیرد، نه تنها راستیها را بازگو نمیکند که با دروغ و ناراستی، نقشآفرینی زنان را نادیده میگیرد. کسانی همچون دکتر آماندا فورمن به چنین تاریخ تحریفشدهای معترض هستند و با پژوهش، تاریخ نقشآفرینی زنان را بازگو میکنند.»
به این ترتیب خواننده با خبر میشود که با کتابی درباره نقشآفرینی زنان در تاریخ با وجود همهی محدودیتهایی که داشتهاند روبروست. عصمت صوفیه البته تأکید میکند که «هذف از بیان تاریخ فرودستی زنان و نیز تأکید بر نقشآفرینی آنها با وجود شرایط نابرابر، این نیست که به مبارزه با مردان بپردازیم یا تمدنها را به چالش بکشیم. اصولا هدف، مبارزه یک جنس با جنس دیگر نیست چرا که در مباره جنسیتی تنها یکی از دو جنس زن یا مرد پیروز میدان است. بلکه هدف شناختن گذشته، آگاهی از عوامل فرودستی، آشنایی با زنان تأثیرگذار و نقشآفرین در طول تاریخ و پیدا کردن راهی موثر برای ادامه تلاش برای رسیدن به برابری جنسیتی است.»
آماندا فورمن، نویسندهی «گذار زنان از سایه به نور»، تاریخشناس و مورخ است. به نظر او، فرهنگ و تمدن بشری را میتوان با فاکتورهایی مانند نحوه و چگونگی رفتار با زنان و میزان اقتدار و انتخابشان در نظر گرفت. فورمن در این کتاب تلاش میکند به این پرسشها پاسخ دهد که «چرا در کتابهای تاریخی به تقریب به صورت انحصاری از مردان نام برده میشود؟ چرا اغلب در تمام جوامع، امیال و رفتار جنسی، آزادی بیان و فعالیت زن محدود شده است؟ چه چیزی وضعیت زنان را در مشی سیاسی، اقتصادی و مذهبی چنین آسیبپذیر و حساس کرده است؟» در راه یافتن پاسخ، وی به معرفی زنانی از دیرباز تا کنون در سراسر جهان میپردازد که جایگاهی در تاریخ یافتهاند و این مجموعه را با عکسهایی که از باستانشناسی به دست آمده نیز همراه میکند.
آنچه در این کتاب نه چندان قطور آمده مجموعهی متنوعی از روایت و نظر و سند و عکس از کشورهای مختلف است که تنها با مراجعه به آن میتوان به ابعاد خاموشی تاریخهای مذکری پی برد که نام و نقش زنان را یا اصلا ندیدهاند، یا کمتر از آنچه بوده روایت کردهاند و یا با تحریف به نمایش گذاشتهاند.
عباس شکری، مترجم دیگر این کتاب، در پساگفتار به بیان نظرات خود میپردازد و مینویسد: «تحقیق یادشده، پژوهشی است گذرا بر کارکرد زنان نخبهی جهان و تاثیرگذاریشان بر شرایط اجتماعی که در آن درد و رنجی نهفته است. درد و رنجی که جدا از وضعیتهای تاریخی نیست و نمیتواند باشد» و با اشاره به اینکه نمیخواهد «تاریخ مردسالار» را انکار یا کتمان کند، میافزاید: «تاریخ را مردان نساختند، زنان هم نساختند، زنان و مردان هم نساختند. تاریخ را انسانها ساختند، انسانهایی فارغ از جنسیتشان. حال این کدام ناآگاهی بود که در گذر خود بر انسان، تاریخ را، جلوههای بیرونی تاریخ را به این گونه نکبتبار آفرید که مردان بر زنان برتری جویند، جای بحثاش در اینجا نیست».
به نظر میرسد آماندا فورمن که میخواهد گذار زنان از سایه به نور را در این کتاب با استنادات تاریخی روایت کند، اتفاقا بخش مهمی از بحثاش بر سر برتریجویی جنسیتی در طول تاریخ است که اگرچه جهان در قرن بیست و یکم به دستاوردهای بزرگی برای رفع تبعیض تاریخی علیه زنان دست یافته ولی هنوز خیلی راه دارد تا همین امروز نیز نقش، اهمیت و تأثیرگذاری زنان را آن گونه ببیند که واقعا هست.