در تاریخ ایران کم نیستند مرگهایی که مشکوک بودند و یا با اهداف سیاسی مشکوک قلمداد شدند. مرگ چهرههایی که یا برای بخشی از جامعه محبوب بودند و یا دستکم شناختهشده.
اگر تا دیروز در این فهرست غلامرضا تختی (که به راستی خودکشی کرد)، صمد بهرنگی (که به دلیل شناگر نبودن غرق شد)، علی شریعتی (که بنا به شواهد سکته کرد) سیدمحمود طالقانی و سید احمد خمینی بودند (که بر خلاف قبلیها هنوز مرگشان مشکوک است)، حالا با مرگ علیاکبر هاشمی رفسنجانی او نیز به فهرست مرگ مشکوکها اضافه شد یا سعی میشود که او را نیز به آن اضافه کنند.
تردیدها به مرگ هاشمیرفسنجانی زمانی آغاز شد که قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت جمهوری اسلامی در حسینیه جماران گفت آنطور که به او گزارش شده ظاهراً تیم پزشکی رفسنجانی همراه او نبوده، در حالی که همواره باید در کنار شخصیتها تیم پزشکی حاضر باشد.
این موضوع زمانی داغتر شد که مهدی پسر هاشمی رفسنجانی وقتی با اسکورت از زندان اوین به بیمارستان شهدای تجریش رسید، در همان حال و هوای سوگواری، مدعی شد که پدرش را «کشتهاند».
به دنبال آن شایعات زیادی در فضای مجازی دربارهی علت مرگ رفسنجانی مطرح شد که یکی از آنها کشتهشدن با استفاده از مواد شیمیایی بود.
از طرفی دو روز پس از مراسم تدفین، گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد او بعد از جلسه در دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام به استخر رفته است. جایی که هفتهای دو سه بار در آنجا شنا میکرده و چون با فن شنا آشنایی داشته، تنها بدون حضور محافظاناش ساعاتی را در آنجا میگذرانده است. همین مسئله باعث شد که شایعهی خفه کردن او در آب قوّت بگیرد.
تردید به مرگ چهرههای شناخته شده در جمهوری اسلامی کم سابقه نیست. خانوادهی سیدمحمود طالقانی همواره تاکید کردهاند که مرگ پدرشان مشکوک بوده است. حتی عنوان شد توسط عامل امنیتی کا.گ.ب روسیه صورت گرفته و اجازه کالبدشکافی هم داده نشد.
سید احمد خمینی پسر روحالله خمینی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز از جمله چهرههایی است که تردید در مورد مرگ او زیاد بود و به خصوص در دههی هفتاد خورشیدی، خوراک خیلی از رسانههای داخلی و خارجی شد. اینکه تردیدها تا چه اندازه واقعی بود و چقدر توهم، هرگز مشخص نشد.
با مرگ رفسنجانی بیش از همه مهدی خزعلی، روحالله زم و محمد نوریزاد مرگ او را مشکوک دانستند. وجه مشترک هر سه آنها این بود که روزگاری نه چندان دور در بدنهی رژیم فعال بودند و امروز به منتقدان داخلی حکومت تبدیل شدند. علاوه بر اینها خبرگزاری ایسنا در یادداشتی از یک حقوقدان به نام حسامالدین قاموس مقدم، در تیتری معنیدار پرسیده بود: «چرا جسد آیتالله هاشمی به پزشکی قانونی نرفت؟» گرچه این خبر از خروجی این خبرگزاری حذف شد، اما به سرعت در رسانههای دیگر منتشر شد و مسئله را حساستر کرد.
با پیش فرضهایی که از گذشته برجای مانده بود و اظهار نظرهای جدید در مورد مرگ رفسنجانی، شایعات درباره علت و چگونگی مرگ او آنقدر زیاد شد که واکنش برادر او را در پی داشت.
محمد هاشمی رسماً در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با اشاره به این نکته که اولین نفری بوده که در کنار برادرش حاضر شد، گفت که با وجود تلاشهای تیم پزشکی برای احیای او، وی قبل از انتقال به بیمارستان فوت کرده و هیچ آثاری از خفگی و کبودی روی بدن او وجود نداشت.
محمد هاشمی با تاکید بر صحت اعلام تیم پزشکی مبنی بر ایست قلبی گفته است: «آن چیزی که پزشکان اعلام کردند ایست قلبی بود که این اعلام صحیح و درست بوده است و معاندان هم سعی میکنند با طرح موضوعاتی، تفرقه و شبهه ایجاد کنند» و فعلا اینگونه دفتر این ماجرا بسته شد.