آوازه – نادر نادرپور که هم اینک در آستانه هفدهمین سالروز مرگ او ایستادهایم، شاعری بود در معنای واقعی شاعر و نادر.
شاعر از آن روی که بصیرت فرهنگی داشت و نادر از این روی که با خود صادق بود که شعر را آئینه درون خود قرار میداد.
در دو دهه پیش از انقلاب که شعر رفته رفته جایش را به شعار وا مینهاد، همه روشنفکران و در صدر آنها شاعران، روز و شب از تعهد دم میزدند بی آنکه بدانند در برابر چه چیز تعهد سپردهاند. نادر تعهد تبلیغاتی آنها را به تظاهر تعبیر میکرد و دست از درونیات خود که شاعر حدیث نفس میخواندندش برنداشت و در برابر سیل انتقادهای همتایان متعهد خود پا پس نکشید.
به باور نادر تعهد یک امر درونی است و نقش خود را در جریان آفرینش ایفا میکند. تعهد را نمیتوان از بیرون بر هنرمند تحمیل کرد. درست به همین دلیل هنگامیکه دروغ بزرگ انقلاب برملا شد و روشنفکران متعهد تازه فهمیدند در چه دامچالهای افتادهاند، تازه نوبت به تعهد رسید که وارد میدان شود.
نادرپور پس از انقلاب به راستی خود را در برابر وضعیت تازه مسئول و متعهد میدانست و مبارزه را آغاز کرد، مبارزه با کجاندیشی و انقلاب واپسگرای اسلامی. علاوه بر شعرهای تازه گفتگوهایی را با رسانههای دیداری و شنیداری انتشار داد و هرچه در سر داشت میگفت و مینوشت. به زلزلهای که خانه را لرزاند و به آن شب ننگین آتشسوزی تاریخ اندیشه میکرد.
نادر علاوه بر انتشار مجموعههای دیگر، نظرات خود درباره شعر نو و مراحل مختلف تکوینی آنرا منتشر کرد. نظراتی که در گفتگو با دکتر صدرالدین الهی فرهنگمرد سرشناس برونمرزی به بحث گذاشته شد. این گفتگوها از خرداد ماه سال ۱۳۷۱تا آبانماه سال ۱۳۷۲ با عنوان «طفل صد سالهای به نام شعر نو» در ماهنامه روزگار نو در پاریس انتشار یافته است. طفل صد ساله، سال گذشته از سوی انتشارات تاک در آمریکا به صورت کتاب جذابی به بازار آمده است. فرا رسیدن سالروز مرگ نادر نادرپور فرصت مناسبی است که چشمی در کتاب بگردانیم.
گفتگوی جامع و مانع دکتر الهی شعر را از زمان پدید آمدن تا زمانی که اینک در آنیم مرحله به مرحله از زیر ذرهبین عبور میدهد. نادر در این کتاب ۴۳۲ صفحهای دیدگاههای خود را از بازیهای انقلابی آشکار میکند. او در مقدمه یکی از مجموعههای خود مینویسد:
«هنگامیکه نخستین قدمها و مشتها زمین و آسمان ایران را به لرزه انداخت، حسی به من گفت از ناهشیاری این برافروختگان باید ترسید..آن حس بیدار میدید که آن فریفتگان از آئینی واپسگرا و تیرهاندیش کورکورانه فرمان میبرند…» او میدید که در پشت آن صفها و مشتها، به موازات پیکار سیاسی نبردی فرهنگی آغاز شده است «نبردی که در آن سنت بر بدعت و تعصب بر تجدد میتازد.»
نادر سپس حیرت کرده بود که میدید روشنفکران متعهد از آئینی کورکورانه پیروی میکنند که همه آزادگان ایران از فردوسی و خیام و حافظ تا ایرج و دهخدا و هدایت در روزگاران مختلف به جنگ با آن رفته بودند.
طفل صد ساله علاوه بر آنکه نظرات نادر نادرپور را درباره شعر خود، پیش و پس از انقلاب، آفتابی میکند، فضای روشنفکری آن سالها را نیز باز میتاباند. با آنکه موضوع کتاب شعر نو در ایران است ولی به موازات آن ساختارهای شعر کلاسیک و تحولات هر چند کند و آرام آن مورد بحث قرار میگیرد. مهارتی که با حرفه روزنامهنگاری و آشنایی تنگاتنگ دکتر الهی با شاعران همراه است.
او پرسشهای گفتگو را با دقت و مراقبت بسیار طرح کرده و با پاسخی که از نادر میگیرد پرده از روی ابهامات برمیدارد و توجیهاتی برای مراحل تکوینی شعر نو به دست میآورد. پیرایه سودمند دیگری که به کتاب بسته شده نمونههایی «تیپیک» از شعر نو ایران است که در پایان هر بخش از گفتگو به پیوست آمده است.
دریای پهناور
کتاب چهار صد و بیست و سه صفحهای در بیست بخش تنظیم شده است. در سه بخش به مکتب نیما پرداخته میشود و سه بخش دیگر به تشریح شعر منثور میپردازد. در چند فصل هم مطالب گوناگون مربوط به شعر نو آورده شده است. تکههایی از دریافتهای نادر نادرپور را درباره شاعران نو به نقل میآوریم:
به گفته نادرپور نیما در شعرهای کوتاه خود واقعا شاعر است. شعرهای بلند او در حافظهها نمیماند که روزی به کار آید. شعر خوب شعری است که در ذهن بماند و مصرف روزانه پیدا کند.
پرویز ناتل خانلری اگر نه شاعری بلندپایه که دست کم شخصیت تئوریک و تاریخی شعر جدید فارسی به شمار میآید.
گلچین گیلانی که حرفه اصلیاش پزشکی بود به گفته نادر از پیچیدگیهای لفظی و معنایی پرهیز داشته و همین پرهیز او را برای رفتن به سوی شعر نو رهنمون شده است.
فریدون توللی سالها مدل شاعران جوان بوده است.
نادر شاعر صادقی نیز هست. با کسی رودربایستی ندارد. هرگونه که درباره شاعران اندیشیده به زبان نیز آورده است. در کارگاه داوری او تعدادی از شاعران محبوب و معروف نمره قبولی نمیگیرند.
از جمله محمد علی سپانلو را به هیچ وجه قابل مقایسه با شاعران نیمایی نمیداند. او را در میان همنسلان خودش نیز موجودی ناتوان تشخیص میدهد.
احمد شاملو در نظر نادرپور «دودوزهباز سیاسی پیش از انقلاب» است.
آنچه گفتیم قطرهای بود از دریای پهناور شعر نو در ایران. برای دریافت این دریای پهناور باید در آن غوطه زد. «طفل صد سالهای به نام شعر نو» شما را به این دریافت نزدیک میکند.