کامیار بهرنگ- هفته گذشته و همزمان با رونمایی از کتاب «بازسازی فرهنگی» نوشته محمد مهدی ایزدخواه باز هم بحث شخصیتهای محبوب کودکان ایرانی مطرح شد.
در سالهای گذشته و همزمان با تلاش برای اجرایی کردن سیاستهای بومیسازی فرهنگ کودکان بودجههای بسیاری برای این موضوع هزینه شده است.
مشهورترین آنها را میتوان طراحی عروسکهای سارا و دارا در مقابل باربی دانست که نتیجه آن حتی از سوی خود مقامات اجرایی مورد انتقاد قرار گرفته است. این انتقادها حتی صدای رهبر جمهوری اسلامی را که بارها به دنبال مقابله با «سیاستهای فرهنگی دشمن» تاکید کرده بود هم درآورد.
باربی اسلامی اما موفق
همین رویکرد در کشورهای عربی و البته ترکیه هم وجود داشت. عربستان سعودی نیز فروش عروسکهای باربی را به دلیل «یهودی» بودن و تبلیغ «ارزشهای غربی» ممنوع کرده بود. اما با نگاهی به بازار کشورهای اسلامی- عربی متوجه حضور جایگزینی به نام «فولا» میشوید؛ عروسکی که ساعتها برنامه تلویزیونی برای او ساخته شد. «فولا» درون خانه شاد است و در حال رقصیدن و بیرون خانه هم حجاب اسلامی خود را رعایت میکند، با این حال همیشه امور جاری یک زندگی کاملا معمولی را نمایندگی میکند. او حتی در کنار اعضای خانواده خود ارزشهای اسلامی همچون روزهی ماه رمضان و دیگر امور دینی را تبلیغ میکند و کافیست در کانالهایی همچون یوتیوب نگاهی به میلیونها ببینده ویدیوهای مختلف آن داشته باشید که نشان از موفقیت تبلیغات فرهنگی از این طریق دارد.
حالا به ایران بازگردیم، جایی که وقتی عکس سارا و دارا وی لوازم مدرسه بچههای ایرانی به چشم میخورد به عنوان تضمین بیکیفیت بودن آن محصولات شناخته میشود. جایی که این عروسکها هیچ ارتباطی با زندگی فردی کودکان برقرار نمیکنند و نتوانستهاند نماینده واقعی هیچ بخشی از جامعه باشند.
در نبود فضای فرهنگی جذاب بیراه نیست که بنا به گفته محمد مهدی ایزدخواه نویسنده و پژوهشگر در حوزه مدیریت و مدیریت فرهنگی «۱۰ شخصیت محبوب بچههای ایرانی، آمریکایی هستند.»
شخصیتهای کارتونی، سفیران فرهنگی
اینکه «باب اسفنجی» به چه دلیل محبوبترین شخصیت کودکان ایرانیست دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. این موضوع در بسیاری از کشورهای اروپایی و عربی هم اتفاق افتاده است اما وقتی به ترکیه نگاه میکنید داستان کمی متفاوت میشود. سری کارتونهای «په په» حالا مشتریان خود را در کشورهای عربی و حتی روسیه و البته ایران پیدا کرده و به عنوان یک محصول موفق فرهنگی در حال گسترش است.
نگاهی به تصویر بالا نشان میدهد که جامعه فرهنگی ایران و بسیاری کشورهای دیگر تا چه حد تحت تاثیر نمادهای برنامههای کودکان اروپایی قرار گرفتهاند. به این موضوع باید توجه داشت که در تمام این کشورها محبوبترین شخصیتهای کارتونی اکثرا آمریکایی هستند که عناصر فرهنگی خود را تقویت و آنها را تبدیل به یک ارزش کردهاند. کافیست یکبار در بروکسل قدم بزنید تا تعداد زیادی فروشگاه «تن تن» ببینید یا در رم هر جا نشانهای از «پینوکیو» را ببینید. خرس محبوب «پدینگتون» در لندن یا گوسفند دوستداشتنی «شان» در بریستول انگلستان یا خرس پرکار و باهوش سوئدی یعنی «بامزی» همه همین مسیر را رفتهاند.
رفتار متفاوت کودکان ایرانی با فرهنگ تحمیلی حکومت
اینکه رهبر جمهوری اسلامی تاکید میکند که کارتونهای غیر ایرانی «به دنبال معرفی سبک زندگی آنهاست» حرف کاملا درستی است چرا که هر کشوری بر اساس سیاستها فرهنگی خود روی موضوعات مشخصی سرمایهگذاری میکند. سوی دوم ماجرا، البته کسیکه خود را «ولی امر مسلمین جهان» میداند و به آن دقت نمیکند، اعمال سیاستهای فرهنگی نامنطبق بر زندگی جاری بخش بزرگی از مردم ایران است.
این موضوع البته منحصر به سالهای اخیر نیست و «دهه شصتی»ها که در واقع متولدین انقلاب اسلامی هستند اگر به خاطرات خود رجوع کنند شخصیتهای ایرانی بیشتری را در ذهن خود نسبت به مجموعه برنامههای کودک پیدا میکنند. شخصیتهایی همچون «آقای حکایتی» که با کودکان با زبانی لوس صحبت نمیکرد و برای آنان در «زیر گنبد کبود» و با امکانات بسیار محدود حکایتهای برآمده از فرهنگ ایرانی را تعریف میکرد. بسیاری از آنها «علی کوچولو» را به یاد دارند که پدرش به جبهه رفته است و مجموعه داستان در راستای سیاستهای ایدیولوژیک نظام اسلامی در ایران بود ولی با این حال محبوبیت او همچنان بخشی از نوستالژی آن زمان است. این لیست را هر کسی میتواند به چندین و چند نام دیگر برساند اما حالا نگاهی به برنامههای تلویزیونی نشان میدهد که به تدریج «محله برو بیا»، «مدرسه موشها» و «خانه مادربزرگه» جای خود را به کارتونها و برنامههای عروسکی دادهاند که عنصر ایرانی بودن در آنها از بین رفته است.
سرگردانی در طراحی و حمایت
دولت و سیاستگذاران فرهنگی جمهوری اسلامی هنوز نمیدانند که چگونه باید در این حوزه وارد شد. حجت الاسلام نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از یکسو میگوید: «مجلس باید از افرادی که بر اساس فرهنگ ایرانی- اسلامی محصول تولید میکنند حمایت کند و تسهیلات در اختیارشان قرار دهد» و در همان گفتگو ادامه میدهد: «تولیدکنندگان باید بتوانند بدون کمک و وابستگی به دولت کار کنند چرا که وابستگی به دولت موجب میشود با تغییر دولتها، سیاستهای حمایتی نیز تغییر کند و موجب تضعیف تولیدکنندگان میشود.»
اما وقتی نگاهی به چهار دوره «مجمع نوشت افزار ایرانی- اسلامی» میاندازید متوجه میشوید که بخش بزرگی از این سیاستها در راستای نیروهای حاضر در سوریه (موسوم به مدافعان حرم) است. اگر هم استقبالی از این نمایشگاه صورت میگیرد بیشتر در غرفههای «فامیل دور» (یکی از شخصیتهای کلاه قرمزی) یا «جناب خان» (عروسک محبوبی که در دورههای گذشته برنامه خندوانه حضور داشت) دیده میشود. عکس یادگاری کودکان با تصویر حسین همدانی با کتابهایی که در دست دارند، خود معرف واقعیت دیگری از چنین برنامههای فرمایشی است که حتی مقامات مسئول دولتی نیز برای افتتاح آنها حضور ندارند.
باید نگران کارتونهای غیرایرانی بود؟
بر اساس نظرسنجی موسسه «یوگاوو» در بریتانیا از ۱۰ شخصیت کارتونی محبوب افراد بزرگسال این کشورها، همگی آمریکایی هستند. «تام و جری»، «سیمپسون» و «فامیلی گای» در صدر این لیست قرار دارند. با اینکه به صورت میانگین موش و گربه محبوب کمپانی «مترو گلدن مایر» در صدر قرار دارد اما به تدریج با بالارفتن سن این محبوبیت کمتر میشود اما «سیمپسونها» در ردههای گوناگون سنی محبوبیت خاصی دارد. گفتنی است که در این کشورها وقتی چنین آماری منتشر میشود مسئولان با نگرانی به موضوع نگاه نمیکنند اما زمانی که یک نظام تمام ساختار فکری خود را بر اساس «دشمن» و «تهاجم فرهنگی» قرار داده باشد، تام و جری سربازان «صهیونیست» میشوند و اسپایدرمن «سرباز جنگ نرم».
در چنین شرایطی باید گفت بیشتر از خانوادههای ایرانی، این حکومت جمهوری اسلامی است که نگران سیاستهای شکست خوردهی خود در ارتباط با کودکان و شهروندان و امتناع آنها از پذیرفتن فرهنگهای تحمیلی است. البته باید گفت که خانوادههای ایرانی هم باید در نبود یک سیاست فرهنگی از سوی مسئولان به دنبال جایگزینهای مناسبی باشند. جایگزینهایی که موجب فراموشی عنصرهای فرهنگی اصیل ایرانی در نسلهای آینده نشود.
کافیست شما نگاهی به این بخش از «پروژه فرهنگی» نگاه کنید تا متوجه شوید چه دلیلی دارد تا کودکان ایرانی اینگونه کارتونها را باور نداشته باشند و نتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند:
تبلیغ بالا را میتوانید با معرفی نوروز در کانال «آرته» فرانسه/آلمان مقایسه کنید: