نمایشنامه‎ی مانوس: روایت مهاجرت هولناک از ایران تا استرالیا

- نازنین سهامی‌زاده می‌گوید قصد دارد یک اثر نمایشی را به استرالیا ببرد تا جهان «صدای پناهجویان» را بشنود.

جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ برابر با ۱۰ مارس ۲۰۱۷


نمایشنامه‌نویس تهرانی قصد دارد اثر خود با عنوان «مانوس» را در استرالیا روی صحنه ببرد تا کاری کند که صدای پناهجویان» که در جزایر دورافتادهی مانوس نگه داشته شده‌اند را به گوش جهانیان برساند.

مانوس داستان زندگی هفت مرد ایرانی است که در جستجوی امنیت و آزادی به شکل‌های مختلف از ایران فرار کرده‌اند

نمایش نازنین سهامی‌زاده داستان زندگی هفت مرد ایرانی است که در جستجوی  امنیت و آزادی به شکل‌های مختلف از ایران فرار کرده‌اند و نهایتاً سر از بازداشتگاه‌های دریایی در جزیره مانوس پاپوآ گینه‌نو در آورده‌اند.‌ محور این نمایش پیرامون روزگار این افراد در جزیره و مبارزه‌ی آنها برای کنار آمدن با خشونت و تحقیر و محرومیت‌ها در این بازداشت نامحدود و البته ابهاماتی است که درباره‌ی آینده‌ی خود می‌گذرد.

این نمایش در اواسط دوره‌ی دو ماهه‌ی اجرای خود در سالن قشقایی مجموعه‌ی تئاتر شهر تهران است و سهامی‌زاده امیدوار است این مدت زمان تمدید هم بشود.

سهامی‌زاده به گاردین می‌گوید: «امیدوارم بتوانم این نمایش را در استرالیا و سپس در جاهای دیگری در دنیا روی صحنه ببرم و این فرصت را ایجاد کنم تا صدای پناهجویان به گوش جهان برسد».

او ادامه می‌دهد: «امیدوارم این حرکت، برای بستن مانوس و نائورو در اسرع وقت جنبشی ایجاد کند و به آزادی پناهجویانی که آنجا نگه داشته شده‌اند کمکی کند».

یکی از شخصیت‌های این نمایش پناهجوی کُرد ایرانی به اسم بهروز بوچانی است که از برجسته‌ترین مدافعان حقوق پناهجویان در داخل بازداتشگاه مانوس است.‌ او و نازنین از زمانی که نمایشنامه نوشته می‌شد تا زمانی که اجرای متن تمرین می‌شد، تقریباً هر روز با هم در ارتباط بوده‌اند.

بوچانی به گاردین می‌گوید: «ما یک سال است که داریم با هم کار می‌کنیم و من درباره آن‌چه در مانوس دارد اتفاق می‌افتد، مثل دادگاه و اخبار و انتخابات استرالیا و تغییرات درونی بازداشتگاه و حتی افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند، به او اطلاعاتی داده‌ام. تقریباً هر روز گزارش دادم. نقش من در این پروژه این بود که با شرح زندگی در مانوس، نازنین را به این زندان بیاورم. خیلی مهم بود که نازنین بداند زندگی در مانوس چطور سپری می‌شود و این داستان را به زبان هنری بازگو کند».

بوچانی ادامه می‌دهد: «وقتی نمایش آماده شد، نازنین از من خواست که آن را افتتاح کنم. لحظه‌ی بسیار جالبی بود. من برای بازیگران و مخاطبان بخشی از نوشته‌ام درباره‌ی زندان مانوس و مفهوم زندانی بودن را خواندم».‌

نازنین می‌گوید: «در ایران هیچ اطلاعاتی درباره‌ی این کمپ‌ها وجود ندارد و هیچ اخباری درباره‌ی حوادث و فجایعی که در آنجا رخ می‌دهد منتشر نمی‌شود. من فکر می کردم که فقط رضا براتی توسط مقامات کمپ کشته شده است، اما افراد دیگری هم در این کمپ‌ها مرده‌اند».

وی گفت وقتی از آنچه در بازداشتگاه مانوس می‌گذرد با خبر شده، مات و مبهوت مانده بود، جایی که دادگاه عالی ده ماه پیش آن را «غیرقانونی و ناقض حقوق اساسی» خواند و جایی که مردان سه سال است در آنجا نگه داشته شده‌اند.‌

او می‌گوید این موضوع بسیار تراژیک و تکان‌دهنده است «چرا که استرالیا کشور جهان اولی و مدافع حقوق بشر است. اما این رفتار با پناهندگان و پناهجویان کاملاً علیه بشریت است».

پناهندگان در مانوس در شرایط وخیمی زندگی می‌کند، و برای تامین نیازهای اولیه بهداشتی و درمانی با محدودیت روبرو هستند

این نمایش به خشونت در کمپ جزیره و وخامت سلامت روانی و جسمانی شخصیت‌های آن می‌پردازد، اما به گفته‌ی سهامی‌زاده نمایش وی قصد موعظه کردن ندارد.

او می‌گوید، بیشتر سعی کرده‌ که به مخاطبان آگاهی دهد و آنها را به فکر وادار کند، نه این‌که صرفاً پیام بدهد.

نازنین در مورد واکنش‌ها به این نمایش گفت: «یعضی بر این باورند که پناهندگان نباید از راه‌های غیرقانونی استفاده کنند و دولت حق دارد با آنها مقابله کند، اما اغلب مردم می‌گویند این کمپ باید بسته شود و دولت نباید این‌گونه عمل کند».

ضمناً سهامی‌زاده گفت با وجود موضوع بحث‌برانگیز این نمایش و حساسیت رژیم مذهبی ایران روی موضوع فرار شهروندان ایران برای رسیدن به امنیت بیشتر، نمایش مانوس نه انزجار مقامات ایران را برانگیخته و نه توجه آنها را.

وی در پایان گفت: «اثر من نمایشی اجتماعی است و نه سیاسی، برای مردم عادی است و نه مقامات و سیاستمداران».

حسین بابا احمدی از پناهجویان سابق مانوس که اکنون به ایران بازگشته، در یکی از اجراهای این نمایش صحبت کرد و گفت که هنوز هم از دوره‌ای که برای پناهندگی در بازداشت بوده رنج می‌کشد. او گفت: «فقط کسانی می‌توانند از این سفر تصوری داشته باشند که خودشان آن را تجربه کرده باشند، هر لحظه‌اش مثل مرگ بود».

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=69306