بیژن فرهودی – «چشمانداز ایران: فرصتها و تلاشها» عنوان کنفرانس تقریبا ۳ ساعتهای بود که غروب جمعه ۱۶ دسامبر به همت شاخه لندن «حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)» در آمفی تآتر کتابخانه کنزینگتون برگزار شد.
سه سخنران این کنفرانس دکتر رضا تقیزاده تحلیلگر مسایل ایران، دکتر حسن منصور استاداقتصاد و پروفسور شاهین فاطمی استاد پیشین دانشگاه در پاریس بودند.
تقیزاده به بررسی نتایج انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر وضعیت ایران پرداخت و گفت: «ما انتظار داریم که که انتخاب دونالد ترامپ به عنوان ۴۵امین رییس جمهوری آمریکا نقطه شروعی باشد برای تغییراتی که شاید برای مردم کشور ما هم موثر باشد». وی افزود، شوربختانه در ۳۷ سال گذشته از دید مردم ایران سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران یک نگاه واحد داشته و آن اینکه در ایران یک حکومت وجود دارد، این حکومت مشروعیت دارد و اگر در مقاطعی این مشروعیت از حکومت سلب شده، دولتهای پی در پی آمریکا نه تنها از مشروعیتزدایی بیشتر از این حکومت پرهیز کردهاند بلکه در جهت دادن مشروعیت بیشتر به آن تلاش نمودهاند.
نادیده انگاشتن مردم ایران
دکتر تقیزاده در اشاره به کارنامه دولت اوباما نسبت به جمهوری اسلامی گفت: «۸ سال زمامداری اوباما شاهد ۸ سال تداوم سیاستهایی بود که ۳۷ سال پیش از آن در دوران یک دولت دیگر دموکرات به ریاست جیمی کارتر بنیان نهاده شد. آن دولت مخالف وضع موجود (در سال ۱۳۵۷) یا حداقل موافق آن نبود و کمکی به حفظ آن نکرد.» وی افزود: «برعکس، اسناد و مدارکی که اکنون منتشر شده کاملا نشان میدهد که دولت وقت آمریکا در تقابل با حکومت پیش از انقلاب ایران گام برداشت و آمریکا بود که ظاهرا با نگاه عقیدتی از جمله حفظ منافع خود در برابر شوروی پیشین و یا پرهیز از افتادن کشورهای مسلمان به دام کمونیستها عملا جاده صافکن ورود روحالله خمینی و دار و دستهاش به ایران شد.»
آقای تقیزاده تاکید کرد که در طول ۸ سال گذشته این سیاست توسط پرزیدنت اوباما تقویت شد و در صورت پیروزی هیلاری کلینتون هم در انتخابات اخیر از سوی وی دنبال میشد.
به عقیده این تحلیلگر مسایل ایران، در دوران وزارت خارجه آقای کری از دید آمریکا حکومت ایران دارای دو جناح راستگرا و اصلاحطلب است و مردم ایران متشکل از همه اقوام، فرهنگها و زبانها در واقع حلقهی مفقودهی این نگاه هستند. با این همه دولت آمریکا این واقعیت را انکار کرده و دولتهای اروپایی متحد آمریکا نیز به پیروی از واشنگتن آن را نادیده گرفتهاند.
بی ثباتی حکومت
دکتر تقیزاده آنگاه این پرسش را مطرح کرد که اگر سیاست خارجی کشوری مانند آمریکا باید به دنبال تامین منافع درازمدت آن کشور باشد چرا در مورد ایران این هدف اساسی فراموش شده و منافع آمریکا در ارتباط با حکومتی قرار گرفته که بی ثبات است. اگرچه جمهوری اسلامی ۳۷ سال است که برقرار بوده، تقیزاده اما معتقد است که ثبات یک حکومت با دوام آن همسویی مطلق ندارد و به طور نمونه به حکومت اتحاد جماهیر شوروی پیشین اشاره کرد که بعد از ۷۰ سال یکباره و در عرض یک سال فرو ریخت. حکومت سلطنتی اقتدارگرای ایران نیز که جیمی کارتر در شب ژانویه ۱۹۷۸ آن را جزیره ثبات و آرامش در منطقهای متلاطم توصیف کرده بود با وجود آن همه قدرت امنیتی و نظامی ظرف یک سال منقرض شد. بنا براین نباید اندیشه فروپاشی نظام کنونی را در مدتی بسیار کوتاه منتفی دانست.
به گفته تقیزاده آنچه در ایران وجود دارد حکومتی دیکتاتوری است و حکومتهای دیکاتوری به حکم تاریخ همیشه بی ثبات بودهاند. به عقیده وی آنچه مسلم است این است که انتقال قدرت به حکومت بعدی با زور و نه مسالمت صورت میگیرد. وی به آمریکا هشدار داد که همه تخم مرغهایش را در سبدی چنین شکننده و بی ثبات چون جمهوری اسلامی و آن هم در منطقهای چنین مهم در جهان که بخش اعظم ذخایر نفت و گاز در آن قرار دارد نگذارد.
صدای آمریکا و بی اعتنایی به مردم ایران
رضا تقیزاده در بخش دیگری از سخنرانی خود به رکن دیگری از سیاست خارجی آمریکا پرداخت و گفت: «در طی سالها آمریکا بسیار بر دفاع از حقوق بشر تاکید داشته است و سیاست دستگاهی چون صدای آمریکا رساندن پیام آزادی و خبررسانی درست و ارائه گزارشهایی در جهت ضمانت حقوق بشر بود اما در ۸ سال گذشته دیدیم که صدای آمریکا و دیگر رسانههایی که با بودجه دولت امریکا فعالیت میکنند و باید منعکس کننده سیاست خارجی دولت باشند این هدف را دنبال نکرده و هیچ توجهی به حلقهی مفقوده یعنی مردم ایران نداشتهاند. آنها صرفا دو جناح اصلاحطلب و اصولگراو حتی چپ را میبینند که اتفاقا دو جناح نخست در تضاد با حکومتی قرار دارند که مدعیست با این حکومت میتوان سازش کرد.» به گفته وی اما دولت جمهوری اسلامی هیچ نشانهای برای اصلاح از خود بروز نداده و برعکس هر چه بدان امکانات بیشتر داده شده سیاست سختتری در پیش گرفته است.
وی در پایان به مقامات دولت ترامپ توصیه کرد که در طرحریزی سیاست خارجی، مردم ایران و خواسته آنان برای برخورداری از آزادی و دموکراسی را به عنوان یک واقعیت مد نظر قرار دهند و هشدار داد که در غیر این صورت منافع میانمدت و درازمدت آمریکا و نیز صلح منطقه به خطر خواهد افتاد.
زمینههای بحرانساز در اقتصاد ایران
دکتر حسن منصور استاد دانشگاه در سخنرانی خود تحت عنوان «اقتصاد ایران و عملکرد برجام »به برشمردن پارهای ارقام و آمار در مورد ۱۰ زمینه گوناگون اقتصاد کشور پرداخت و گفت هر یک از این زمینهها میتواند بحران ساز شود.
وی از جمله به افزایش قیمتها و حقوقها از ۱۳۵۶ تا به امروز اشاره کرد و گفت در این ۳۹ سال قیمتها بطور متوسط ۶ تا ۷ هزار برابر افزایش یافته حال آنکه در همین دوره حقوق متوسط یک کارمند یا کارگر تنها ۱۴۰۰ برابر شده و بعبارت دیگر قدرت خرید این کارگر یا کارمند به ۱/۲ تا ۱/۳ تقلیل یافته است.
به گفته دکتر منصور در این میان طبقه جدیدی در کشور پدید آمده که حقوقهای نجومی دریافت میکنند که دهها هزار بالاتر از میزان افزایش قیمتها است و این طبقه خودی زیر یک چتر با متحدان حکومت فعالیت میکنند. در کنار این طبقه جدید حقوق بگیر طبقه دیگری پدید می آید بنام طبقه رانت خوار که حقوقها و درآمدهای آنان به صدها میلیون و احیانا میلیارد تومان سر میزند.
مورد دیگر که دکتر منصور بدان اشاره کرد نرخ برابری دلار و تومان بود. دلار ۷ تومانی سال ۱۳۵۶ امروز حدود ۳۵۰۰ تومان ارزش دارد یعنی قیمت دلار ۵۰۰ برابر افزایش یافته است. منصور آنگاه این سوال را مطرح کرد که چطور میشود قیمتها ۶۰۰۰ برابر افزایش داشته ولی قیمت ارز فقط ۵۰۰ برابر شده است. پاسخ به این پرسش را باید در تورم قیمت دلار در این ۳۸ سال جستجو کرد: قیمت یک دلار در ۱۹۷۹ برابر است با ۳/۵ دلار امروز و در نتیجه دلار این فاصله ۳۵۰ درصد تورم داشته است. این بدان معناست که ما در برابر ۶۰۰۰ برابر افزایش قیمتهای داخلی حدود ۱۸۰۰ برابر افزایش قیمت ارز داشتهایم. به این ترتیب چگونه است دولت جمهوری اسلامی در برابر هر ۱۸۰۰ برابر افزایش قیمت, یک دلار وارد بازار میکند؟ فی الواقع دولت ناگزیر است که به واردکنندگان خودی از یکسو و صادرکنندگان کالا به ایران نظیر چین و هند یارانه بپردازد: دلارهای کمیاب خود را در بازار به قیمت ارزانتر بفروشد و در نتیجه این کالای محدود و بسیار ضروری را بهدر دهد. دکتر منصور از این امر بعنوان یکی از رگهای خون چکان بدنه اقتصادی جمهوری اسلامی یاد کرد و گفت دولت روحانی با نادیده گرفتن تورم ۱۰ تا ۲۰ درصدی درون ریال و تورم ۱ تا ۲ درصدی درون دلار سعی کرده است بصورت تصنعی نرخ دلار را تقریبا ثابت نگاهدارد.
از دیگر زمینههای بحرانی اقتصاد کشور ناتوانی دولت در پرداخت یارانهها و معافیت از پرداخت مالیات توسط دو نهاد آستان قدس رضوی و قرارگاه خاتم النبیا ست که بگفته دکتر منصور همراه با چندین نهاد و بنیاد دیگر مجموعا ۴۰ درصد تولیدملی ایران را دردست دارند.
فساد به عنوان یک شیوه زندگی
در مورد فساد مالی در جمهوری اسلامی سالهاست که خبرهای رسمی و غیر رسمی منتشر میشود و آمار و ارقام فراوانی در این زمینه وجود دارد: از پرونده ۱۲۳ میلیارد تومانی شهرام جزایری گرفته تا پرونده سلطان شکر و فرودگاه پیام و خروج ۱۸ میلیارد دلار طلا از کشور. دکتر منصور به نقل از اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور گفت که مجموعه فسادهای اعلام شده حتی به ۵ درصد فسادهای واقع شده نمیرسد. دکتر منصور آنگاه این پرسش را مطرح کرد که آیا در نظامی که فساد اینهمه گسترده است میشود گفت فساد وجود دارد یا این یک شیوه زندگی است. وی اضافه کرد در ایران همچون حداقل ۳۵ کشور دیگر جهان با وضعیتی روبرو هستیم که رهبران به اصطلاح میخورند و چون میدانند که باید با دیگران هم سهیم شوند به اطرافیانشان هم می خورانند و راه توزیع رانت را برای دیگران نیز باز میکنند که این برای جلب حمایت آنهاست. به گفته دکتر منصور در واقع در جمهوری اسلامی با گفتن و علنی کردن ارقام اختلاس و دزدی مقوله فساد را تقریبا جا انداختهاند و با بمباران حسابشده مردم با اخبار مربوط به فساد ملت حساسیت خودش را نسبت به آن از دست میدهد.
برجام و دهان اژدها
توافق هستهای ایران با جامعه جهانی یا برجام زمینه حذف تحریمهای هستهای را برداشته و حدود ۱۵۰ میلیارد دلار از سرمایههای بلوکه شده ایران را به اینکشور بازگردانده است. علاوه بر این پرزیدنت اوباما و جان کری وزیر خارجه دولت او و وزیر خارجه وقت بریتانیا ( فیلیپ هموند) بانکهای بزرگ خارجی را به معامله با ایران تشویق کردهاند. بگفته دکتر منصور آما بانکها حاضر نیستند پول خود را به اصطلاح به دهان اژدها بریزند چرا که نگران چندین موضوع در ارتباط با ایران هستند. آنها میخواهند حدود نظام پولشویی در ایران روشن شود تا مبادا مشمول جریمههای چند میلیارد دلاری آمریکا شوند , میخواهند از تامین مالی تروریسم توسط ایران مبرا بمانند و نمیخواهند با مشکلات پارتی بازی فشارهای امنیتی و مالیات و عوارض ستانی مراجع مختلف (۲۷ مرجع) روبرو شوند بلکه خواستار تجمیع مالیاتها هستند. دکتر منصور تاکید کرد تا این شرایط پدید نیاید بانکها و شرکتهای خارجی جرئت ورود به بازار ایران را نخواهند داشت.
رژیم ایران روی انبار باروت
آخرین سخنران در این نشست دکتر شاهین فاطمی اقتصاد دان مقیم پاریس بود که با اشاره به تحلیف قریب الوقوع دانالد ترامپ بعنوان رییس جمهور آینده آمریکا اظهار داشت اگر ایرانیان نتوانند عدم رضایت خود را از وضعیت کنونی حاکم بر کشور به دنیا نشان دهند نباید انتظار کمکی را از جانب دولت آمریکا داشته باشند. وی با صراحت گفت « اگر خود ما تکانی نخوریم نمیشود در انتظار معجزه بود. رژیم روی انبار باروت نشسته و با یک اتفاق همه چیز می تواند برهم خورد.»
بگفته دکتر فاطمی نظام به آخر خط رسیده و جوابی برای مشکلات مملکت ندارد. فساد مشکل اصلی نظام است و مقامات از مردم می ترسند. وی افزود انفجاری که ممکنست بوجود آید فرضی نیست و هرچه فشار بر مردم بیشتر شود انفجار شدیدتر خواهد بود. با اینهمه بگفته فاطمی در حال حاضر نیروی جانشینی در داخل یا خارج وجود ندارد. با پایان زمامداری اوباما که تلاش زیادی برای کمک به جمهوری اسلامی و واردکردن آن به جامعه جهانی کرد رژیم در مضیقه خواهد بود.
شورای آمریکاییان ایرانی تبار یا نایک که سازمانی برای لابی بنفع رژیم هست قدرتش را از دست داده و فرصتی پیش آمده تا واقعیات ایران مطرح شود. با اینحال دکتر فاطمی با اشاره به ارتباطات نزدیک برخی از نزدیکان ترامپ مانند جولیانی و گینگریچ با سازمان مجاهدین خلق نگرانی خود را از لابی این سازمان در آمریکا ابراز داشت و گفت این خطر وجود دارد که مجاهدین بخواهند خود را بعنوان نیروی اصلی مخالف رژیم جا بزنند.
آخرین فرصت برای مردم ایران
دکتر فاطمی ابراز امیدواری کرد که مخالفین غیر مجاهد رژیم اسلامی اختلافات خود را به حداقل برسانند و جبههای,فردی و یا تشکیلاتی از این مخالفین بتواند از جانب ملت ایران صحبت کند و خواسته مردم ایران برای رهایی از یوغ این رژیم سرکوبگر و برخورداری از دموکراسی و آزادی را به گوش جهانیان برساند چرا که به گفته وی فرصتی که اکنون با انتخاب ترامپ برای مردم ایران بدست آمده شاید دیگر تکرار نشود.