آوازه – کانون ایرانی «رهآورد» در غرب آلمان روز شنبه گذشته به استقبال روز جهانی زن رفته و برنامه ویژهای حاوی خطابه و شعر و موسیقی را در شهر آخن برگزار کرد.
موتیف گردهمایی پرسشی است که هنوز از سوی جمهوری اسلامی پاسخی منطقی نگرفته و راستش را بخواهید آنقدر مضحک و بیمعناست که پاسخ پذیر نیست:
«آیا خوانندگی میتواند گناه باشد؟»
حضور شهردار آخن خانم هیلده شایت جامعهشناس موسیقی، رایکا سیمونه مایر بازیگر و آنته اشمیت آوازخوان، به جد و به طنز فرمانهای صادره از سوی جمهوری اسلامی در رابطه با زنان را به باد سخره گرفتند. از میان ایرانیان ساکن غرب آلمان خانم پریسا بدیعی که علاوه بر خوانندگی به چند هنر دیگر موسیقایی آراسته است با ویولن و پیانو و دایره همراه با تنبکنوازی پسرش از شرکتکنندگان در مراسم بودند. محفل گرم و پر جاذبهای را که بخشی از جاذبهاش علاوه بر وجود آرزو خوشنام، گرداننده محفل، از ذات کلمات قصار ملایان به دست میآمد. واقعا اگر کسی حوصله داشته باشد و کلمات قصار حضرات را در سی و هشت سال سیطره بر ایران گردآوری کند، شیرینترین کتاب طنز خواهد شد.
آخوندها از همان روزهای «فتح تهران» و حتی پیش از آن خود را با دو دشمن بزرگ روبرو میدیدند. زن و موسیقی. زن از همان زمان به صدارت نشستن رئیس جمهور دائمی حضرت بنی صدر که گفته بود از زلف زنان اشعهای ساطع می شود که جامعه را به هم میریزد، هر روز به مناسبتی مورد تقبیح و تعزیر و تکفیر قرار گرفته و هنوز هم ملایان راضی نشدهاند و حکمهای غلاظ و شداد علیه زنان صادر میکنند.
خانم جامعهشناس آلمانی ظلم به زنان را از محدوده جمهوری اسلامی فراتر برد و با تکیه بر یک تحقیق دانشگاهی که تازه از آن فارغ شده، زنان را در همه جای دنیا و همه سوی تاریخ مظلوم و ستمکشیده معرفی کرد. تاریخ کلیسا بنا به تعریف او همیشه تیول مردان بوده است. آوازخوانی زنان هم در همه جا مجاز نبوده و از محدودیتهای بسیار رنج میبرده است. سخنران از قدرتمندان کلیسا که به خواندن زنان روی خوشی نشان نمیدادند نام میبرد که از قرن اول و دوم تا قرن بیستم میزیستند. البته تعداد این کلیساها در برابر واتیکان اسلامی بسیار اندک بوده است.
در سخنرانیهای دیگر، کلمات قصار دیگر آخوندها مورد طنز و استهزاء قرار گرفت. از جمله آخوندی که گفته است علت مکروه یا حرام بودن اختلاط زن و مرد این است که مردان از دیدن زنان تحریک میشوند.
گوینده دیگری پرسش دیگری را مطرح میکند. چرا عکس قضیه درست نیست؟! یعنی چرا زنان از دیدن مردان تحریک نمیشوند. هیچ آخوندی تا به حال پاسخ این پرسش را نداده است.
خانم خواننده عضو گروه «ماه مینوش» که ناماش برگرفته از ماه ایرانی و کولی فرانسوی است نیز در جلسه شرکت داشت. با صدایی گرم و جاندار شعرهایی را در توصیف دنیای زنان خواند. در ترانههای او از فروغ فرخزاد نیز ذکر خیری شد که آخوندهای اسلامی دشمنی دیرینه با او دارند. استقبال حاضران از شعر و ترانه در اوج بود.
فضای محفل جان میداد برای آخوندها که ببینند و زجر بکشند یا تکفیرنامه صادر کنند. البته رهبر جمهوری اسلامی از همان روز اول که گفت موسیقی خیانت است، جوانان ما را فشل میکند، تکلیفاش را با موسیقی و موسیقیدان روشن کرد. شما ببینید که در درازای این سی و هشت سال چه بامبولهایی که به اهل موسیقی نزدهاند. میزان بالای حماقت کارگزاران فرهنگی را در یکایک فرامین آنان میتوان دریافت. فرمان دادهاند حالا که صدای ساز را مجبوریم پخش کنیم، تصویرساز را کنار میگذاریم که شاید از شدت گناه ما کاسته شود. حالا که صدای زن به تنهایی قابل پخش نیست آن را در گروه انتشار میدهیم. این طور که در آفیش کانون «رهآورد» آمده آخوندکی گفته است که خواندن زنان اصولا گناه است. خواسته است تکلیف را برای همیشه روشن کند. مرگ یک بار شیون یک بار!
منطق کارشان هم این است که وقتی زن در آفرینش، موجود گناهکاری است، و موسیقی هم به گمان رهبر انقلاب خیانت است، ببینید که ترکیب این دو با هم چه معجونی خواهد شد.
حالا برویم به بخش دوم برنامه که بازتابی از همین ترکیب بود. پریسا بدیعی گناهکار چند جانبه بود. آواز میخواند که گناه بود. ویولن میزد که گناه مضاعف بود. سازهای غربی علاوه بر اینکه حرام است، نجس هم هست چون دست کافر غربی به آن خورده است.
آهنگهای سنتی
پریسا بدیعی قطعه شوشتری برای ویولن را که کار ابوالحسن صباست نواخت و بعد رفت به سراغ دو قطعه از سه قطعه به هم پیوستهای که به ترتیب «زنگ شتر»، «سامانی»، و گمان میکنم «در قفس» نام گرفته است. این قطعات بیشتر برای آزمایش مهارت نوازندگان ساخته شده است. به نظر میرسد که خانم بدیعی هم تصور کرده که در جلسه آزمایش است و خواسته مهارتهای خود را نشان بدهد که متاسفانه همین تصور که جلسه آزمایش است که لابد ما هم از آزمایشکنندگان پنداشته شده بودیم به روانی و رسایی اجرا آسیب میرسانید.
گمان میکنیم خانم بدیعی نیز از ویولننوازی خود راضی نبود و سعی کرد آنرا در پیانونوازی جبران کند و موفق هم شد. بدیعی دایره را هم خوب مینوازد. از همه مهمتر صدای خوش لحنی دارد که با موسیقی سنتی سازگار است.
او قطعات خوشفرم دلانگیزی را از موسیقی روستایی ایران انتخاب کرده بود.
آنچه روشن است این که ستیزهجویی ملایان با زنان و بخصوص زنان هنرمند روزی به پایان میرسد. تاریخ ایران نشان می دهد که ستیزهجویی با روشنفکران، زنان یا مردان، آنان را به جهان ماقبل تاریخ باز نمیگرداند. یک دههای میشود که جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط افتاده است. در برابر، جوانان هنرمند و موسیقیدان ایرانی در این دهه با توسل به تمهیدات مختلف در حفظ جایگاه اجتماعی خود کوشیدهاند و از ارزشهای موسیقایی حراست به عمل آوردهاند. موفقیتهایی که در عرصه موسیقی و اعتبار بخشیدن به آن به دست آوردهاند سخت شگفتیآور است. کوششهای هم اینان در آینده نه چندان دور تکلیف جامعه فرهنگی ایران را با ملایان یکسره خواهد کرد.