فیروزه رمضانزاده – «روز اول گردو خاک در خوزستان، به خاطر تصادف همسر خالهام به بیمارستان گلستان اهواز رفتیم، در بیمارستان قیامت بود، آنقدر که وحشت کردم، ببخشید، به خاطر حجم زیاد گرد و خاک در همان داخل بیمارستان بالا آوردم، انقدر این بیمارستان شلوغ بود که آدم یاد بیمارستانهای صحرایی زمان جنگ می افتاد، اتاقهای بیمارستان پر بود از مریض و برانکارد، خیلیها روی صندلیهای بیمارستان دراز کشیده بودند یا با دهان و چشمهای بسته نشسته بودند، پرستارهای بیچاره بیمارستان هم در آن وضعیت، گیج شده بودند، نمیدانستند به کدام بیمار باید رسیدگی کنند.»
این، گلایه جاسم، یک بازنشسته شرکت فولاد خوزستان است که حالا در شهرک دانشگاه اهواز زندگی می کند.
او درادامه صحبتهایش به کیهان لندن میگوید: «نوه من، یک بچه کوچک دبستانی کلاس چهارم است با وجود اینکه در تلویزیون اعلام شد مدارس استان به دلیل تهدید وضعیت گرد و غبارها تعطیل است اما عملاً هیچ جا تعطیل نبود، فقط کلاسهای آییننامه دخترم تشکیل نشد، تمام مغازهها هم در این یک هفته تعطیل بودند ولی دستفروشهای بدبخت، همه در خیابان بساط کرده بودند.»
از نخستین ساعتهای بامداد شنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ میزان استاندارد ریزگردها در هوای آبادان ۱۸ برابر، در اهواز و سوسنگرد ۱۱ برابر و شادگان به ۹ برابر حد مجاز رسید، در پی وقوع این بحران، آب و برق در اغلب شهرهای بزرگ این استان قطع شد و مدارس و ادارهها تعطیل شدند.
ساجده، کارمند اهل شیراز است که چهار سال پیش با یک دانشجوی خوزستانی ازدواج کرد. آنها حالا در خیابان دبستان واقع در بازار امیری، اصلی ترین قسمت شهر آبادان زندگی می کنند.
او در مورد تعطیلی ادارهها و مدارس میگوید: «با توجه به اینکه خانه ما جفت یک دبستان دخترانه است به وضوح این مسائل را میبینم، با اینکه از طرف رسانههای جمهوری اسلامی اعلام تعطیلی شده بود میدیدم مردم از خانههای خود بیرون نمیآمدند اما بچههای مدرسهای را میدیدم، آنهایی که سرویس مدرسه داشتند با سرویس میرفتند و میآمدند، آنهایی که سرویس نداشتند با دوچرخه یا پیاده میرفتند مدرسه و برمیگشتند.»
آب متعفن و غیرقابل نوشیدن، معضل دیگر خوزستانیها
نه تنها شهروندان اهواز بلکه ساکنان اغلب شهرهای خوزستان ازجمله آبادان سالهاست که برای مصرف خوراکی، آب تصفیه شده میخرند.
وقتی از ساجده در مورد وضعیت آب و برق آبادان سوال می کنم، لحن صدایش تغییر میکند و با بغض میگوید: «قطع آب و برق در شهرهای امیدیه، بهبهان، آغاجاری، آبادان، ماهشهرو اهواز به شدت طولانی است، در آبادان که اصلاً آب فاضلاب با آب لولهکشی قاطی شده ، نمیدانم چه اتفاقی افتاده شیر آب را که باز میکنید باید بینیتان را بگیرید از بوی بدی که این آب دارد، حتی با این آب نمیتوانید صورتتان را بشویید، الان یک هفته است با آب تصفیه شده مسواک میزنیم.»
او در ادامه میگوید: «الان یک ذره وضعیت هوا بهتر شده این چند روز که اعلام میکردند گرد و خاک در هواست، خیلی بد و شدید بود، تلویزیون اعلام تعطیلی میکرد ولی همسر من به عنوان شاغل پتروشیمی آبادان مجبور است هر روز ساعت ۶ و نیم به سر کار برود.»
ساجده توضیح می دهد: «با وجود این که کابلهای برق را شستشو میدهند ولی به طور متناوب این شهرها آب یا برق ندارد ولی مردم بیچاره اهواز، وضعشان از این نظر، خیلی بدتر از بقیه خوزستانیهاست.»
او که خواهرش در هویزه زندگی میکند ادامه میدهد: «پمپ آب خانه خواهرم یک قطره آب ندارد، برای دستشویی رفتن میروند از پایین شیر فلکه که در حیاط خانه است و یک مقدار آب از آن خارج میشود آب میآورند و میریزند در داخل بطری و برای دستشویی از آن استفاده میکنند.»
با محمدعلی که دبیر ورزش است و در چند روز گذشته به خاطر آلودگی هوا در خانه مانده بود تماس گرفتم.
می گوید: «منطقه گلستان اهواز برق ندارد با اینکه خانههای سازمانی سازمان آب و برق، دقیقا روبروی اتوبان گلستان قرار دارند، کوی مهدیس هم که بیشتر مواقع اصلاً برق ندارد، این قسمت از اهواز وقتی که واردش میشوید انگار وارد سیاهی میشوید، در این منطقه غروب به این طرف، چشم چشم را نمیبیند.»
او که می گوید اصلا گرگانی است و بعد از ازدواج به اهواز آمده و در این شهر تدریس میکند، ادامه میدهد: «روز سوم گرد و خاک در اهواز با وجود اینکه در تلویزیون اعلام کردند مدارس نوبت عصر در اهواز تعطیل است ولی با تعجب از طرف مدیر دبیرستان محل تدریسام به من زنگ زدند که مدرسه تعطیل نیست، به مدیر دبیرستان میگویم آخه آقای مدیر چرا وقتی اعلام میکنند مدارس تعطیل است به بچهها تعطیلی نمیدهید؟ حالا اگر تعطیلی نمیدهید، حداقل اجازه بده سر کلاس با این بچهها بازیهای فکری کار کنم، حداقلاش این است که این بچهها به داخل حیاط مدرسه نروند. میگوید نه آقا امکان دارد ناظر بیاید و بگوید این چه طرز کار کردن با بچههاست!»
شراره که آموزگار دبستانی دخترانه در مسجد سلیمان است میگوید: «با وجود این گرد و خاک در این چند روز مجبور بودم این دختربچهها را بفرستم به حیاط مدرسه تا در حیاط بازی کنند، واقعاً دلم برای این بچههای بی گناه میسوزد، از همسر یکی از دوستانم که در پتروشیمی کار میکند خواستم از پتروشیمی چند تا ماسک بیاورد تا بدهم این بچهها به دهانشان بزنند، روزهایی که هوا در مسجد سلیمان گرد و خاکی و آلوده است مقنعه یک عده از بچهها که ماسک ندارند را در میآورم و با مقنعه برایشان ماسک درست میکنم.»
آلودگی هوا و مهاجرت خوزستانیها
سالانه نزدیک به ۲۲۲ هزار شهروند خوزستانی به خاطر مشکلات ناشی از آلودگی هوا و ریزگردها به بیمارستانها و مراکز درمانی مراجعه میکنند. در سالهای گذشته نیز بارها میزان آلودگی هوا در خوزستان به ویژه در اهواز به چندین برابر حد مجاز خود رسیده بود. در اسفندماه سال ۱۳۹۴ غلظت گرد و غبار و آلایندهها در اهواز به تقریباً ۷۰ برابر حد مجاز و نرخ ۱۰ هزار رسید. در آبان ماه همان سال، پدیده ریزگردها و بارش باران اسیدی، صدها تن از مردم این شهر را روانه بیمارستانهای اهواز کرد.
میلاد که دانشجوی سال سوم رشته مدیریت است و در کوی باهنر اهواز زندگی میکند میگوید: «راستش را بخواهید هوای این منطقه از شهر اهواز به خاطر نزدیکی به شرکت صنایع فولاد به نسبت از سایر مناطق آلودهتر است. پدر من تا الان نه فقط به خاطر این گرد وغبارها بلکه به خاطر بُرادههای آهن و ذرات گوگرد دچار مشکل تنفسی شده و به بیمارستان رفته است. او را پیش متخصص بیماریهای تنفسی بردیم میگوید نوعی میکروب وارد ریهاش شده، او مرتب زیر نظر دکتر در شیراز است، دکتر به او و چند نفر از اقوام ما گفته که نباید در خوزستان زندگی کنید، گفته ادامه زندگی در خوزستان باعث بدتر شدن حالاش میشود. ولی خب پدرم به خاطر این که کارش در شرکت نفت است و انتقالی نمیدهند، مجبور است در آنجا کار کند.»
او ادامه می دهد: « ولی میدانم که خیلیها از خوزستان به جاهایی مثل چهارمحال بختیاری، لرستان، شیراز و اصفهان رفتهاند. الان بیشتر مهاجران اصفهان به خصوص منطقه شاهینشهر اصفهان را خوزستانیها تشکیل میدهند. در این یکی دو ساله، از خوزستان مهاجران زیادی به سایر شهرها و استانهای دیگر رفتهاند ولی این آمارها را که اعلام نمیکنند. در حالی که ما داریم می بینیم، مثلا آمار شهری سال گذشته را بگذارید کنار آمارهای امسال، یا از سازمانهای مردمنهاد بپرسید به شما اطلاعات درستی میدهند؛ چرا راه دور میرویم؟ همین دوستان و فامیل خودم را میبینم که دارند خانه و زندگیشان را میفروشند و از خوزستان میروند.»
مهاجرت اجباری و زیستمحیطی که میلاد از آن سخن میگوید، دومین موج مهاجرت مردمان این منطقه پس از جنگ هشت سالهی ایران و عراق است. هجوم ریزگردها در شرایطی است که آوار خرابیهای آن جنگ هنوز بر شانههای ساکنانی که در شهرهای جنگزده زندگی میکنند، سنگینی میکند.
به جز اهواز، ساکنان شهر خرمشهر در استان خوزستان نیز پس از افزایش غلظت ریزگردها به دلیل مشکلات تنفسی به مراکز درمانی مراجعه کردهاند.
گوشی را بر میدارم و با عباس علی که خبرنگار یک روزنامه محلی در خرمشهر است، تماس میگیرم. صدایش را به سختی از پشت گوشی تلفن میشنوم. با صدایی گرفته می گوید: «والا اگر بگویم شما بهتر از من خبر دارید دروغ نگفتهام.»
میپرسم: چطور؟
جواب میدهد: «خبری از مردم ندارم چون به خاطر هوا بیرون نمیروم، یعنی بیشتر خبرهای خوزستان را از رسانههای خبری دنبال میکنم. فقط همین را میتوانم بگویم که خوزستان، شرایط مناسبی ندارد. بیمارستانها از شدت خاک و هوای آلوده به شدت شلوغ و افتضاح هستند. قطع آب و برق هم که همیشه وجود دارد، بین ساعت یک تا ۴ بعد از ظهر.»
در پی بحرانی شدن پدیده ریزگردها در روزهای اخیر، شماری از مردم اهواز در مقابل استانداری این شهر تجمع و با در دست داشتن پلاکاردهای اعتراضی، اعتراض خود را به شرایط آلودگی هوا، قطع آب و برق، عملکرد ضعیف رییس سازمان محیط زیست در رسیدگی به موضوع ریزگردها و بحث انتقال آب کارون اعلام کردند.
عباس علی با اشاره به تجمع مردم اهواز در مقابل استانداری در روزهای اخیر میافزاید: «در این تجمع اعتراضی، مرد و زن و پیر و جوان حضور داشتند، این اعتراضات خیلی شدید بود حتی شنیدم گویا یک نفر کشته شده ولی اطلاع دقیقی از این ماجرا ندارم.»
او توضیح می دهد: «در روزهای گذشته، خیلی از هنرمندان و ورزشکاران در ایران به این موضوع واکنش نشان دادند چه در صفحههای اینستاگرام یا توییتر این مساله را مطرح کردند و حالا یک جنبش راه انداختند به نام اشتراک گذاشتن و حمایت کردن از مردم خوزستان که تا الان خوب بوده اما مسوولان چکار کردند؟ خانم ابتکار که چند وقت پیش خیال همه را راحت کرد و گفت بهتر است مردم با این مشکل کنار بیایند؛ یا مسوولان استان خوزستان با تمام این اتفاقاتی که دارد میافتد هنوز طرح و برنامهای برای مهار این بحران ندارند. مجری شبکه خوزستان در یکی از برنامههای چند روز پیش در استودیوی اجرای خبر با ماسک حاضر شد ولی هیچ کدام از مسوولان واکنشی نشان ندادند، حتی استاندار حاضر نشد بیاید بیرون به مردمی که یک هفته تجمع کردند جوابی بدهد.»
مسوولان محیط زیست ایران کانون اصلی تولید ریزگردها و پدیده گرد و غبار در خوزستان را توفانهای موسمی ریزگردها، کاهش باران، خشکی تالابها و عدم مالچ پاشی در عراق و عربستان عنوان میکنند اما تحقیقات اقلیمی نشان داده است که عوامل داخلی متعددی از قبیل خشکسالی دهه ۸۰ خورشیدی در ایران، گسترش بیابانزایی، نابودی ۹۰ درصد تالابها، سدسازیهای گسترده، تغییر کاربری جنگلها، درست نبودن الگوی مدیریت و مصرف آب، کشاورزی نادرست، استمرار خشکسالی و چرای بیش از حد دام، مدتهاست سبب تولید و افزایش ریزگردها در بخشهایی از داخل ایران شده است.