احمد رأفت (+عکس) زیرزمین دانشگاه وستمینستر لندن با مساحتی بیش از ۴ هزار متر مربع، میزبان نمایشگاهی سه روزه و بس دیدنی از کارهای مهدی قدیانلو بود.
این نمایشگاه که از ۲ تا ۵ فوریه توسط گالری هوارد گریفین برگزار شد ۲۰ نقاشی روی بوم و کاغذ و یک مجسمه از کارهای مهدی قدیانلو را در بر میگرفت.
فقط بسیاری از کارهای مهدی قدیانلو که در این نمایشگاه ارائه شدند سوررئال نبودند. تاریکی نمایشگاه با نورپردازی بسیار ویژهاش نیز در فضایی که به هیچوجه به یک گالری شباهت نداشت جلب توجه میکرد. نقاشیهای روی بوم این نمایشگاه به نوعی ارائه شده بودند که سه بعدی بهنظر می آمدند، و با نورپردازی از پشت، ابهامها، ترسها، نگرانیها و دغدغههای هنرمند را به خوبی به مخاطب منتقل میکردند. مخاطبانی که کم هم نبودند و شمار زیادی برای دیدن کارهای قدیانلو در روز افتتاح به زیرزمین دانشگاه وستمینستر آمدند.
نامهایی هم که مهدی قدیانلو برای این کارها انتخاب کرده است، این احساس ترس و نگرانی را افزایش میدادند. نامهایی چون «مزیتهای بیحس»، «رستگاری زودرس»، «مقدمهای بر ماندن» و یا «دگردیسی نور» و «جایی دیگر» بدون شک در انتقال این دغدغهها بی تاثیر نبودند و نیستند.
منتقدین غربی کارهای این هنرمند جوان را با استادانی چون جورجو ده کیریکو و رنه ماگریت مقایسه میکنند. ریچارد هوارد گریفین، مدیر گالری برگزار کننده این نمایشگاه نیز به کیهان لندن میگوید: «در کارهای مهدی میتوان دورنماهای سوررئالیستهایی چون رنه ماگریت و جورجو ده کیریکو را در کنار خطوط حداقلی معمار مدرنیستی چون لو کوربوزیه یافت». ریچارد هوارد گریفین میافزاید: «اگرچه مهدی برخاسته از فرهنگی با قدمت و ریشهدار است، ولی سنت را شکسته و با سبک و راههای جدیدی دیدگاههای خود را ارائه میدهد».
قدیانلو خود میگوید، سالهای جنگ ایران و عراق به شدت بر ناخودآگاه او تاثیر گذاشتهاند. این تاثیر را میتوان تقریبا در تمامی کارهای او روی بوم مشاهده کرد. این هنرمند تلاش دارد با قراردادن انسانهای کوچک زیر سنگینی مکعبهای عظیم و یا فضاهای بسیار وسیع که در آن انتهایی دیده نمیشود، با سبک سوررئالیستی دغدغههای به یاد مانده از فضای سالهای جنگ را با خطوطی ساده و تمیز به مخاطب منتقل کند. فضاهای باز و خطوط مستقیم افقی بی انتها، به گفته این هنرمند، میراث دورانی است که در روستا زندگی میکرده است. قدیانلو میگوید حضورش در سالهای نوجوانی در روستا در نقاشیهای او روی بوم بیتاثیر نبوده است، و میافزاید اگر روزی نقاشی را کنار بگذارد «در صورتی که هنوز آبی برای کشاورزی باقی مانده باشد، به روستا باز خواهد گشت و دوباره سر زمین خواهد رفت».
در نمایشگاهی که مهدی قدیانلو دو سال پیش در لندن برگزار کرد، تمامی کارهای او در پیشنمایشی که قبل از افتتاح برگزار شد به فروش رفتند. دو سال پیش این هنرمند تنها برای برگزاری کارهایش بهروی بوم و کاغذ به لندن نیامده بود. در آن سال یکی از دیوارهای محله معروف شوردیچ در اختیار او قرار گرفت. این نقاشی دیواری با عنوان «ما بازی را شروع نکردیم» که بهمدت سه ماه میهمان این دیوار بود، مانند بسیاری دیگر از کارهای این هنرمند باری از ترس و دلهره داشت. در «فضای امید» هم که بر دیواری در پارک گرینوی بوستون کشیده شده، در حالی بادکنکی راه خروج از سقفی سنگین را مییابد که دهها نفر در فضای زیر همین سقف گیر افتادهاند.
مهدی قدیانلو، متولد ۱۳۶۰ در کرج، در رشته نقاشی در دانشگاه تهران تحصیل کرده است و در همین دانشگاه نیز تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته انیمیشن دامه داده است. او زمانی که دانشجو بود در پاسخ به فراخوانی از سوی شهرداری تهران برای زیباسازی شهر، طرحی برای یک نقاشی دیواری ارائه داد که مورد قبول واقع شد. از آن روز و به مدت ۵ سال، مهدی قدیانی به بیش از یکصد دیوار پایتخت با نقاشیهای خود روح دیگری بخشید. نقاشیهایی که با در نظر گرفتن آلودگی هوای تهران، رنگ خاکستری آسمان آن و دغدغه، ترس و دلهرهای که ساکنان این شهر را همراهی میکند واقعا سوررئالیستی هستند.
مهدی قدیانلو در اشاره به نقاشیهای دیواریاش در شهر تهران میگوید: «زندگی در شهری مثل تهران برای اینکه انسان سورئالیستی باشی کافی است؛ در تهران اگر یک آدم واقعگرا باشی، دق میکنی و من فکر میکنم سورئال تنها درمان این شهر است».
در اشاره به موفقیتی که کارهای دیواریاش در پایتخت داشتند، و شبکههای مهم بینالمللی چون سیانان آمریکایی را به تهران کشاندند، میافزاید: «وقتی در شهری کار میکنی نمیتوانی مردم را نادیده بگیری چون برای آنها کار میکنی. شاید کمتر از یک در صد از آدمهایی که دیوارها را میبینند، منتقدین هنری و افرادی که با هنرهای زیبا سر و کار دارند، باشند اما بیشتر آنها مردم عادی هستند. من فکر میکنم دلیل موفقیت نقاشیهای دیواری من این بود که از دل مردم آمده بود و یک زبان بصری داشت که قبلا در تهران کمتر کار شده بود. من دلم میخواست مردم وقتی به نقاشیهای دیواری من نگاه میکنند، چیزی غیر از مشکلات روزمرهشان را ببینند».