مانی تهرانی – یکی از پدیدههایی که انقلاب ۵۷ با خود به همراه آورد، تبدیل شدن سرزمینهای همسایه به خانه دوم ایرانیان بود. خانهای مشترک برای همآوایی دو گروه.
یک دسته هنرمندانی که به تبعید ناخواسته تن داده و دیگر امکان سفر به ایران را ندارند و دسته دیگر مردمیکه تحت سیطره قدرت شریعت از موسیقی منع شده و از هنرمندان خود به دور افتادهاند. با تمام اینها نه موسیقی در ایران تعطیل شد و نه ارتباط مردم با هنرمندان محبوبشان قطع.
در این میان کشورهای همسایه نظیر امارات متحده عربی، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و در سالهایی کردستان عراق در برقراری امکان ارتباط مردم و هنرمندان نقش تعیین کنندهای ایفا کردهاند. مناطقی که سالانه هزاران ایرانی به آنجا سفر میکنند تا در کنسرتهای خوانندههای ایرانی شرکت کنند. هنرمندانی هم اغلب از کشورهای غربی و به شوق دیدار هموطنان و البته برگزاری کنسرت به کشورهای همسایه ایران میروند. یکی از این چهرهها، رامین زمانی است. آهنگساز خوشذوق ایرانی که هر چند سالهای درازی به هنر موسیقی مشغول است اما بیش از همه با اولین آلبوم هنگامه به نام «هیچکس» شناخته شد. در کنار کامران و هومن، مهسا ناوی و دیگر هنرمندان، همکاری او با هنگامه همچنان ادامه یافت و موفقیتهایشان در کنار هم تکرار شد همراه با اجرای کنسرت در کشورهای همسایهی ایران.
به سراغ او رفتم تا با توجه به تجربههایش ضمن صحبت درباره کنسرت، از تأثیر ظهور و افزایش تروریسم در خاورمیانه بر کنسرتهای ایرانی بپرسم. چنانکه در خبرها میشنویم سفرهای خارجی ایرانیان کم شده و از طرفی بمبگذاری و حملات متعدد در دل هنرمندان ایرانی نیز هراس انداخته.
-امروزه توریسم به یکی از صنایع بزرگ و سودآور جهان تبدیل شده، سهم موسیقی و خصوصأ کنسرتهای پاپ ایرانی از این صنعت چقدر است؟
-به طور عمومی کنسرتگذارها بر روی استقبال جمعیت ساکن در یک منطقه جغرافیایی حساب میکنند و نه بر اساس تعداد توریست احتمالی. البته در این میان چند استثناء هم وجود دارد. به عنوان مثال برای ایرانیها، ترکیه، دوبی و ارمنستان مناطقی است که میتوان بر روی توریست آن حساب باز کرد.
-اتفاقأ بیشترین کنسرتهای ایرانی هم در همین کشورها برگزار میشود. بنابراین میتوان گفت دست کم کنسرتگذار ایرانی روی توریست حساب میکند؟
-صددرصد. در این کشورها کنسرتگذارها روی توریستهایی که از ایران میآیند خیلی حساب میکنند. البته کنسرتهای ایرانی امروز در همه جای جهان برگزار میشود و نمیتوان گفت بیشترین درآمد کنسرتهای ایرانی در دوبی و ترکیه است.
-بر چه اساسی میتوانیم دریابیم که موسیقی پاپ ایرانی در کجای جهان رونق بیشتری دارد؟
-به طور معمول کنسرتهای ایرانی در همه کشورها رونق دارد و در کشورهای همسایه ایران در فصلهایی که توریستهای ایرانی حضور دارند با استقبال بیشتری همراه است.
-چه مولفههایی بر روی جذب بیشتر مخاطب به سالن کنسرت و همچنین رضایت مخاطب موثر است؟
-پر کار بودن و میزان موفقیت خواننده در کارهایش خیلی موثر است. تعداد مردم و مکان برگزاری در کنسرت، تعیینکننده نیستند، بلکه کارنامه خواننده و میزان محبوبیت او از دلایل اصلی و تعیینکننده در موفقیت کنسرت است.
-جمعیت ایرانی ساکن منطقه هم تأثیرگذار است؟
-خب، از این لحاظ جمعیت ایرانی ساکن لس آنجلس از همه جا بیشتر است و بیشترین میزان استقبال هم در لس آنجلس دیده میشود.
-این گزاره که موسیقی پاپ ایرانی پایگاه لس آنجلس را از دست داده و لس آنجلس دیگر مرکزیت گذشته را ندارد، شامل کنسرتها نمیشود؟
-از خانم گوگوش و آقای ابی تا داریوش و معین و عارف و… تمام خوانندگان خوب و محبوب در لس آنجلس مورد استقبال بی نظیر مردم قرار میگیرند.
-طبعأ در کشورهای غربی، کنسرتها از توریسم سهمی ندارند.
-خیر، کنسرتگذارها و خوانندهها فقط در کشورهای همسایه ایران بر روی توریستها حساب میکنند. البته در شهرهایی مثل استانبول و دوبی قدری هم روی ساکنین ایرانی این شهرها حساب میکنند. اما نود درصد برنامهریزی مخاطب در کشورهای همسایه ایران بر روی توریسم است و توریستها هم خیلی استقبال میکنند. من به همراه هنگامه در استانبول و آنتالیا کنسرت داشتیم و با وجود اینکه فصل توریسم هم نبود، اما میزان استقبال عالی بود و سالنها پر شد. مردم خونگرم و مهربانی هم داریم که عاشق موسیقی هستند و از هنرمندانشان حمایت میکنند.
-در چشم مردمی که از داخل ایران برای شرکت در کنسرت به کشورهای همسایه میروند و به طور معمول به موزیسینهای خارج از کشور دسترسی ندارند، این هنرمندان شاید ارزش بیشتری داشته باشند. تا چه اندازه این حس متقابل است؟
-بله، طبیعتأ برای مخاطب ساکن لس آنجلس که بارها و بارها هنرمندان را میبیند و همیشه میتواند در کنسرتها شرکت کند، این مسئله عادیتر است. در حالی که وقتی ما به کشورهای همسایه ایران میرویم بسیاری از تماشاچیان کنسرتها میگویند آرزوی ما بود که شما را ببینیم، بار اولی است که شما را میبینیم. مسلمأ بیشتر هم استقبال میکنند و برایشان هیجانانگیزتر است.
-گفتید که در آنتالیا و استانبول کنسرت داشتید، الان که خبر حملات تروریستی متعدد در ترکیه به گوش میرسد و از میزان توریست ایرانی کاسته شده، آیا هنرمندان را هم نگران کرده و بر روی کنسرتها هم تأثیری دارد؟
-بله، حتمأ تأثیرگذار است. اما مردم ما هم جنگدیده و بمبدیده هستند و با این ترسها زندگی خود را تعطیل نمیکنند. آنچه من در استانبول شاهد بودم این است که زندگی در جریان است و مردم متوقف نشدهاند. ضمن اینکه مردم ما ترکیه را دوست دارند. چون کشور زیبایی است و فرهنگ ترکها به فرهنگ ما شباهت دارد. من اروپا را خیلی دوست دارم، اما به محض اینکه پایم به استانبول رسید روحیهام صد برابر بهتر شد و احساس کردم که به خانهام رسیدهام. کشور دوست داشتنیای است. از بمبگذاری هم لطمه خورده اما تعطیل نمیشود.
-این نزدیکی فرهنگی که گفتید، آیا موسیقی ترک را به رقیب موسیقی فارسی تبدیل میکند؟
-در موسیقی رقابت وجود ندارد. منتها به خاطر ورود سریالهای ترکی به خانههای ایران، مردم ما با حس و حال موسیقی ترک بیش از گذشته ارتباط برقرار میکنند. اما بین موسیقی ما و آنها مسابقهای وجود ندارد.
-یعنی ممکن است کنسرتهای ترک بتوانند توریست ایرانی را جذب خود کنند؟
-نه، هرگز چنین اتفاقی نمیافتد. هر قدر هم مردم موسیقی ترکی را دوست داشته باشند، زبان عامل مهم و تعیینکنندهای است که باعث میشود کنسرت ایرانی را به آن ترجیح دهند. حتی آذریهای ایران که زبان ترکی استانبولی را متوجه میشوند باز کنسرت فارسی را ترجیح میدهند، چون آن فرهنگ را دوست دارند اما در عین حال فرهنگ خودشان را هم حفظ میکنند. در بین دوستان آذری خودم بارها دیدهام که با موسیقی فارسی بیشتر به وجد میآیند. بعید میدانم توریست ایرانی برای شرکت در کنسرت ابرو گوندش و یا مصطفی سندل به ترکیه سفر کند.
-ورود سریالهای ترکی به خانههای ایرانی شباهتهای فرهنگی را افزایش داده، در زمینه موسیقی این تأثیر چقدر بوده؟
-اتفاقأ این نکته مهمیاست که دوست دارم دربارهاش صحبت کنم، هرچند ممکن است بعضی دوستان از من خرده بگیرند. چهل سال پیش در ایران موزیسینهایی نظیر واروژان، آندرانیک، چشمآذرها و… موسیقی اصیل سنتی ایرانی را با هارمونیهای کلاسیک غربی ادغام میکردند و حاصل آن را با صدای داریوش و گوگوش و ابی میشنیدیم. یعنی ترانههای ماندگاری که امروز به عنوان موسیقی کلاسیک پاپ ایرانی شناخته میشوند. موسیقی ترکیه در آن روزگار سنتیتر بود و امروز تا حدی از موسیقی غربی الهام میگیرد و آن را با موسیقی ترک تلفیق میکنند تا یک موسیقی مدرن تولید کنند. حالا امروز کار ما به جایی رسیده که از موسیقی ترکی تقلید میکنیم، موسیقی ترکی که از موسیقی غربی الهام میگیرد، در حالی که ما چهل سال پیش از موسیقی غربی الهام میگرفتیم و بنابراین حرکت امروز بعضی از ما پسرفت است. این یک بحث تکنیکی است که تلاش میکنم به زبان ساده و همهفهم بیانش کنم. به عنوان مثال ساختههای واروژان در چهل سال پیش از خیلی ساختههای امروز پیشرفتهتر بود.
-یکی از دفاعیهها این است که این آهنگها هر چند از نظر تکنیک درست نباشند و پسرفت محسوب شوند، اما مردم استقبال میکنند و آنها را دوست دارند.
-بله، مردم دوست دارند چون رسانهها توانایی دارند که هر محصولی را به مردم بخورانند، چون فرهنگسازی به وسیله رسانهها انجام میشود. وقتی موفقترین سریالهای تلویزیونی در میان مخاطبان ایرانی، سریالهای ترکی هستند و موسیقی ترکی روی داستان آن سوار است، ناخودآگاه باعث میشود مردم به آن عادت کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. یعنی اگر مخاطب ایرانی به جای سریال ترکی با سریال کرهای یا چینی هم ارتباط برقرار میکرد، کم کم موسیقی ما به سمت موسیقی کرهای یا چینی گرایش پیدا میکرد، این اتفاق رخ نداده چون فرهنگ چین و کره از فرهنگ ایرانی خیلی دور است.
-سازمان گردشگری ایران اعلام کرده که بعد از چند برابر شدن قیمت دلار در کشور، سفرهای خارجی شهروندان به یک سوم کاهش پیدا کرده، از طرفی پایگاهی مثل اربیل در کردستان عراق که چند سالی رونق گرفته بود دیگر برای برگزاری کنسرت مناسب نیست و گفته میشود دوبی هم بعد از پشت سر گذاشتن بحران اقتصادی هنوز به رونق پیش از بحران بازنگشته. چالش اقتصادی پیش روی کنسرتها را چقدر جدی میدانید؟
-اربیل که به دلیل داعش و این مسائل از دست رفت. کمبود مسافر ایرانی دوبی دلایل مختلفی دارد. یکی گرانی این شهر است. چون در آنجا یک بازار بینالمللی شکل گرفته و به میزان بالایی مسافر از همه جای جهان به دوبی سفر میکنند و به همین دلیل قیمت بلیت هواپیما و هتلها گرانتر شده و برای مردم ایران که ظرف مدت کوتاهی ارزش پولشان به یک سوم و یک چهارم رسیده، مسافرت به دوبی راحت نیست. اما همچنان به ترکیه و ارمنستان سفر میکنند. چون ترکیه مثل دوبی گران نیست. ضمن اینکه دوبی مثل گذشته علاقمند و پذیرای مسافران ایرانی نیست. دیروز با یکی از دوستانم در دوبی صحبت میکردم میگفت حتی خیلی از بیزنسهای ایرانی تعطیل کردهاند و از دوبی رفتهاند. در مقابل ترکها به ایرانیها علاقه دارند. مثلأ برای من خیلی جالب بود که یک هتلدار ترک از من پول چای نگیرد و بگوید میهمان بودی!
-یعنی مسائل اقتصادی بر کنسرتهای ایرانی ترکیه تأثیر نگذاشته؟
-خیر، چون در ماه مه گذشته که ما کنسرت گذاشتیم هیچکس برنامهای برگزار نمیکرد، اما مردم از ما استقبال کردند و سالن پر شد. من خودم از اولین هنرمندانی بودم که به کمک دوستانم در ترکیه کنسرت ایرانی برگزار کردیم. آن موقع دو یا سه کنسرت در فصل تابستان برگزار میکردیم و برای عید نوروز هم یک کنسرت در آنتالیا. امروز این کنسرتها به عدد هشتاد، صد و یا حتی بعضی مواقع برگزاری دویست کنسرت ایرانی در سال رسیده. یعنی برگزاری کنسرت ایرانی در ترکیه خیلی رشد کرده.
-زیاد میشنویم که هنرمندان از کنسرتگذارهای ایرانی در کشورهای همسایه ایران شکایت میکنند. موضوع چیست؟ و آیا عمومیت دارد؟
ـدر جامعه ایرانی هیچ چیز سر جای خودش نیست. در کشورهای همسایه ایران هم افرادی در لباس کنسرتگذار به دنبال سوء استفاده از این شرایط هستند. وقتی خواننده در مورد کنسرتگذارش از پیش تحقیق نکرده و انتخاب درستی نداشته باشد، بروز این مشکلات طبیعی است. برای من بارها پیش آمده که افرادی تماس گرفتهاند و مدعی شدهاند کنسرتگذار هستند، اما من پیش از هر تصمیمی برای آنها توافقنامه فرستادهام و سوالاتی را مطرح کردهام و وقتی که نتوانستند به سوالات جواب دهند مشخص شد که اینکاره نیستند و یا در کارشان حرفهای نیستند، برای همین درخواست همکاری را نپذیرفتم. خوشبختانه تا امروز هم نود و پنج درصد تجربههای من مثبت بوده. اگر حواسمان را جمع کنیم و با افراد غیرحرفهای همکاری نکنیم، طبعأ مشکلی هم پیش نمیآید.