آزاده کریمی، علی اشتیاق – سهشنبه شب ۱۳ دسامبر نمایشگاهی از کاریکاتور همراه با گفتگو زیر عنوان «فرار و مهاجرت و طنز و سیاست» همراه با موسیقی در ساختمان روزنامهی «تاگِس اشپیگل» در برلین برگزار شد.
در این نمایشگاه احمد بارکیزاده هنرمند نقاش و مجسمهساز و کاریکاتوریست کیهان لندن و کلاوس اشتوتمان کاریکاتوریست شناختهشدهی آلمانی که روزانه برای «تاگس اشپیگل» کاریکاتورهای سیاسی و اجتماعی تهیه میکند، شرکت داشتند.
گردانندگی برنامه به عهدهی لارس فون تورنه، کارشناس طنز و کمیک بود که پرسشهایی را با دو کاریکاتوریست آلمانی و ایرانی مطرح کرد از جمله درباره نقش طنز در فرهنگهای مختلف و نقش سانسور و خطراتی که در کمین کاریکاتوریستهاست.
بارکیزاده در پاسخ به اینکه وضعیت سانسور در ایران چگونه است، گفت: «وضعیت سانسور در ایران و اینجا خیلی فرق میکند. اساسا سانسور در کشورهای مختلف تفاوت دارد. بسیاری از این کاریکاتورهای من اصلا در ایران امکان انتشار ندارند.»
اشتوتمان نیز مرز آزادی بیان و سانسور را در رسانههای جهان متفاوت دانست و خاطرنشان کرد: «حتی در یک کشور نیز مرز آزادی بیان در رسانههای مختلف، متفاوت است.»
کاریکاتوریست روزنامهی «تاگِس اشپیگل» ادامه داد: «مثلا آنچه را «شارلی ابدو» منتشر میکرد یا میکند، خیلی از روزنامههای معمولی حاضر نیستند منتشر کنند. در آلمان نیز همین طور است. ولی کاریکاتور باید مرزها را زیر پا بگذارد، وگرنه طنز نیست.»
اشتوتمان در این باره که محدوده شوخی با ادیان برایش چه معنایی دارد، گفت: «با اینکه آتهییست هستم ولی هیچ دلیلی نمیبینم که مرتب ادیان مختلف را مورد انتقاد و یا مضمون کارهایم قرار دهم. مگر اینکه به نوعی خود را وارد مسایل سیاسی کنند. برای من در کاریکاتور و طنز فقط یک مرز وجود دارد: قربانیان و اقلیتها.»
اشتوتمان همچنین در رابطه با حضورش به عنوان یک کاریکاتوریست در فضای مجازی و اینترنت گفت: «من دو سه سال پیش در فیسبوک بودم ولی بیرون آمدم و الان نه آنجا هستم و نه در توییتر و نه هیچ جای دیگر. دلیلاش هم این است که خیلی کامنت نوشته میشد و من میبایست همه آنها را میخواندم چون اگر مثلا کامنتهای نژادپرستانه میگذاشتند من مسوولیت حقوقی میداشتم. من هم وقت اینکه همه کامنتها را بخوانم نداشتم. الان لذت میبرم که در قید این صحبتهای مجازی و کامنتها نیستم.»
وی در شرح نگاه یک کاریکاتوریست به جهان عنوان کرد: «من کاریکاتوریست هستم و میدانم برخی کاریکاتوریستها بدبین و برخی هم خوشبین هستند؛ من اما بدبینم به اوضاع جهان. سالها پیش طرفدار سوسیالیسم بودم ولی سرخورده شدم. الان بدبین هستم با این همه امیدوارم بچههای ما دنیای بهتری داشته باشند.»
اشتوتمان درباره مضمون کاریکاتورهایش گفت: «این وظیفهی کاریکاتور است که موضوعات مختلف را به هم گره بزند و بین آنها رابطه برقرار کند؛ از کسانی که از مسوولیت پرداخت مالیات فرار میکنند تا فرار از جنگ و مهاجرت.»
این کاریکاتوریست با اشاره به جنگ داخلی در سوریه، گفت: «در حلب پنج سال است که جنگ است و این مردم باید به یک جایی فرار کنند. اصلا خیلی عجیب است که یک عده هنوز در آنجا زندگی میکنند! با این همه مسایل دردناک، باز هم آدمها شوخی میکنند و جوک میگویند. کشیدن کاریکاتور یک خوددرمانی نیست، کاریکاتور راه فرار از این واقعیات تلخ نیست. ولی یک جوری باید با این اوضاع کنار آمد.»
احمد بارکیزاده مجسمهساز و کاریکاتوریست کیهان لندن نیز درباره مرزهای آزادی بیان در انتخاب مضامین و سانسور در کاریکاتور، گفت: «به نظر من کاریکاتور مرزی ندارد و بهتر است اگر قرار باشد سانسور شود، دیگران این کار را بکنند و نه خود ما! در کاریکاتور نباید «تابو» وجود داشته باشد. تابو خودش کاریکاتور است!»
این کاریکاتوریست ادامه داد: «خود سیاستمداران و همانهایی که عامل سانسور هستند، بهترین مضمون کاریکاتور هستند! خود آنها هستند که با حرفها و اعمالشان خودشان را تبدیل به مضمون کاریکاتور میکنند.»
بارکیزاده در این جلسه «کلاوس اشتوتمان» را استاد خود خواند و عنوان کرد: «تکنیک و خطهای او دقیق هستند و موضوعاتاش به مسایل بشری مربوطاند و در بسیاری مواقع همگانی هستند و به زمان و مکان محدود نمیشوند.»
وی با اشاره به یکی از کاریکاتورهایش که برای حضار به نمایش در آمد، گفت: «این کار را من بیست سال پیش در ایران کشیدم ولی الان انگار در رابطه با مسائل همین امروز و پناهندگان است. فرار مانند یک دایره است که فراریان در آن به دور خود میچرخند. گاه حتی در کشور خودتان نیز غریبه هستید.»
بارکیزاده در این کاریکاتور زن و مردی را به همراه کودکی نشان میدهد که بر روی طنابی نازک راه میروند. وی در رابطه با پیوند مفهومی این کاریکاتور با موضوع روز پناهجویان، افزود: «فرار همزمان یک خطر و ریسک است. کسی نمیداند چه در انتظار اوست. به همین دلیل مثل عملیات آکروبات است.»
وی با ذکر اینکه «من تفاوتی بین جهادیست و راسیست نمیبینم»، هر دو تفکر را ابلهانه خواند و گفت: «کسی که فکر میکند ایدههای خودش بهترین ایدهی دنیاست، ابله است. هر دو هم از ابزار و روش مشابه استفاده میکنند.»
این پرسش گردانندهی برنامه از دو کاریکاتوریست که آیا کسی در جهان هست که بتواند صلح به خاورمیانه بیاورد، از سوی دو کاریکاتوریست ایرانی و آلمانی بدون پاسخ ماند. هیچ کدام پاسخی برایش ندارند.
در پایان این برنامه، کلاوس اشتوتمان که سالهاست کارهای خود را به صورت گرافیک کامپیوتری تهیه میکند، برای حاضران کاریکاتوری از دونالد ترامپ رییس جمهوری منتخب آمریکا کشید و تلاش کرد با تغییر خطوط آن را به دیگر سیاستمداران شناخته شدهی جهان تبدیل کند.
گفتنی است که ۱۰ سال پیش چاپ کاریکاتوری از اشتوتمان در روزنامهی تاگِس اشپیگل، اعتراض مقامات و برخی روزنامههای داخل ایران را برانگیخت. اشتوتمان در این کاریکاتور بازیکنان تیم فوتبال ایران را همچون تروریستها با کمربند انتحاری ترسیم کرده بود؛ در حالی که ارتش آلمان نیز توپ به بغل در استادیوم فوتبال حاضر است.
این کاریکاتوریست، برداشت مقامات ایرانی را سوء تفاهم دانست و توضیح داد که در این کاریکاتور به شکل طنرآمیزی به حضور نظامیان در ورزشگاهها هنگام برگزاری جام جهانی پرداخته شده است.