فیروزه رمضان زاده- پس از انتشار گزارشی در روزنامه شهروند تهران از وضعیت گورخوابهای شهریار، سوالی که ذهن مخاطب را به خود درگیر کرد این بود که چرا اصلا این همه گورهای از پیش آماده شده در گورستان بهشت زهرای تهران و سایر قبرستان های ایران وجود دارد؟ چرا این گورها را می فروشند یا پیشفروش میکنند؟
بسیاری از ناظران، وجود گورهای از پیش آماده شده در قبرستانهای ایران را به دلیل افزایش مرگ و میر در ایران میدانند .مرگ و میر در ایران به ویژه در تهران، شهری که در سال ۱۳۷۵ ظرفیت زیستی آن تکمیل شده از متوسط جهانی و منطقه بیشتر است.
اگر یک روز به بهشت زهرا، بزرگترین گورستان ایران واقع در جنوب تهران رفته باشید میبینید که در چندین قطعه که هم زمان مورد استفاده قرار میگیرند دهها مرده دفن میشوند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است آن هم به این دلیل که تنها یک قبرستان در تهران وجود دارد در حالی که این شهر بیش از ۱۵ میلیون نفر را در خود جا داده است.
برای تهیه این گزارش میدانی به سراغ مردم عادی رفتهایم تا نظرات آنها را درباره گورهای از پیش آماده شده، فروش و پیشفروش قبر در ایران بشنویم.
آمار بالای مرگ و میر
یک خانم مذهبی ساکن تهرانپارس با تعجب از طرح این سوال می گوید: « بسیار واضح است، آمار مرگ و میر در تهران واقعاً بالاست، این امکان وجود ندارد یکی که فوت شود برای او از پیش قبری آماده کنند، طبیعی است که شهرداری میآید و منطقهای را آماده میکند و در قطعات مساوی قبرها را میکند، به هر حال این طبیعی است که یک سری مناطق را برای قبر آماده کنند. ببینید، وقتی یک خانواده به بهشت زهرا می رود همین الان چقدر معطل میشود ؟حالا فکر کنید تازه بخواهند برای متوفی قبر حفر کنند. یک خانواده چقدر معطل میشود ؟ این کار به نظرم یک خدمت است.»
یک استاد تاریخ دانشگاه در زنجان معتقد است: «در کشور ما به دلایل مختلف نظیر وضعیت اقتصادی سکتهها، سرطان و تصادفات جادهای شاهد مرگ و میربالا هستیم، به همین دلیل در قبرستانهای مختلف نظیر بهشت زهرا موقعی که مرده میرسد از آنجا که قبر کندن در همان زمان راحت نیست از پیش این قبر را میسازند و به طرف میفروشند، اما در جاهای دیگر دنیا وقتی کسی میمیرد دو سه روز جسد را نگه میدارند. یک روز وقت دارند محل قبر را آماده کنند، اما در ایران فرد اگر بمیرد همان روز او را به خاک می سپارند، شاید هفتاد درصد از کسانی که صبح میمیرند تا بعد از ظهر باید به خاک سپرده شوند به خاطر باور تشیع که معتقد است مرده نباید روی زمین بماند، همان روز صبح اگر بمیرد همان روز یا فردای آن روز باید خاکاش کنند.»
تهیه گورهای از پیش آماده شده برای درآمدزایی
از چه زمانی تهیه گورهای از پیش آماده شده در بهشت زهرا و دیگر قبرستانهای ایران رایج شد؟
در دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق، وضعیت مرگ و میر در کشور بحرانی شد، بین ۱۸۸ هزار تا ۲۱۸ هزار ایرانی کشته شدند، یعنی هر روز حدود ۷۰ کشته از جبهههای جنگ به تهران و دیگر شهرها میرسید، دیگر زمانی برای نگه داشتن جنازهها و کندن قبر وجود نداشت، حتی وضعیتی پیش میآمد که از یک محله در یک روز چند کشته به سمت قبرستان یک شهر تشییع میشد، به همین دلیل ساختن گورهای از پیش آماده شده مورد توجه قرار گرفت تا کار خاکسپاری کشتهشدگان جنگ به آسانی انجام شود. فقط در ۱۰قطعه از بهشت زهرا کشتهشدگان جنگ ایران و عراق دفن شدهاند، ساختن گورهای از پیش آماده شده از آن دوران در دستور کار مسوولان بهشت زهرا قرار گرفت.
اما یک کارمند بازنشسته آموزش و پرورش نظری کاملا متفاوت دارد. او معتقد است: «تا قبل از انقلاب، رسمی برای کندن قبر نداشتیم تا اعدام های سال ۶۷ که کمبود گور برای دفن، و باران در آن سال، اجساد زیادی را به کنار جاده کشیده بود. در گودالی کم عمق، جمعیت زیادی را ریخته بودند در پشت قبرستان ارامنه، بعد از آن زمان، ساخت گورها جلو افتاد تا در موارد اینچنینی به مشکل برنخورند و بعد هم آموختند که گورها را پیشفروش کنند و درآمدشان بیشتر شود. در کلانشهرها گورها را از پیش آماده کردند و شهرهای کوچک هم یاد گرفتند.»
کمبود گورستان
کارشناسان معتقدند که هر شهری بزرگ یا کوچک، دست کم به چهار گورستان مرکزی نیاز دارد؛ شمال شهر، جنوب شهر، غرب و شرق و شهر تهران فاقد این امکان است. هرچند برای تهران با جمعیتی بالای ۱۵ میلیون نفر و تراکم بالای مرگ و میر حتی چهار گورستان هم جوابگو نیست چه برسد به همین قبرستان بهشت زهرا که از سال ۱۳۸۶ اعلام شده بود دیگر برای مردگان ظرفیت ندارد.
در حالی که برخی نسبت به افزایش جمعیت و مرگ و میر تهرانیها و تکمیل ظرفیت بهشت زهرا هشدار میدهند، مدیر فرهنگی بهشت زهرا چندی پیش در گفتگو با شهرفردا از ایجاد قبرستانهای محلی در آینده خبر داد.
آمارهای رسمی از مرگ روزانه ۱۶۲ تهرانی خبر می دهند. فقط در شش ماه نخست سال جاری ۲۶ هزار و ۵۰۲ شهروند تهرانی بر اثر حوادث طبیعی و غیرطبیعی فوت شدهاند.
این تراکم مرگ و میردر پی خود به ابداعات و اختراعاتی منجر شد، در نخستین مرحله، قبرها دو طبقه و پس از چند سال، سه طبقه شدند. حالا براساس قوانین جدید دفن در بهشت زهرا خرید قبر سه طبقه اجباری شده است حتی اگر کسی بخواهد فقط یک متوفی را دفن کند باید پول دو طبقه دیگر را هم بپردازد.
خرید و فروش قبر در دو دهه پس از پایان جنگ از مشاغل بسیار پرسود به شمار میرفت در شرایطی که قبرها هنوز به شکل یک طبقه آماده میشدند وهر قبری به عنوان ملک به خریدار فروخته میشد. در این سال ها افراد زیادی به این کار روی آوردهاند، بعضی از این افراد در قبرستانها پرسه میزنند و زمانی که از کنار شما رد میشوند به آرامی در گوشتان میگویند «قبر مرغوب در قطعه خوب داریم نمیخواهید؟»
یک استاد جامعهشناسی ساکن مشهد، رشد جمعیت شهرنشینی و تصادفات و از طرفی ایجاد نظم برای قبرستان ها را دلیل افزایش گورهای از پیش آماده میداند و میافزاید: «چون قبرستانهای سنتی ردیف و شماره و پلاک نداشتند، هر کس محدودهای را مشخص میکرد و قبرها با نظم و تفکیک در کنار هم قرار نداشتند، وقتی فاصله قبرها با قبر کناری رعایت نمیشد زمین بیشتری هم خواه ناخواه مصرف میشد، آمدند حداقل فاصله را بین قبرهای همجوار در نظر گرفتند و قبر آماده درست کردند، حتی یک عمقی را مشخص کردند برای ایجاد قبرهای دو طبقه و سه طبقه ، بعدها دستگاه و ماشین مخصوصی وارد کردند برای ایجاد گودال مخصوص قبر در قالب مشخص و معین.»
گورهای سه طبقه
یک خانم جوان که سعی می کند ناراحتی خود را پنهان کند میگوید: « وقتی به بهشت زهرا میروی همیشه پر از جمعیت است. کنار غسالخانه، پشت سر هم فوتیهایی است که می آورند به خاطر همین است که وقت نمی شود بخواهند همان لحظه قبر بکنند و متوفی را آنجا خاک کنند و به همین دلیل قبرها از قبل آماده شده است. البته کار درستی هم نیست برای اینکه هر وقت به بهشت زهرا میروم و آن فضا را میبینم خیلی حالم گرفته میشود به خصوص قبرهایی که سه طبقه شدهاند انقدر گود هستند که آدم وحشت میکند.»
یک دانشجوی ساکن خیابان ولی عصر تهران میگوید: «عموی من دو سه سال پیش فوت شد وقتی به بهشت زهرا رفتم انقدر قبرهای از پیش آماده در آنجا بود که وقتی میخواستی از قطعات رد شوی مجبور بودی از کنار این گورها عبور کنی و هر آن امکان داشت که آدم به درون این گودالهای عمیق سقوط کند، آن زمان حس خیلی بدی داشتم از اینکه آدم احساس میکند زمانی به ته این قبرهای سه طبقه میرود. این قبرهای سه طبقه خیلی گود هستند من که حس خیلی خوبی ندارم. هر وقت به این موضوع فکر میکنم اعصابم به هم میریزد.»
تجارت پر رونق و فراگیر
در این میان، تجارت و خرید و پیشفروش قبر در تهران و دیگر شهرهای ایران به تجارتی فراگیر تبدیل شده است؛ هزینه واگذاری هر قبر در قطعات فاز دوم گورستان بهشت زهرا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، چهار میلیون، شش میلیون و ۸ میلیون تومان و هزینه واگذاری هر قبر در قطعات فاز اول این گورستان ۲۰ میلیون تومان و ۱۷ میلیون تومان تعیین شده است.
در طول سالهای گذشته بسیاری از نزولخواران و دلالان به این تجارت روی آوردند، آنها در هر کدام از قطعات جدید ۱۰تا ۲۰ قبر خریداری میکردند و نگه میداشتند و بعد از پر شدن قطعه و به اصطلاح «آباد شدن» آن، قبرها را به متقاضیان میفروختند. هر کدام که موقعیت بهتری داشتند و به مرکز بهشت زهرا نزدیکتر بود با قیمت گزاف به علاقمندان فروخته میشد.
یک مرد ۵۰ ساله که از کارمندان یک بانک دولتی در منطقه یوسف آباد تهران است معتقد است: «الان قبرها شده سه طبقه، خیلی گود و خارج از بهشت زهرا، دیگر متوفیهای جدید را داخل بهشت زهرا دفن نمیکنند، زمینهایی هست که شهرداری گرفته حالا نمیدانم از کجا و چطوری. قطعات خصوصی که قیمت آنها روی میلیون و میلیارد است. مثلا مادر خود من سال ۶۹ فوت کرد یادم هست در یک قطعه خصوصی اتفاقاً روبروی قطعه اعدامیهای دهه شصت دفن شد. در قطعه ۹۲، ما آن موقع برای آن قبر، ۱۷ هزار تومان پول دادیم حدود ۲۸ سال پیش. الان شنیدم این رقم به ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون رسیده. قرار بوده قسمتهای دولتی را پولی نگیرند ولی متاسفانه پول میگیرند. این کار بسیار پولساز است و به هر حال بعضیها دوست دارند در قطعه پدرشان، مادرشان، دخترشان و غیره دفن شوند و این امر نه برای مردگان بلکه برای زندگان مهم است. آنها که همگی در یک قطعه دفن شدهاند،همه اقوام و خویشان آنها به همان قطعه میروند، فاتحهای میخوانند و برمیگردند در غیراین صورت، باید ساعتهای زیادی صرف رفتن به قطعات مختلف شود.»
یک خانم ۲۶ساله در حالی که با بغض با یادآوری مرگ پدرش می گوید: «قبر پدر من دو طبقه است اگر بخواهیم روی طبقه اولش یکی را دفن کنیم اولاً که باید از محارم باشد، بعد وقتی بخواهند قبر را بکنند دوباره بابت این کار پول میگیرند، این قبر سند دارد و سندش هم به اسم برادرم است، اگر بخواهند این قبر را دوباره بکنند خیلی پول میگیرند و من نمیدانم به چه دلیل این کار را میکنند.»
یکی از فعالان یک انجیاو که ساکن گرمسار است معتقد است: « متولی کفن و دفن متوفیانی که در مزارها و قبرستانهای محوطه امامزادهها دفن میشوند سازمان اوقاف است. این سازمان حتی قبرها را میفروشد، از طرفی موقوفات زیادی در تصرف سازمان اوقاف است، این سازمان از دسته سازمانهایی است که نظارت زیادی بر عملکردش وجود ندارد، برای خودش درآمد دارد، کلی ملک و املاک و باغهای وقفی مردم را در تصرف خود دارد، در خیلی جاها مثل شهرضای اصفهان و مکانهای دیگر، خبر دارم زمین هایی که مردم وقف کرده بودند و قرار بوده به فرض سود آن زمین کشاورزی برسد به فقرا بعد از مدتی اوقاف آمده زمینها را قوارهبندی کرده و فروخته. چنین فسادهایی در این سازمان وجود دارد، پروندههایی هم تشکیل شده و شکایتهایی هم بوده که من پیگیری کردهام و در جریان نمونههایی از آنها هستم.»
سالهاست که تجارت در حوزه خدمات پس از مرگ در ایران به یک کاسبی پرسود تبدیل شده است. بخشی از این رونق باز میگردد به گرامیداشت و برنامههای متعدد، از اجاره آمبولانس و پزشک گرفته تا تهیه تاج گل و غذا و میوه و حلوا و کرایه ظروف تا پذیرایی با ناهار و شام در تالارها ورستورانها، برگزاری مراسم سوم، شب هفت و چهلم در مساجد، پرداخت دستمزد به نوحهخوانها و مداحان؛ کرایه اتوبوس و مینیبوس برای رفت و آمد مهمانان، تهیه بنر و آگهی و کارت دعوت، کرایه حجله، تهیه و فروش سنگ قبر و آرامگاه، چاپ آگهی فوت و دهها مورد دیگر که در این سالها همگی به یک عرصه تجاری پررونق تبدیل شده است.