آوازه – یکی دو بار دیگر نیز گفتهایم که موسیقی سنتی ایران با بهرهگیری از دو مکتب به هم پیوسته توانسته آسیبهای اجتماعی را تاب بیاورد و فرایند تکوینی خود را ادامه دهد.
نخست مکتب وزیری و بعد مکتب صبا. مکتب وزیری پس از تلاشهای بسیار و تقابل با مخالفان موفق شد نظریهای برای موسیقی سنتی تدوین کند و در پی آن مکتب صبا توانست نظریه تدوین شده را از طریق آموزش و پرورش نهادینه کند. دست کم هفتاد سالی میشود که آموزههای صبا از طریق شاگردان برجستهاش به موسیقیدانان نسل های بعد منتقل شده است.
از میان شاگردان صبا که شمارشان به هزاران میرسد چند تنی از نخبگان جامعه موسیقی ما هستند. متاسفانه این نخبگان همانند استاد بزرگ خود صبا از دار دنیا رفتهاند. یکی از این نخبگان علی تجویدی بود که این روزها یازده سالی از درگذشتاش میگذرد.
تجویدی هم نوازنده برجستهای بود، هم ذوق وافر در آهنگسازی داشت. او را باید از کاشفان و یا پرورندگان شماری از مشهورترین خوانندگان به شمار آورد. از دلکش و مرضیه بگیرید تا حمیرا و هایده. هیچکدام از این خوانندگان هم به او وفادار نماندند. به محض آنکه پایشان به روی نخستین پله شهرت رسید از او بریدند و به جوانترها پیوستند. ولی تجویدی رقیب قهار دیگری هم پیدا کرده بود: کاباره!
او خود میگفت: «تا ما میآییم خواننده تازهای را به مردم معرفی کنیم کاباره سر میرسد و او را با خود میبرد. مثل اینکه ما برای کابارهدارها کار میکنیم!»
علی تجویدی در سال ۱۲۹۸ در تهران زاده شده بود. پدرش از خوشنویسان معروف و از شاگردان کمالالملک بود و با موسیقی نیز در کلاس درویش خان آشنا شده بود. پدر فرزند را به فراگیری موسیقی ترغیب کرده بود.
تجویدی پیش از آنکه به مکتب صبا برسد با آموزگاران دیگر نیز کار کرده و حتی علاوه بر موسیقی سنتی در موسیقی بینالمللی، هارمونی، ارکستراسیون و فنون دیگری آموخته بود که بعدها در آهنگسازی از آنها استفاده کرد. استاد او در موسیقی بینالمللی هوشنگ استوار موسیقیدان پیشرو ایران بود. چنین بود که وقتی پایاش به رادیو باز شد آمادگی کامل برای نوازندگی و هم برای آهنگسازی داشت. تجویدی در رادیو نیز علاوه بر موسیقی عملی عضویت شورای موسیقی رادیو را نیز برعهده گرفت. این همه چیزهایی است که تجویدی در زندگی هنری خود تجربه کرده است ولی اهمیت برتر حضور او در جامعه موسیقی ایران از اینها فراتر میرود.
او در دگرگون ساختن ترانههای سنتی نقشی بزرگ ایفا کرده است. با تکیه بر دانش و ذوق سلیم ترانههای ماندگاری ساخته و بر غنای تصنیفسازی نوآورانه افزوده است. بسیاری از خوانندگان دست اول پنجاه سال اخیر ایران از کشفیات و یا پروردگان آموزههای او بودند. برای نمونه باید از دلکش و هایده یاد کرد. او پس از خالدی بیشترین ترانهها را برای دلکش ساخته و آخرین ترانه مشترک با متن رهی معیری را نخستین ترانه برای معرفی هایده قرار داد و یکشبه او را به شهرت رسانید.
تجویدی در مورد هایده میگفت که وقتی خوب پرورده شد دل به کاباره بست و پایگاه هنری خود را عوض کرد. او سبب این عوض کردنها را در بیمقداری حقوقی میدانست که رادیو به هنرمندان خود میپرداخت: «خوانندهای که میتواند به جای حقوق پانصد ششصد تومانی، هر شب هزاران تومان از کابارهها بگیرد، چرا اینکار را نکند؟»
علی تجویدی در آخرین سالهای زندگی خود سخت از حذف صدای زنان در برنامههای موسیقی آزردهخاطر شده بود و میگفت نیمی از موسیقی ما مرده… حذف زنان از برنامههای موسیقی از یک بابت دیگر نیز به ضرر آهنگسازانی چون تجویدی بود چون آهنگهای خود را که برای صدای زن نوشته شده نمیتوانند به اجرا درآورند. پارتیتورها در پستوی خانهها میماند و از بین میرفت.
موسیقی تجویدی با وجود نوآورانه بودن به هیچ عنصر خارجی آغشته نیست. بوی سنت در لابلای نتها در جریان است و این رایحه را تمیز و پاک به مشامتان میرساند. چیزهایی در موسیقی تجویدی هست که برای آن، یک شخصیت متمایز به وجود میآورد. ترانههای او حسن دیگری هم دارد. با متنهایی از بهترین ترانهسرایان پیوند خورده است. برای آنکه تنها از چند ترانه خوب یادی کرده باشیم اینها را نام میبریم: آتش کاروان، آشفته حالی، کودکی، آزاده، رفتم که رفتم و…
علی تجویدی در ۲۴ اسفند ما سال ۱۳۸۴ در پی یکی دو سال بیماری جان به جانآفرین سپرد.