پرزیدنت دونالد ترامپ از زمانی که در ماه گذشته روی کار آمد، اصول مشخصی در مورد سیاست خارجی طرح نکرده، اما یکی از راسخترین اعتقاداتاش به عنوان نامزد ریاستجمهوری، پیشبینی روابط دوستانه با همتای روسی خود، ولادیمیر پوتین بوده است.
«روابط تنگاتنگ» ترامپ و پوتین روی کاغذ میتواند واشنگتن را قادر سازد تا با بهبود این روابط، از مناطق مهمی مثل سوریه که مسکو در آنجا فعال است، تشنجزدایی کند. موضوع دیگری که در مورد آن بحثهای زیادی میشود این است که مسکو میتواند نفوذ خود را بر بازیگرانی چون ایران به کار گیرد تا درگیریها در دیگر کشورها از جمله یمن و عراق و احتمالاً لبنان را بیشتر خنثی کند.
با برکناری غیرمنتظرهی مایکل فلین، مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا در هفتهی اخیر، به اتهام تماسهای تلفنی نابجا با سفیر روسیه در آمریکا پیش از آغاز فعالیت رسمی ترامپ و همچنین فلین، بعضی ناظران بار دیگر صحت تأثیرات دومینوی احتمالی در سیاست خارجی را مورد پرسش قرار میدهند.
درست زمانی که طرف آمریکایی نشانههای مشهودی نشان میدهد، به نظر میرسد حتی ناظران و مقامات روسی هم درباره گسستهای ممکن در برآوردهای ژئوپلیتیک خود هشدار میدهند، به ویژه زمانی که آن را در رابطه با مناسبات مسکو- تهران و پیچیدگیهای آن برای دیگر نقاط جهان در نظر میگیرند.
روزنامهی پراوادا که معمولاً جانبِ کرملین را میگیرد در ۲۲ ژانویه، یعنی پیش از برکناری فلین، مقالهای نوشت که به طور گسترده انتشار یافت؛ عنوان این مقاله از این قرار بود: «ایران در حال تبدیل شدن به معضلی عظیم است، در درجهی اول برای منافع روسیه».
در همین زمینه، دمیتری نرسِسوف تحلیلگر خاورمیانهی پراوادا و نویسندهی این مقاله به کیهان لندن گفت که گرچه روسیه هنوز میخواهد با تهران روابط ژئوپولیتیک قوی و پایدار داشته باشد، ولی نمیتواند به رهبری جمهوری اسلامی اعتماد کند.
نرسِسوف در پاسخ به سوالاتی که به زبان فرانسه نوشته شده بود و این روزنامه آن را به انگلیسی برگرداند گفت: «مسئله اینجاست که ایرانیها درست مثل آنگولاساکسونها هستند، آنها هیچ دشمن یا دوست ابدی ندارند و فقط به منافعشان فکر میکنند. البته این رویکرد از منظر پراگماتیستی خوب است اما برای روسها قابل درک نیست».
او اضافه کرد: « ایدهآل برای روسها این است که بتوانند روندها را پیشبینی کنند. بر این بستر اگر ما بگوییم ایران متحد ما است، [رهبری] روسیه فرض را بر این میگذارد که ایران همیشه و در هر شرایطی دوست ما خواهد بود. اما واقعیت این است که ایران متحدی موقتی است».
با وجود اینکه مسکو به تفصیل دلایل دقیق تجدید نظر خود را درمورد روابط با تهران شرح نداده، اما به نظر میرسد بتوان این بازنگری را بیشتر در رابطه با مناسبات ایران و روسیه در سوریه توضیح داد.
یکی از نمونهها، توافقی بین مسکو و تهران است که طبق آن جمهوری اسلامی مجوز استفاده از پایگاههای هوایی ایران را برای عملیات بمباران در سوریه، به روسیه داده بود. در وضعیتی که تهران حق عبور ومرور را صادر کرده بود، مسکو علناً در مورد این مسئله اظهار نظر کرد و موجب خشم تهران شد و جمهوری اسلامی این توافق را متوقف کرد.
نرسِسوف در مقالهی روز ۲۲ ژانویه خود در روزنامهی پراوادا نوشت: «پس از [افشای] ماجرای استفاده نیروی هوایی و دفاع فضایی روسیه (که در سال ۲۰۱۵ یکی شدهاند) از پایگاه نظامی هوایی همدان در ایران، کاملاً مشخص شد که نمیشود به تهران تمام و کمال اعتماد کرد».
به نظر نرسِسوف گسست بین روابط مسکو- تهران در عین حال به مخالفت ترامپ با توافق هستهای ۱+۵ نیز بر میگردد، توافقی که تهران با قدرتهای بزرگ اروپا و ایالات متحده امضا کرده است.
ترامپ که در زمان آن توافق نامزد ریاست جمهوری آمریکا بود صریحاً با آن مخالفت کرد و آن را «بدترین توافق ممکن» خواند و دولت اوباما را به سبب نداشتن اقتدار کافی در برابر ایران سرزنش کرد.
در این میان، جان بل مدیر برنامهی خاورمیانه در مرکز بینالمللی صلح تولِدو در مادرید گفته است که سرسختی ترامپ ممکن است تهران را وادار به تجدید نظر در محاسبات ژئوپولیتیک خود کند.
بل همچین گفته است: «اکنون ایرانیها در مورد مناسبات خود با منطقه و جهان و آمریکا، انتظارات تازهای دارند. این انتظارات حول محور توافق [هستهای] شکل گرفته است. به این ترتیب آنها در مرحلهی ایکس قرار میگیرند و هر آنچه به ترامپ که ناگهان روی کار آمده است مربوط میشود به مواضع پیش از این توافق بر میگردد. این سناریوی نه چندان تر و تمیزی است که احتمال آتش گرفتن دارد.»
به نظر برخی تحلیلگران، ایران دربرآورد روابطاش نه تنها با واشنگتن بلکه با مسکو نیز، مهمترین موضوع را چانهزنی بر سر سوریه میداند، چیزی که ظاهراً مقامات کرملین هم بدان آگاهی دارند. نرسِسوف در مقالهاش نوشته: «ایرانیها میخواهند مسکو آشکارا درک کند که آنها قصد دارند استراتژیهای خود را به طور جدی در سوریه و در بلندمدت در خاورمیانه حفظ کنند. به طور کلی ایران قادر است (با بستن راه دسترسی به پایگاه هوایی همدان) بر سر راه انجام وظایف جنگی، از جمله رسیدن به آتشبس و توقف درگیری برای اقدامات بشردوستانه (که اغلب واحدهای شیعهی طرفدار ایران این طرحها را خنثی کردهاند) و برقراری ارتباطات بین آمریکا و روسیه بر سر مسئله سوریه، مشکلاتی ایجاد کند».
نرسسوف ادامه داده: «ایرانیها در مورد روابط با واشنگتن به روسیه گزینهی مشابهی ارائه میدهند: آیا ایران شریک اصلی روسیه در سوریه و منطقه باقی خواهد ماند یا این شریک واشنگتن خواهد بود؟ اگر مسکو قاطعانه اذعان نکند که کلید مدیریت خاورمیانه در تهران است و فقط کار تیمی با ایران تأمین منافع روسیه را امکانپذیر میکند، و اگر مسکو ناگهان تصمیم بگیرد نه فقط در روابط تهران- مسکو بلکه در روابط واشنگتن- مسکو نیز «استراتژی واقعی» اتخاذ کند، آنگاه جمهوری اسلامی به شدت نا امید خواهد شد و قطعاً به دنبال راهی خواهد گشت که «روسهای گستاخ» را مجازات کند».
نرسسوف در پاسخ به سوالات کیهان لندن به طور ضمنی هشدار داد که ممکن است ترامپ با ایجاد فشار بر ایران در مورد توافق هستهای، مسیر مناسبات را عملا برای مسکو دشوارتر کند.
نرسسوف گفت: «در واقع امروز این آقای ترامپ است که تصمیم میگیرد که ایران تبدیل به قدرتی هستهای بشود یا نه: اگر او توافقات ژنو را محکوم کند، هیچ چیز تهران را از ساختن بمبهای اتمیاش منصرف نخواهد کرد- آن هم درست در کنار مرز مستقیم با روسیه.»
نرسسوف در مورد سوریه هم به طور ضمنی اشاره کرد که پوتین تصمیم گرفته از متحد خود بشار اسد چشمپوشی کند.
او گفت: «بدون مصالحه با آمریکا نمیتوانیم مشکل سوریه را حل کنیم. اسد دیگر مسئلهی اصلی نیست. مسئلهای که در حال حاضرباید حل شود توافق بر سر قانون اساسی جدید و ساختار جدید قدرت است». وی اضافه کرد: «روسیه و ایران میتوانند کیفیت تازهای را به روابط خود بازگردانند. مسئلهی سوریه برای پیشبرد این روابط خیلی جزیی است، روابط ما باید قدر و منزلت بیشتری داشته باشد».